نتفلیکس در سالهای اخیر چندین سریال انیمیشنی بر اساس بازیهای ویدئویی منتشر کرده است که از مجموعههایی مانند Castlevania، Dragon’s Dogma، Resident Evil و (احتمالاً) Splinter Cell اقتباس کردهاند. این شروع خوبی است اما برخی از مدعیان اصلی، به وضوح غایب هستند. به همین دلیل تصمیم گرفتیم لیستی از 10 بازی مناسب سریال را که عقیده داریم شایسته مجموعه انیمیشنی مخصوص خود هستند، معرفی کنیم.
10 بازی که سوژه مناسبی برای ساخت سریال انیمیشنی هستند
هیچکس سریالی را نمیخواهد که رویدادهای یک بازی را دقیقاً تکرار کند. در این صورت، همیشه بخشی از داستان از قلم میافتد و طرفداران را ناراحت و مخاطبان جدید را گیج میکند؛ بنابراین چه چیزی یک بازی را کاندیدای خوبی برای این نوع اقتباس میکند؟ جهان بازی، باید پر از شخصیتها و داستانهایی باشد که ارزش روایت دارند؛ همچنین حال و هوای بصری مشخصی داشته باشد که در قالب انیمیشن، عالی به نظر برسد. نیازی به تکرار دقیق جادوی بازی نیست؛ سریال میتواند المانهای جذابیت خودش را داشته باشد زیرا هر کدام از مدیومهای مختلف، سازوکار خود را برای رسیدن به موفقیت دارند. در این لیست، 10 بازی مناسب سریال را معرفی کردهایم که ویژگیهای لازم برای تبدیل به یک مجموعه تلویزیونی را داشته باشند؛ بنابراین اگر اسم بازی محبوب و فرنچایزهای بزرگ را در این لیست ندیدید، تعجب نکنید.

Night in the Woods
گروهی از دوستان را تصور کنید که دور هم جمع میشوند، با هم تمرین میکنند و هیچ ترسی از ارتکاب کارهای خلاف ندارند. در واقع این همان چیزی است که در بازی Night in the Woods اتفاق میافتد و مانند بسیاری دیگر از داستانهای درحالرشد، شخصیتهای مرتبط و نویسندگی جذاب، به طرز شگفتانگیزی پتانسیل تبدیل به یک سریال تلویزیونی را دارند. اجازه ندهید تصاویر کارتونی بازی شما را فریب دهند؛ این مجموعه با مضامین پیچیدهای سروکار دارد و در عین حال شخصیتهایی را ارائه میدهد که باورپذیر هستند (با وجود ظاهر شبیه به حیوانات). از آن طرف، چه کسی دوست ندارد زمان بیشتری را با Gregg بگذراند؟
داستانی بازی در مورد شخصیتی به نام Mae است که به خانه در Possum Springs بازگشته است. او که اکنون در اتاق زیر شیروانی خانه پدر و مادرش زندگی میکند، متوجه می شود که از زمان بسته شدن معادن زغال سنگ شهر، چقدر زمان تغییر کرده است و راز تاریکی را کشف میکند که او را به جنگلهای نزدیک شهر میکشاند. او مجبور میشود با راز وحشتناکی که برای دههها پنهان شده بود، روبرو شود؛ رازی که نه تنها معدن شهر، بلکه ناپدید شدن دوست دیرینهاش کیسی را نیز شامل می شود. از دیگر دوستان مای می توان به Bea، تمساح سیگاری و Gregg، روباه بیش فعال و دوست دوران کودکی مای اشاره کرد.

Animal Crossing
آرامشی که در بازی Animal Crossing حاکم است، میتواند کلید ساخت یک انیمیشن عالی باشد. شاید در Animal Crossing دیده باشید که ساکنان دهکده گاهی اوقات به دلیل اختلاف بر سر یک سوپ یا مشکلی کوچکتر، عصبانی شوند؛ این شاید نهایت تنشی باشد که یک مجموعه انیمیشنی به آن نیاز دارد؛ بدون مرگ و کشتوکشتار، بدون ویرانی و بدون درام بالا. فقط ماجراجوییهای بامزه و لذتبخش درباره انبوهی از دوستان حیوانی که اوج فعالیتشان، گرفتن حشره و پیادهروی باشد. شاید این خیلی نزدیک به تجربهای باشد که در خود بازی رقم میخورد، با این تفاوت که شما را مجبور نمیکند در میان منوهای بیپایان، غرق شوید.
Animal Crossing یک بازی مناسب سریال و یک مجموعه شبیهسازی اجتماعی است که توسط نینتندو ساخته و منتشر شده است. این فرنچایز توسط کاتسویا اگوچی و هیساشی نوگامی مفهومسازی و خلق شد. در Animal Crossing، شخصیت بازیکن، انسانی است که در دهکدهای پر از حیوانات انسانی زندگی میکنند و میتواند فعالیتهای مختلفی مانند ماهیگیری، صید حشرات و شکار فسیل انجام دهند. این فرنچایز به دلیل گیمپلی آزاد و استفاده از ساعت و تقویم داخلی کنسول برای شبیهسازی گذر زمان واقعی، مورد توجه قرار گرفته است.

Destiny
افرادی که بازیهای Destiny و Destiny 2 را تجربه کرده باشند، میدانند که جهان بازی، داستانهای جالب زیادی دارد. مشکل این است که شما باید زمان زیادی را صرف کنید تا ببینید چه چیزی به جالب شدن دنیای Bungie منجر شده است و حتی در آن صورت، بخش بزرگی از داستان بازی توسط متنهای نوشته شده روایت میشود. یک سریال انیمیشنی به Bungie اجازه میدهد تا آن نوشتههای متنی را زنده کند و به روایت داستان گاردینها و منشأ سلاحهای افسانهای بپردازد. لازم نیست قسمتهای مختلف سریال، بههمپیوسته باشد زیرا مجموعهای از داستانهای نامرتبط، میتواند در رنگ بخشیدن به یک تصویر بزرگتر، عالی عمل کند.
پس از انتشار، Destiny به طور کلی نقدهای مثبتی دریافت کرد که با تمجید از گیم پلی، گرافیک، و حفظ ریشههای فرنچایز Halo، به ویژه در زمینه سیستمهای رقابتی آن، همراه بود. انتقادها بیشتر حول محور داستان بازی و محتوای پس از کمپین آن تمرکز داشت. از این بازی، به عنوان یکی از بهترین بازیهای ویدئویی ساخته شده تاکنون یاد شده است. در پنج روز اول فروش، Destiny بیش از 325 میلیون دلار فروش را در خردهفروشیها به ثبت رسانید که آن را به پرفروشترین لانچ یک فرنچایز جدید در تاریخ صنعت گیم تبدیل میکند. این بازی بهترین بازی سال 2014 سایت GamesRadar بود و جایزه بفتا را برای بهترین بازی در رویداد آکادمی بازیهای ویدئویی بریتانیا در سال 2014 دریافت کرد.

Overwatch
دنیای پشت پرده بازی شوتر بلیزارد، اطلاعات زیادی در خود دارد اما شما در جریان بازی، خیلی از آنها سردر نمیآورید. میتوانید کتابهای کمیک را بخوانید و یا فیلمهای کوتاه ویدئویی را برای کسب اطلاعات بیشتر تماشا کنید اما فهرست مبارزان بازی Overwatch، جالبتر از روایت داستانی محدودی است که تا به حال دیدهایم. ما یک مجموعه تلویزیونی کامل میخواهیم که در نهایت به داستان بزرگتری که در تمام این مدت در پسزمینه بازی بوده، سروسامان دهد و به شکلی عمیقتر، در داستانهای کوچکتر و روابط بین شخصیتها، کند و کاو کند. قبل از Omnic Crisis چه اتفاقی افتاده است؟ معامله با Blackwatch چیست؟ وقت آن است که به جواب این سؤالات برسیم.
Overwatch، چهارمین فرنچایز بزرگ بلیزارد است و پروژه ساخت آن، پس از لغو یک بازی نقشآفرینی آنلاین چندنفره به نام Titan در سال 2014 شروع شد. بخشی از تیم توسعه Titan، از موفقیت شوترهای اولشخص مبتنی بر کار تیمی، مانند Team Fortress 2 و محبوبیت بازیهای چندنفره آنلاین بتل آرنا، الهام گرفتند و یک تیراندازی مبتنی بر هیرو را توسعه دادند که بر کار گروهی تأکید داشت. برخی از المانهای بازی Overwatch، مفاهیمی را از پروژه لغو شده تایتان اقتباس کرد. Overwatch در زمان انتشار، مورد تحسین جهانی منتقدان قرار گرفت و بازی به دلیل بالا بودن دسترسی، جذابیت متنوع شخصیتهای هیرو، سبک هنری کارتونی و گیم پلی لذتبخش، مورد تحسین قرار گرفت.

The Legend of Zelda
این فرنچایز، افسانه زلدا نام دارد؛ بنابراین وقت آن رسیده که زلدا را در نقش اصلی خودش قرار دهیم. ارتباط برقرار کردن با لینک به عنوان یک آواتار بیصدا، برای بازیکنان بسیار راحت است اما شخصیت او برای پیشبرد یک داستان تلویزیونی، مناسب نیست. ما دوست داریم نمایشی با سبک انیمیشنی مطابق با بازی Breath of the Wild را ببینیم؛ اما نسخهای از Hyrule را به نمایش بگذارد که در هیچیک از بازیها دیده نشده است. این موضوع، به زلدا این شانس را میدهد تا با مکانها، شخصیتها و موجودات آشنا بدون مقید شدن به هیچ رویداد از پیش تعیینشدهای، روبرو شود. اگر فکر میکنید این فرنچایز، خیلی مناسب سریال نیست، کافی است نگاهی دوباره به بکگراند داستانی آن داشته باشید تا متوجه شوید چرا با یک بازی مناسب سریال سروکار داریم.
داستان این فرنچایز بر روی شخصیتی به نام لینک، یک مرد جوان هیلیایی با گوشهای الفی و پرنسس زلدا، شاهزادهای جادویی که تجسم فانی الههای به نام هیلیا است، جریان دارد. آنها در تلاش برای نجات سرزمین جادویی Hyrule از دست Ganon هستند؛ یک جنگجوی قدرتمند که تبدیل به پادشاه شیطان شده و آنتاگونیست اصلی فرنچایز است. گانون آرزو دارد که از Triforce استفاده کند؛ یک یادگار باستانی مقدس که توسط سه الهه خالق Hyrule به جا مانده تا جهان را در تصویر تاریک خود بازسازی کند. قدرت Triforce میتواند هر آرزویی که کاربرش بخواهد را برآورده کند. اما اگر کسی بخواهد با قلبی که تعادلی از سه فضیلت قدرت، شجاعت و خرد ندارد، Triforce را لمس کند، این آیتم به سه مثلث تقسیم میشود و با سه نفر پیوند میخورد که قلبهایشان، مظهر آن فضیلت موردنیاز است.

Assassin’s Creed
بازیهای قبلی در فرنچایز Assassin’s Creed، تقریباً ساختاری اپیزودیک داشتند و قهرمانانی مانند Altair و Ezio، اهداف خاصی را به ترتیب دنبال میکردند و میکشتند. این فرمت برای یک سریال انیمیشنی، عالی عمل میکند. هر فصل میتواند روی یک قاتل و دوره زمانی متفاوت تمرکز کند، در حالی که هر اپیزود میتواند نشانههای متفاوتی از یک قهرمان داشته باشد. به علاوه، ساخت درامهای تاریخی در قالب نمایشهای لایو اکشن، بسیار پرهزینه است اما یک رویکرد انیمیشنی همچنان میتواند تمام عظمت و شگفتی Assassin’s Creed را منتقل کند؛ بهخصوص وقتی که طرح داستان، به عناصر علمی تخیلی فرنچایز متمایل شود.
طرح داستانی کلی فرنچایز نیز به عنوان نبرد بین خیر و شر و تقابل دو فرقه باستانی آساسینها و تمپلارها، به خوبی میتواند مواد موردنیاز یک مجموعه تلویزیونی را فراهم کند. استفاده از قهرمانهای مختلف (همانطور که در خود فرنچایز هم شاهد بودیم) کاملاً امکانپذیر است و از آن مهمتر، امکان سفر به دورههای تاریخی مختلف در قالب انیمیشن وجود دارد و دیدار با شخصیتهای معروفی که در هیچ سریال دیگری، نمیتوانیم همه آنها را در کنار هم ببینیم. از طرفی میتوان از شخصیتهای معروف سری مانند اتزیو و الطایر هم در قالب شخصیتهایی فرعی در سریال استفاده کرد تا به جذابیتی برای طرفداران قدیمی فرنچایز تبدیل شوند.

Transistor
گیمرهای بسیاری در حال حاضر مشغول تجربه و لذت بردن از بازی Hades از استودیوی Supergiant هستند اما در اینجا قصد داریم یکی از پروژههای قبلی این استودیو را برای اقتباس انیمیشنی انتخاب میکنیم. ترانزیستور ترکیبی از موسیقی و هنر دارد که دنیای آن را جذاب و خطرناک میکند. با این حال، حتی اگر دید دوربین ایزومتریک ترانزیستور، برای سیستم مبارزات آن خوب عمل کند اما فاصله شما را با شخصیتهای بازی، بیشتر میکند. ما سریالی میخواهیم که این فاصلهها را از بین ببرد و به شهر مدرن بازی و ساکنانش، نزدیکتر شود و همان داستان غمانگیزی را روایت کند که به امضای استودیوی Supergiant تبدیل شده است.
بازی Transistor، داستان شخصیتی به نام Red را روایت میکند. رد، یک خواننده مشهور در شهری به نام Cloudbank است که توسط نیروی روباتیک Process به فرماندهی گروهی به نام Camerata، مورد حمله قرار میگیرد. او موفق به فرار میشود و ترانزیستور اسرارآمیز را در اختیار میگیرد؛ یک سلاح شمشیر مانند بزرگ که نزدیک بود با آن کشته شود. ترانزیستور در قفسه سینه مردی دفن شده بود ولی به نظر میرسد که خودآگاهی آن مرد و صدای او همراه با صدای Red، در خود ترانزیستور جذب شده است. Camerata که به دلایل ناشناختهای به دنبال این سلاح است، به تعقیب Red ادامه میدهد.

Kentucky Route Zero
Kentucky Route Zero یک بازی داستان محور است که شروعی عجیب دارد و در ادامه، عجیبتر هم میشود و این، یکی از بهترین ویژگیهای آن است. شخصیتهای جذاب و منطق رؤیایی عجیبوغریب بازی، برای یک اقتباس سریالی مناسب هستند و بازیکنان را از یک بزرگراه میانبعدی، به مکانهای غیرقابلپیشبینی میبرد. هر اپیزود میتواند ایستگاه دیگری در یک سفر جادهای باشد؛ به طوری که بازیگران سریال، با چیزهای اسرارآمیزی مانند اندرویدها، پرندگان غولپیکر و اسکلتهای درخشان مواجه میشوند. برای به تصویر کشیدن روح بازی، سریال Kentucky Route Zero نیازی به یک قوس داستانی سنتی ندارد زیرا همه چیز در مورد مسیر سفر است، نه مقصد آن.
بازی Kentucky Route Zero، داستان یک راننده کامیون به نام کانوی و افراد عجیبی که با او ملاقات میکنند را به تصویر میکشد. کانوی سعی میکند از مسیر ناشناخته Route Zero در کنتاکی عبور کند تا آخرین محموله یک شرکت عتیقهفروشی را تحویل دهد. پس از جستجو در اطراف، کانوی متوجه میشود که گم شده است و در یک پمپبنزین به نام Equus Oils توقف میکند. این بازی به دلیل سبک هنری، روایت داستانی، شخصیتپردازی، فضا و مضامین خود مورد تحسین قرار گرفته است و به عنوان یکی از بهترین بازیهای ده سال اخیر شناخته میشود.

Nier
داستانهای پسا آخرالزمانی در صنعت گیم رایج هستند اما بازیهای Nier، فلسفه، ویرانی و امیدواری را در هم میآمیزند تا حال و هوای منحصربهفردی به جهان آخرالزمانی خود ببخشند. هرچند کار دشواری است اما یک نمایش انیمیشنی میتواند روشی فوقالعاده برای جذب افراد بیشتری به دنیای ویران شده Nier باشد؛ قطعاً چنین انیمیشنی، یک سریال نشاطآور نخواهد بود. اپیزودهای مختلف سریال میتوانند بر ساکنین مختلف متمرکز میشوند (انسانها، رباتها یا موارد دیگر) که به روشهای مختلفی، به موجودیت خود معنا دادهاند. با وجود ماشینهای عظیم و ویرانی تمدنهای گمشده در جایجای جهان آن، پتانسیل بصری بازی، غیرقابلانکار است و موسیقی متن نیز باید حتماً از خود Keiichi Okabe باشد.
فرنچایز NieR به معنای واقعی کلمه، یکی از غیرمعمولترین اما بهیادماندنیترین مجموعههای صنعت گیم است. فرنچایزی که طرفداران آن در ابتدا، به دوستداران پروپاقرص یوکو تارو محدود میشد ولی حال به ارتش عظیمی از طرفداران پرشور تبدیل شده است. بازی NieR Automata از نقاط عطف فرنچایز بود و با فروش پنج و نیم میلیون نسخهای خود، این فرنچایز را به سطح جدیدی از محبوبیت سوق داد. این موفقیت، بسیار شایسته بازی بود زیرا داستان، موسیقی متن و شخصیتهای NieR Automata، بدون شک آن را به یکی از بهترین بازیهای صنعت گیم تبدیل کرده است.

Disco Elysium
Disco Elysium یک بازی مناسب سریال است که نکات وسوسهانگیزی در مورد تاریخ گستردهتر جهان خود از جمله جنگهای قدیمی، فناوریهای عجیبوغریب و پدیدههای غیرقابلتوضیح ارائه میدهد. بازی تنها بخش کوچکی از این دنیای عظیم را به شما نشان میدهد و همه آن موضوعات حاشیهای، میتوانند موادی عالی برای مجموعهای تلویزیونی باشند که مفاهیم جذابی را به تصویر میکشد. شاید یک اپیزود، شامل شخصیتی باشد که در Pale سفر میکند، در حالی که قسمتی دیگر، روی خدمتکار Dolores Dei متمرکز است. جهان بازی پر از داستانهایی است که میخواهیم درباره آنها بیشتر بدانیم.
بازی Disco Elysium در دنیای واقعگرایانه Elysium اتفاق میافتد که توسط Kurvitz و تیمش، ظرف چندین سال توسعه یافته است و شامل تاریخچه شش هزار سالهای میشود. حوادث بازی در عصر مدرن این جهان، معروف به The Fifties دنبال میشود. جهان الیزیوم از «ایزولاها» ساخته شده است؛ تودههایی از خشکی و دریا که با یک «بافت پیوندی» بدون ساختار و مهمانند به نام Pale، از یکدیگر جدا شدهاند. قرار گرفتن طولانیمدت در معرض این بافت مه مانند، میتواند باعث بیثباتی ذهنی شود و عبور از آن، بسیار خطرناک تلقی میشود. مطمئناً چنین جهانی، به خوبی مواد لازم برای ساخت یک سریال فوقالعاده را در خود دارد.
نتفلیکس با انتشار مجموعه انیمیشن آرکین که به سرعت به یکی از پربینندهترین سریالهای این پلتفرم تبدیل شد، بار دیگر بر سر زبانها افتاد. به جرئت میتوان گفت که نتفلیکس در مدیریت رسانههای انیمیشنی، بسیار موفق است. از فیلمهای الهامبخشی مانند Klaus and The Mitchells vs. The Machines گرفته تا اقتباس از بازیهای ویدئویی مانند Castlevania. مخاطبان همیشه انتظار دارند که این پلتفرم، سریالهای فوقالعادهای ارائه دهد. فراتر از Arcane و Castlevania، تعداد زیادی بازی ویدئویی مناسب دیگر برای تبدیل شدن به سریال، چه به صورت انیمیشنی و چه به صورت لایو اکشن وجود دارد و امیدواریم که به زودی شاهد سریالهای اقتباسی دیگر از بازیهای محبوب باشیم. در این مقاله، 10 بازی مناسب سریال را معرفی کردیم که پتانسیل خوبی برای تبدیل شدن به سریال دارند.
منبع: Gameinformer
سوالات متداول در رابطه با این محتوا
دیدگاه کاربران
تعداد دیدگاه کاربران: 6 دیدگاهفاطمه شکیبا کشاورز.
اولیه رو خوب اومدی!!!
بازی شبی در جنگل رو عاشقشم!!!
دو آتیشه!!! واقعا میشه یه انیمیشن خوب ازش ساخت. به خصوص اگه سازندش و پخش کننده اش نتفلیکس باشه!!!❤❤❤
یکی
من خیلی دوست دارم از گاد اف وار فیلم بسازن
کارن کرمی
Gta sa هم خوبه برای فیلم و انیمیشن gta v هم خوبه
، در پاسخ به کارن کرمی
میشه یه چند تا انمیشن که از بازی ساخته شدند معرفی کند ؟
ارشیا نقیلو
یه بازی دیگه سراغ دارم که واقعا یه سوژهی خوبه برای ساخت فیلم. اسمش هست:monument valley. خیلی بازی خوبیه.
محمد احسان
سلام خوب بود فقط تکن7هم خوب بود اگه نگفتید ممنون