با اینکه سال 2021 در زمینه بازیهای ویدئویی، سالی بسیار پربار و موفق بود، ولی این قضیه در رابطه با تمام عرضههای سال صدق نمیکند. تعداد زیادی بازی مورد انتظار و حتی پرحاشیه، نتوانستند آنطور که باید و شاید، نظرات مثبت منتقدان و گیمرها را کسب کنند. این شما و این هم 20 تا از ناامیدکنندهترین بازیهای سال 2021 که منفیترین نتایج را به همراه داشتند.
سال 2021 برای بازیهای ویدئویی بسیار امیدوارکننده آغاز شد. حال که به انتهای آن رسیدیم، میدانیم که تعداد زیادی بازی قابلتوجه توسط کمپانیهای مختلف به بازار عرضه شدند. سال 2021 همچنین شاهد ورود دو کنسول نسل نهمی Xbox Series X و PS5 بود که سروصدای زیادی در جامعه گیمینگ به پا کردند. برای کنسول سونی، بازیهای انحصاری مانند Returnal و Ratchet and Clank: Rift Apart و برای مایکروسافت عنوان مسابقهای Forza Horizon 5 عرضه شدند. حتی کنسول نینتندو نیز شاهد عرضه بازی پرفروش و تحسین شده Metroid Dread بود. پس نتیجه میگیریم که 2021 کمبود بازی خوب ندارد و برای هر شخص با سلیقههای متفاوت، یک بازی قابل قبول وجود دارد. با این حال موضوعی که خیلیها به آن نمیپردازند، کند بودن برنامه عرضه بازیهای پرهزینهتر است. خیلی از بازیهای AAA که برای 2021 برنامه ریزی شده بودند، با تأخیر در سال بعدی میلادی عرضه میشوند. نتیجه این موضوع، عرضه تعدادی بازی است که به اندازه بقیه وقت و سرمایه کافی نداشتند.
بازیهای ناامیدکننده در سال 2021
متأسفانه همه بازیهای ویدئویی که هر سال عرضه میشوند، نمیتوانند به فروش و تحسین چند عنوان استثنایی دست پیدا کنند. سال 2021 نیز مانند تمامی سالهای قبلی، دارای تعدادی از بازیهای ضعیف و غیر قابل تحمل است که ارزش وقت و توجه هیچ کسی را ندارند. شاید نتوان خیلی به 2021 خرده گرفت. بالاخره هر چه نباشد در میان یک قرنطینه بزرگ جهانی هستیم و ساخت بازی به سادگی دوران گذشته نیست. همچنین ورود به نسل جدیدی را هم در نظر بگیرید که روند عرضه بازیهای مهم را کند کرده است. البته هیچ بهانهای برای یک محصول بد وجود ندارد و سازندگان بهتر میدانند که باید بازی خود را در بهترین وضعیت ممکن عرضه کرده و یا تا جایی که امکان دارد بر روی آن کار کنند (خطاب به مدیران کمپانی CD Projekt RED). خوشبختانه، بدترین بازیهای این سال، نسبت به سالهای اخیر پیشرفت چشمگیری داشته و شاید برای برخی از گیمرها قابل تحمل باشند. در هر صورت، این شما و این هم 20 تا از ناامیدکنندهترین بازیهای سال 2021 که با تجربه نکردنشان، چیز زیادی از دست نمیدهید.
20 – Back 4 Blood
میانگین نمرات در وبسایت متاکریتیک: 74
بازی Left 4 Dead یکی از دوستداشتنیترین عناوین کوآپ در ژانر تیراندازی اولشخص است. هدف این بازی جمع شدن چهار بازیکن دور هم برای نابودی خیل عظیمی از زامبیهای گوشتخوار است. پس از اینکه دومین نسخه این فرنچایز در سال 2009 عرضه شد، تا به امروز خبر جدیدی از قسمت سومی نشده است. بالاخره صبر طرفداران و البته برخی از اعضای تیم این بازی سر آمد و با تشکیل استودیوی Turtle Rock Studios، تصمیم به ساخت نمونهای مشابه گرفته شد. بازی Back 4 Blood طی مراسم The Game Awards 2020 به طور رسمی معرفی و تاریخ عرضه آن هم مشخص شد. بازی Back 4 Blood بلافاصله پس از معرفی، تبدیل به یکی از مورد انتظارترین بازیهای در دست ساخت شده و امید هواداران قدیمی Left 4 Dead را برای دریافت تجربهای مشابه و حتی بهتر زنده کرد. حال اینکه در نهایت با این موضوع موافق باشید، به خودتان بستگی دارد.
فرمول بازی Back 4 Blood دقیقاً چیزی شبیه به Left 4 Dead است. نقشههای مولتی پلیر پر شده از زامبی شده و چهار بازیکن برای نابودی آنها باید با یکدیگر همکاری کنند. سیستمی کارتی در بازی وجود دارد که المانهای گیم پلی را دچار تغییراتی میکند و اگر کارت درستی نداشته باشید، امکان سخت شدن گیم پلی و بر هم خورد بالانس بازی وجود دارد. در نهایت Back 4 Blood به بازار عرضه شد و موفقیت خوبی هم در ابتدای کار داشت. ولی با گذر زمان، بازیکنان مشکلاتی را در زمینه بهینه بودن بازی مطرح کردند. حتی سازندگان هم اعلام کردند که جای کار بیشتری بر روی گیم پلی بازی وجود دارد. حتی برخی از مودهای مشهور Left 4 Dead در زمان عرضه بازی، به بازیکنان ارائه نشدند. Back 4 Blood با اینکه محصول بدی نیست و میتواند هر گیمری را برای چند ساعت سرگرم کند، ولی برای بسیاری از هواداران سرسخت، از ناامیدکنندهترین بازیهای سال 2021 است.
19 – Battlefield 2042
میانگین نمرات در وبسایت متاکریتیک: 61
فرنچایز Battlefield سالها است که به عنوان یکی از پرمخاطبترین تیراندازیهای اولشخص بازار شناخته میشود. پس طبیعی است که بازیکنان فراوان این سری انتظار کیفیت بالایی از نسخههای جدید را داشته باشند. بازیهای اخیر این فرنچایز از نقشهها بزرگ، نبردهای حماسی، ترکیب شوتر نظامی با وسایل نقلیه و کلی ویژگی شگفتانگیز دیگری بهره میبردند. این المانهای مختلف باعث باز بودن دست بازیکنان برای ترکیب استایلهای مختلف مبارزه شده بود. البته یکی از ویژگیهای منفی عناوین اخیر فرنچایز Battlefield، باگها و مشکلات فنی زمان عرضه بود که متأسفانه گریبان Battlefield 2042 را هم گرفته است. هیچ چیزی بدتر از داشتن مشکلات سرور در یک بازی مولتی پلیر که میلیونها نفر به تجربه آن میپردازند نیست و تمام بازیهای اخیر سری Battlefield با این موضوع دست و پنجه نرم کردهاند. مشکلی که در نهایت حل میشود ولی تأثیرش باقی میماند.
Battlefield 2042 حتی قبل از عرضه و در مرحله بتا نیز نگرانیهای زیادی را بهسوی خود جلب کرده بود. بسیاری از قابلیتهای محبوب بازیهای قبلی در این عنوان حضور ندارند. قابلیتهای استانداردی مانند جستجوی شبکه و لیدربرد از بازی حذف شدهاند. همچنین تغییرات هسته گیم پلی بازی برای جذب مخاطبین جدید، ایرادی است که بازیکنان حرفهای از Battlefield 2042 گرفتهاند. حذف شدن سیستم کلاسها ناراحتکنندهترین قسمت تغییرات Battlefield 2042 است. کاهش تعداد سلاحهای بازی از دیگر مشکلات اساسی این عنوان است. اگر باگها؛ خطاهای گرافیکی عجیب و سرورهایی که در هر لحظه امکان قطع شدنشان هست را هم به بازی اضافه کنیم، میبینیم که محصولی ناقص و ناتمام به خوردمان داده شده است. با اینکه قول بهبود و عرضه آپدیت از طرف سازندگان به گیمرها داده شده است، Battlefield 2042 بدون شک از ناامیدکنندهترین بازیهای سال 2021 است.
18 – Biomutant
میانگین نمرات در وبسایت متاکریتیک: 63
اگر با تیم بازیسازی Avalanche Studios آشنا باشید، میدانید که انتظار کیفیت بالایی از بازیهایشان وجود دارد. از دستاوردهای هنری بزرگ این تیم، میتوان به فرنچایز بسیار محبوب و دوستداشتنی Just Cause اشاره کرد. تعدادی از اعضای این استودیو مسیر مستقل خود را پیش گرفته و تصمیم به ساخت یک بازی نقشآفرینی متفاوت گرفتند. نام این استودیوی جدید Experiment 101 بوده و در سال 2017، بازی جدیدشان یعنی Biomutant معرفی شد. این بازی به ما قول ترکیب المانهای نقشآفرینی با شخصیتهای متفاوتی را داد که پیش از این در بازی دیگری ندیده بودیم. در دنیای آخرالزمانی Biomutant، شما کنترل حیوانات جهشیافتهای را بر عهده میگیرید که با همدیگر سر جنگ دارند. Biomutant به ما قول داستانی جذاب و سیستم مبارزات پویا را داده بود. اگر به دنبال مثال باشید، میتوان از بازی Horizon Zero Dawn برای نمونهای مشابه نام برد.
از آنجایی که استودیوی Experiment 101 تازه تأسیس شده و آنچنان محصولات فراوانی عرضه نکرده، Biomutant را میتوان موفقیت مالی خوبی برایشان در نظر گرفت. با این وجود، بسیاری از منتقدین روی خیلی خوشی به Biomutant نشان نداده و بسیاری از المانهای گیم پلی آن را مورد انتقاد قرار دادند. تعداد زیاد مکانیکهای گیم پلی که بازیکن باید آنها را به خاطر سپرده و به کار بگیرد، از نکات منفی بازی است. Biomutant سعی کرده تا تخممرغهای زیادی را در سبد بگذارد و این موضوع باعث شکسته شدن بسیاری از پتانسیلهای خوب بازی شده است. همچنین خط داستانی بازی جذابیت زیادی ندارد و مراحل تکراری آن میتواند به سرعت حوصله بازیکن را سر ببرد. تعدادی کلیشه بازیهای اکشن و ماجراجویی مانند حل پازلها درون گیم پلی گنجانده شدهاند که از کیفیت لازم برخوردار نیستند. از Biomutant میتوان به عنوان یک بازی پتانسیل دار که به اوج خود نرسید یاد کرد.
17 – Outriders
میانگین نمرات در وبسایت متاکریتیک: 72
بازی Outriders به هیچ وجه عنوان بد و یا بیکیفیتی نیست. با این حال بازیهای ویدئویی در این بازار اشباع شده که هر روز صدها عنوان به بازار عرضه میشود، تنها یک شانس برای درخشیدن دارند. Outriders به خوبی از این شانس استفاده نکرد و در نهایت به سرعت برای بازیکنان تکراری شد. خالق این بازی یعنی استودیوی People Can Fly از با تجربهترین توسعه دهندگان صنعت گیم است و عناوین خوبی مانند Bulletstorm و Gears of War: Judgment را تحویل جامعه گیم داده است. پس انتظار زیادی از آنها میرود که یک بازی تمیز و بدون مشکل را به نتیجه برسانند. مشکلات زمان عرضه Outriders شامل باگهای فراوان و سرورهای ضعیف بود که از اصلیترین دلایل شکست یک بازی آنلاین و گروهی هستند. حتی اگر در ادامه با آپدیتها و هدایای بسیار، سعی در بهبود بازی خود در قلب گیمرها داشته باشید، متأسفانه در بسیاری از موارد، کار از کار گذشته است.
اصلیترین ضربه به شهرت Outriders در هفته عرضه و قطعی فراوان سرور خورده شد. نبود حالت آفلاین برای نگهداشتن بازیکنان تا زمان رفع مشکل نیز خطای بزرگی از سوی سازندگان است. یک مشکل بزرگ دیگر برای Outriders، پاککردن لوازم و اسلحههای بازیکنان به صورت ناگهانی بود که میتواند اعصاب هر کسی را خرد کند. این موضوع میتوان ترس مکرری را برای گیمرها ایجاد کند که به ضرر هر عنوانی است. کلاسهای فراوانی از همان ابتدا برای بازی منتشر شدند و باعث نابرابری سطوح میان بازیکنان مختلف شدند و این نیز مشکلی عظیم است. با اینکه با گذر زمان، تعداد زیادی از بازیکنان بازی Outriders ریزش داشت، عرضه بسته الحاقی New Horizon توانست گیمرهای کنجکاو را به برای گشت و گذار مجدد این بازی به میدان برگرداند. امیدواریم با آپدیتها و بستههای الحاقی جدید، بازی Outriders بتواند شانسی مجدد برای درخشش کسب کند.
16 – Diablo 2: Resurrected
میانگین نمرات در وبسایت متاکریتیک: 78
زمانی که صحبت از بازیهای اکشن و نقشآفرینی به میان بیاید، هیچ فرنچایزی جز Diablo نباید تاج پادشاهی را بر سر بگذارد. کمپانی Blizzard با خلق این سری بازی تأثیرگذار، تا مدتها به عنوان بهترین استودیوی بازیسازی در دنیا شناخته میشد. همچنین بازی Diablo 2 به عنوان یکی از بهترین دنبالههای تاریخ گیم شناخته میشود و جایگاه ویژهای در قلب گیمرها دارد. پس برداشتن این بازی کلاسیک که مقداری از عمرش میگذرد و اضافه کردن چند لایه برای تبدیل کردنش به یک بازی مدرن، نباید کار دشواری باشد. این اتفاق قرار بود تا با پروژه Diablo 2: Resurrected رخ دهد و گیمرهای مدرن نیز بتوانند طعم یک شاهکار را بچشند. متأسفانه نتیجه نهایی، بسیار با چیزی که همه انتظار داشتند فاصله دارد. Diablo 2: Resurrected از انواع و اقسام مشکلات فنی رنج برده و به هیچ وجه مهره پیروزی برای شرکتی که یک زمان باشکوه و نامدار بود محسوب نمیشود.
در زمان عرضه، بازیکنان Diablo 2: Resurrected با مشکلات فراوان سرورهای آنلاین دست و پنجه نرم کردند. این مشکلات به حدی بالا گرفت که در نهایت باعث پایین آمدن بازی و غیر قابل تجربه بودن آن شد. بدترین مسئله در رابطه با Diablo 2: Resurrected، غیر قابل تجربه بودن قسمت آفلاین آن در صورت خراب بودن سرور است زیرا بازی باید اصل بودن نسخه شما را تأیید کند. این موضوع همانطور که میدانید، اصلیترین دلیل شکست یک بازی آنلاین در این روزها است. برای گیمرهایی که بر روی کنسول بازی میکنند و مشکلات سرور نسخه پی سی را ندارند نیز مسائلی مانند بارگذاری طولانی، حتی برای ساعتها وجود دارد. در یک بازه زمانی، مشکلات سرور به حدی بالا گرفت که بازیکنان قدرتمند، به دلیل اختلال شبکه، مقدار زیادی از پیشروی خود را از دست دادند. Diablo 2: Resurrected قرار بود تا برگ برندهای برای ناشرش باشد و نتیجه نهایی کاملاً برعکس بود.
15 – DOOM 3: VR Edition
میانگین نمرات در وبسایت متاکریتیک: 67
در سال 2020 و با عرضه موفق بازی Half-Life: Alyx، استاندارد بازیهای واقعیت مجازی، مخصوصاً ژانر شوتر به شکل قابلتوجهی افزایش پیدا کرد. دیگر هر استودیوی تازهکاری نمیتواند بازی شوتر VR ضعیفش را به فروش برساند و باید در حد و اندازه شاهکار Valve ظاهر شود. بازیهای VR طولانیتر که از خط داستانی و بودجه بالا برخوردار هستند نیز باید از این به بعد حواسشان را بیشتر جمع کنند. با در نظر گرفتن تمامی این موارد، بازی DOOM 3: VR Edition یک شکست تمامعیار محسوب میشود. اگر چیزی از بازی DOOM 3 نشنیدهاید، شما را سرزنش نمیکنیم. این محصول از جاهطلبانهترین بازیهای نسل ششم بود که با وعده و قول انقلابیترین گرافیک، وارد بازار شد. بازی در نهایت به دلیل مشکلات نورپردازی و طراحی مراحل، نتوانست آنطور که باید و شاید مانند قسمتهای قبل و بعد خود بدرخشد و تا حدودی نیز از خاطر گیمرها فراموش شد.
حال که سالها از عرضه DOOM 3 گذشته است، ناشر این بازی به هر شکلی شده، میخواهد از آن سودی کسب کند. تبدیل این مدل بازیهای به استایل واقعیت مجازی، یکی از بیخطرترین راههای زنده کردنشان است. با این حال حتی بدون نسخه VR، بازی DOOM 3 عنوانی قدیمی بوده و تبدیل آن به یک محصول نسل هشتی، مشکلات فراوانی را به همراه خواهد داشت. بزرگترین مشکل DOOM 3: VR Edition قدیمی بودن ظاهر و یا سیستم تیراندازی نسل ششمیاش نیست. حرکت کردن در این بازی یک کابوس واقعی است. به دلیل طراحی شدن سیستم مبارزات این بازی، جاخالیدادن از مسیر تیر دشمنان، بهوسیله ابزاری غیر از موس و کیبورد، کاری غیرممکن به نظر میرسد. بازی DOOM 3 محصولی قابل قبول است که شاید در زمان خود به خوبی ندرخشید، ولی این روزها میتواند برای بازیکنان مدرن، اثری جذاب باشد. فقط بهتر است دور نسخه DOOM 3: VR Edition را خط بکشید.
14 – Destruction AllStars
میانگین نمرات در وبسایت متاکریتیک: 63
استودیوی بازیسازی Lucid Games توسط تعدادی از کارمندان با استعداد کمپانیهای Bizarre Creations (خالص بازی Blur) و Psygnosis (خالق سری Wipeout) تشکیل شد. تمامی این استودیوها در زمینه ساخت بازیهای مسابقهای که کمی متفاوت از رقیبانشان در بازار هستند، فعالیت میکنند. بازی Destruction AllStars نیز قرار است با مسابقات معمولی دنیای بازی تفاوتهای فراوانی داشته باشد. اولین و مهمترین این تفاوتها، مبارزات فیزیکی و خارج از قاعده توسط ماشینها است. تعداد بازیهایی که در آن ماشینها برای هدفی غیر از ماشین سواری استفاده میشوند کم نیست و Destruction AllStars نیز با ادعای پادشاهی بر همه آنها وارد میدان شد. اگر این موضوع را هم در نظر نگیریم، عرضه این بازی به عنوان یک انحصاری برای کنسول تازه نفس PlayStation 5 به انتظارات بسیار گیمرها میافزاید. متأسفانه این بازی نتوانست آنطور که باید و شاید انتظاران را برآورده کند.
همه ما از موفقیت بازی زیبای Rocket League در کنار موضوع عجیبش (فوتبال با ماشینها) آشنا هستیم. قطعاً موفقیت همچنین محصولی، در را به روی صدها کپی و نسخه مشابه باز میکند. یکی از جنجالهای Destruction AllStars پس از معرفی، قیمت 70 دلاری آن بود که 10 دلار بیشتر از قیمت فروش بازیهای دیگر است. در نهایت این بازی عرضه شد و بر خلاف جنجالها و حاشیههایی که برای خود به وجود آورد، یک بازی معمولی بدون هیچ محتوای انقلابی بود. تنها چهار حالت مختلف برای تجربه Destruction AllStars وجود دارد و بخشهای داستانی موجود برای بازی نیز با هزینهای جدا از قیمت بازی، قابل تهیه هستند. با اینکه با گذر زمان، محتوا و آپدیتهای زیادی برای این بازی عرضه شدهاند، توجه بازیکنان به دیگر عناوین جلب شد و Destruction AllStars تبدیل به قبرستانی شده که تنها راه لذت بردن از آن، بازی با هوش مصنوعی است.
13 – JETT: The Far Shore
میانگین نمرات در وبسایت متاکریتیک: 68
بازی JETT: The Far Shore به طور قطع برای گروهی از گیمرهای طرفدار بازیهای هنری و مینیمال جذاب خواهد بود. با این حال نه تنها این بازی برای اکثر بازیکنها نمیدرخشد، بلکه حتی بهترین نمونه از ژانری که در آن ساخته شده هم نیست. در JETT: The Far Shore کنترل پیشاهنگی به نام Mei را به دست گرفته و باید او را از خطرات سیاره اقیانوسی نجات دهید. تمام مردم سیاره بر روی شما حساب کردهاند تا برایشان مکانی مسکونی و قابل زیستن را پیدا کنید. فشار تمام این مسائل بر روی شانههای Mei کوچک قرار گرفته است. شاید با خواندن هدف اصلی بازی و نگاه کردن به تصاویرش، به یاد صدها عنوان مستقل دیگر که در چند سال اخیر منتشر شدهاند بیفتید. بازیهایی مانند: Gris، FAR: Lone Sails، Little Nightmares و بسیاری از عناوین مشابه همگی شما را در نقش شخصیتی کوچک در دنیایی بزرگ و پر خطر قرار میدهند تا در نهایت به دشواریها و مشکلات غلبه کنید.
این مدل ایدههای قهرمانی کوچک در میان خطراتی عظیم، نه تنها تبدیل به کلیشهای در ساخت بازیهای هنری و مستقل شده، بلکه توسط هر استودیوی آماتوری مورد آزمایش قرار میگیرد. یکی از نتایج خنثی در این زمینه بازی JETT: The Far Shore اثر استودیوی Superbrothers و Pine Scented Software است. مشکلات JETT: The Far Shore فراواناند. اکثر کسانی که برای داستانی عمیق و در عین حال مینیمال به سراغ بازی رفتند، از حجم زیاد اطلاعات و نبود پیوند عاطفی با شخصیت اصلی ناامید شدند. گیمرهای تکنیکیتر نیز از کمبود المانهای سرگرم کننده گیم پلی شکایت داشتند. در نهایت JETT: The Far Shore تبدیل به محصولی شد که موفق به راضی کردن هیچ کدام از جوامع دنیای گیم نبود. برخی از آسان بودن بیش از حد بازی و برخی نیز به قابل درک نبودن مکانیکهای گیم پلی اشاره کردهاند. به طور قطع بازیهای مستقل بهترین در سال 2021 ساخته شده است.
12 – King’s Bounty II
میانگین نمرات در وبسایت متاکریتیک: 65
میدانید چه چیز بدتر از خراب شدن میراث یک بازی افسانهای توسط دنبالهای ضعیف است؟ خراب شدن میراثی که 30 سال پیش توسط این بازی افسانهای بنا شده بود. بازی King’s Bounty از شاهکارهای ژانر نقشآفرینی و استراتژیک نوبتی در دهه 90 میلادی است. این بازی الهام بخش فرنچایزهای بزرگی مانند Heroes of Might and Magic بوده است. با اینکه در سال 2008 دنبالهای معنوی برای این عنوان با نام King’s Bounty: The Legend منتشر شد، بسیاری از طرفداران منتظر اخبار عرضه یک دنباله مستقیم بودند. بالاخره در سال 2019 بود که این طرفداران به آرزویشان رسیدند. مسئول ساخته شدن این فاجعه، استودیوی 1C Entertainment است که کارنامه کاری آنچنان گستردهای ندارد. بزرگترین نقطه ضعف این بازی، سعی در تبدیل کردن فرمولی که بر روی تاکتیک و استراتژی متمرکز بود، به یک نقشآفرینی داستان محور و کلیشه بوده که حتی در این مسیر نیز موفق نیست.
در King’s Bounty II به ما قول گشت و گذار در دنیایی بزرگ و دخالت در مسائل اجتماعی و پیچیده پادشاهی داده شده که هیچ کدام از این موارد را دریافت نخواهیم کرد. جهان بازی تنها از نظر ظاهری بزرگ بوده و از کمبود عمق رنج میبرد. خط داستانی بازی نیز برای تمامی شخصیتهایی که انتخاب کنید به یک صورت تکرار میشود. شخصیت پردازی کاراکترهایی که با آنها ملاقات میکنید بسیار یکنواخت و تک بعدی نوشته شده و انتخاب میان دیالوگها نیز تأثیری در شکل گرفتن اتفاقات بازی نخواهد داشت. دیالوگها و حتی صداپیشگی شخصیتها نیز کمکی به جذاب شدن داستان نخواهد کرد. در نهایت، اگر به دنبال یک تجربه لذت بخش در دنیای نقشآفرینی تاکتیکال هستید، به طور قطع گزینههای بهتری نسبت به King’s Bounty II وجود دارد. چه از نظر دنبالهای برای یک بازی افسانهای و چه عنوانی نسل نهمی، King’s Bounty II از ناامیدکنندهترین بازیهای سال 2021 است.
11 – Aliens: Fireteam Elite
میانگین نمرات در وبسایت متاکریتیک: 69
هر چقدر که سری فیلمهای Alien در سینما به موفقیتهای فراوان دست یافتهاند، آوردن این دنیا و این موجودات خطرناک فضایی به دنیای بازیهای ویدئویی نتیجه خوبی به همراه نداشته است. البته که مثال نقضی مانند بازی Alien: Isolation وجود دارد. با این حال اکثر بازیهایی که از دنیای Alien خارج شدهاند، چیزی جز ناامیدی به بازیکنان تقدیم نکردهاند. بازی Aliens: Fireteam Elite همان اشتباه سایر بازیها را مرتکب شده و به جای تمرکز بر روی المانهای وحشت، تصمیم به ارائه اکشنی بی مغز میگیرد. Aliens: Fireteam Elite در ژانر تیراندازی سوم شخص گروهی قرار دارد و بازیکنان را در سفینه مشهور سری فیلمهای Alien قرار میدهد. 23 سال از وقایع داستان فیلمها گذشته و البته قرار نیست داستانی عمیق که به تاریخچه فضاییها میپردازید را تجربه کنیم. همانند سری بازی Left 4 Dead باید با دیگر بازیکنان در جهت نابودی فضاییها همکاری کنید.
علاوه بر همکاری آنلاین، قابلیت بازی با هوش مصنوعی نیز در Aliens: Fireteam Elite قرار داده شده است. 6 کلاس مختلف برای انتخاب درون بازی وجود دارد. متأسفانه همانند خیلی از عرضههای ناموفق دیگر در این لیست، Aliens: Fireteam Elite نیز مشکلات فنی و تکنیکی فراوانی را در زمان انتشار تجربه کرد. از باگهای دردسر ساز تا مشکلات هسته گیم پلی که جلوی تجربه بازی را میگیرند. شخصی سازی کاراکتر در این بازی خیلی سطحی پرداخته شده و از کمبود عمق رنج میبرد. سیستم مبارزات و افزایش سطح بازیکن به دلیل کمبود منابع و کوچک بودن محیط بازی، به شدت تکراری میشوند. اینکه Aliens: Fireteam Elite با هدف قابلیت تکرار بالا خود را به بازیکنان معرفی کرد، با خسته کننده شدن بازی تناقض دارد. در نهایت با اینکه بر روی کاغذ، Aliens: Fireteam Elite بازی بدی به نظر نمیرسد، محصول نهایی برای بسیاری ناامید کننده ظاهر شد.
10 – AWAY: The Survival Series
میانگین نمرات در وبسایت متاکریتیک: 52
آیا تابهحال به تماشای مستندی درباره طبیعت و حیات وحش که از تلویزیون پخش میشود پرداختهاید؟ به طور قطع تماشای سیستمهای پیچیده طبیعی که در یک اکوسیستم به طور یکپارچه با هم ارتباط برقرار میکنند شگفتانگیز و البته بسیار خسته کننده است. تمام این مسائلی که خواندید شامل بازی جدید AWAY: The Survival Series نیز میشود. بر روی کاغذ، ایدههایی که این بازی مطرح میکند، بسیار جالب و قابلتوجه به نظر میرسند؛ ولی نتیجه نهایی چیزی است که برای بازیکنان اهمیت دارد و AWAY: The Survival Series در پیاده سازی این ایدهها موفق نبوده است. ایده ساخت یک مستند که بازیکنان بتوانند با محیط و موجودات ارتباط داشته باشند، چیز بدی نیست. این بازی شما را در دنیایی پسا آخرالزمانی قرار میدهد که اثری از انسانها دیده نمیشود. بازی خیلی به پایان حکومت انسان به زمین نمیپردازد و تنها شاهد خرابهها و وسایلی هستیم که زمانی به آدم تعلق داشت.
بازی AWAY: The Survival Series کنترل یک شوگر گلایدر را در اختیار شما قرار میدهد و باید به او کمک کنید تا خانوادهاش را نجات دهد. اسلحه شما برای مبارزه با خطر چنگالهایتان و توانایی سفر کردن نیز در بالهایتان نهفته است. پریدن و انتخاب مسیری که میخواهید بر روی آن فرود بیایید، یکی از ناقصترین و اعصاب خرد کن ترین نقاط ضعف این بازی است. مشکلات گیم پلی مانند کنترل سخت و ناتمام که جلوی بازی کردن را میگیرد با باگهای فراوان و خطاهای تکنیکی مخلوط شده تا تجربه AWAY: The Survival Series تبدیل به یک کابوس به تمام معنا شود. حتی با در نظر نگرفتن مشکلات فنی که بازی را خراب میکنند، اتفاقات سرگرمکنندهای در AWAY: The Survival Series رخ نمیدهد که بتواند توجه بازیکنان را برای مدت زیادی بهسوی خود جلب کند. اگر این بازی از ناامیدکنندهترین بازیهای سال 2021 نباشد، قطعاً یکی از فراموش شوندهترینها است.
9 – Stubbs the Zombie: Rebel without a Pulse
میانگین نمرات در وبسایت متاکریتیک: 54
نسخه اورجینال بازی Stubbs the Zombie در سال 2005 برای کنسول ایکس باکس منتشر شده بود و موفقیت اندکی نیز برای سازندگانش کسب کرد. یکی از سنتهای عجیب و مکرر صنعت گیم در طی سالهای اخیر، ریمستر کردن و برگرداندن بازیهای قدیمی به منظور کسب سود است. این موضوع شامل حال Stubbs the Zombie که عنوانی مستقل بود نیز شد. با این حال چیزی که توسعه دهندگان نسخه ریمستر به آن توجه نکردند، المانهای گیم پلی، گرافیک و حس شوخ طبعی قدیمی این بازی است که در هیچ حالتی پتانسیل موفقیت در نسل جدید گیمرها را ندارد. در این روزها، گیمرها علاقهمند به گشت و گذار در جهانهای وسیع و انجام مأموریتهای طولانی را دارند. در نتیجه عنوانی محدود مانند Stubbs the Zombie نمیتواند برای هر کسی جذاب باشد. تنها حالتی که یک Stubbs the Zombie میتواند به موفقیت دست یابد، روایت و محتوای جذابی است که متأسفانه شامل این بازی نمیشود.
Stubbs the Zombie: Rebel without a Pulse پیچشی بر روی بازیهای کلیشه زامبی محور است. این بار به جای قاتل زامبیها، باید در نقش یکی از این موجودات بی مغز گوشت خار قرار بگیرید. موسیقی متن بسیار زیبای این بازی از معدود موارد مثبتی است که از نسخه اورجینال تابهحال خوب باقی مانده است. برخی گیمرها ممکن است از حمله به شهروندان بیگناه به دست یک زامبی وحشی لذت اندکی دریافت کنند. گرافیک زشت و قدیمی این بازی در سال 2021 به هیچ وجه خوب نمانده و در میان پردهها نیز وضع بدتر میشود. شاید برای کسانی که به دنبال چند ساعت گیم پلی فان و بی محتوا میگردند، Stubbs the Zombie: Rebel without a Pulse تا حدودی موفقیتآمیز باشد؛ ولی در غیر این صورت از ناامیدکنندهترین بازیهای سال 2021 است. همان بهتر که اجازه دهیم زامبیهای مضحک این بازی در اعماق زمین دفن بمانند و آرامششان را برهم نزنیم.
8 – Buildings Have Feelings Too
میانگین نمرات در وبسایت متاکریتیک: 58
بر خلاف بسیاری از بازیهای دیگر این لیست که یا نسخه ریمستر بوده یا دنباله عنوان دیگری هستند، Buildings Have Feelings Too تا حدودی ساختار اورجینال و تازهای دارد. البته اگر ایده تازهای، به درستی تبدیل به محصولی باکیفیت نشود، نتیجه نهایی با سایر بازیهای ناامید کننده تفاوتی نخواهد داشت. Buildings Have Feelings Too در سایت Steam تحت عنوان پازل و طراحی شهر به بازیکنان معرفی شده است. بازی از المانهای کلیشه شهر سازی فاصله گرفته و سعی در ایجاد یک روایت داستان متفاوت داشته است. از دلایل فراوانی که باعث شکست و سرانجام غمانگیز Buildings Have Feelings Too شده، باگهای فراوان و مشکلات تکنیکی است که در بسیاری موارد، دست گیمر را برای یک تجربه یکپارچه، بسته است. علاوه بر اینها، یک بازی مدیریت شهر نباید تا این حد پیچیده و غیر قابل درک باشد و پس از مدت کمی، حوصله بازیکنان را سر ببرد.
یکی از بدترین کابوس بازیسازان، درک نشدن بازیشان توسط گیمرها به دلیل نبود راهنمای کافی بوده و این مشکل گریبان Buildings Have Feelings Too را نیز گرفته است. همین توضیحات کمی هم که در بازی وجود دارد با فونت کوچک بر روی پس زمینه سیاهی قرار گرفته و برای گیمرهایی که از بینایی کمی برخوردارند دردسرساز شده است. مشکلاتی در زمینه طراحی گیم پلی نیز در این بازی وجود دارد که خیلی با عقل جور در نمیآید. بهعنوانمثال اگر اشتباهی در زمینه مکان قرار گرفتن ساختمان خود بکنید، هزینه جبران این اشتباه برایتان بسیار گران تمام خواهد شد. با اینکه بازی Buildings Have Feelings Too برای طرفداران بازیهای ساخت شهر میتواند گزینه متفاوت و جالبی باشد، ولی به دلیل مشکلات فنی فراوان، نمیتوان آن را به هر کسی توصیه کرد. میتوانید با گشتن در صفحات فراوان وبسایت Steam، به موارد بهتر و کم مشکلتری برخورد کنید.
7 – Skatebird
میانگین نمرات در وبسایت متاکریتیک: 53
یکی از آسانترین راههای فروش محصولات به مخاطبین علاقهمند به سرگرمی، ساخت محصولی بانمک و دوستداشتنی است که بلافاصله توجه همه را جلب کند. قطعاً همه با مشاهده یک بچه گربه یا خرگوش دوستداشتنی، شاد شده و حس بهتری پیدا میکنیم. خالقان محصولات سرگرمی نیز از این فرصت سو استفاده کرده و سعی در فروش هر چیزی با برچسب بانمک به ما هستند. بازی Skatebird از عناوینی است که در سال 2021 به بازار عرضه شده و اصلیترین هدفش برای کسب درآمد، جلب توجه کسانی است که با مشاهده یک جوجه کارتونی که سوار اسکیت شده، به وجد میآیند. با اینکه از نظر القای حس بانمک بودن، بازی Skatebird موفق میشود تا تجربه شیرین و سرگرمکنندهای برای مخاطبان فراهم کند، ولی هسته اصلی گیم پلی آنچنان چیز عجیب و غریب تازه و نوآورانهای برای ارائه ندارد و پرنده کوچک اسکیت سوار داستان، بعد از مدتی خسته کننده خواهد شد.
سازندگان Skatebird تمام تلاش خود را کردهاند تا مخاطبان خود را سرگرم نگه دارند و این موضوع به شدت قابل احترام است. المانهای گیم پلی متفاوتی مانند شخصی سازی پرنده خود از جمعه گونه، رنگ، چیزی که بر روی سرش قرار دارد و اسکیتش، همگی قابل شخصی سازی هستند. همچنین بال زدن جوجه برای حرکت دادن تخته اسکیت به جلو، یکی از بامزهترین چیزهایی است که مشاهده خواهید کرد. محیطهایی هم که برای اسکیت بازی جوجه طراحی شدند قابلتوجه هستند. اشیایی که انسانها از آنها استفاده میکنند تبدیل به دستانداز و شیبهایی برای اسکیت بازی جوجه شده است. با در نظر گرفتن تمام اینها، جوجه این بازی از بدترین اسکیت بازهای دنیا است. او به سختی حرکت کرده و نمیتوان همانند سایر بازیهای اسکیت، تجربه لذت بخشی از کنترل او به دست آورد. قرار دادن Skatebird در لیست ناامیدکنندهترین بازیهای سال 2021 عملی ناراحت کننده، ولی ضروری است.
6 – Dungeons & Dragons: Dark Alliance
میانگین نمرات در وبسایت متاکریتیک: 53
بازی Dungeons & Dragons: Dark Alliance طی مراسم Game Awards در سال 2019 به دنیا معرفی شد. ناشر این بازی Wizards of the Coast بوده که دستی در زمینه بازیهای نقشآفرینی رومیزی و کارتی دارد. نمایش این بازی، پتانسیل بالایی از تبدیل شدن ایدههای Dungeons & Dragons را در قالب یک بازی ویدئویی به ما نشان داد. با این حال، این چیزی نبود که گیمرها دریافت کردند و عرضه بازی در ماه ژوئن سال 2021 نظرات منفی ای را از سوی منتقدان دریافت کرد. اصلیترین مشکلاتی که در نقدها به آن اشاره میشد، کمبود تنوع در سیستم مبارزات خشک و خسته کننده، داستانی ضعیف و تکراری و درجه سختی عجیبی که عملاً به تنهایی نمیتوان به تجربه این بازی به صورت تک نفره پرداخت. همه این مشکلات گیم پلی را کنار بگذاریم، با باگها و مسائل فنی عجیبی روبرو میشویم که بر روی تجربه نهایی بازی اثری منفی گذاشته است.
با اینکه عرضه اولیه بازی Dungeons & Dragons: Dark Alliance برای ناشرش ناامید کننده بود، ولی صدای گیمرهایی که به آن علاقه داشتند، به گوش سازندگان رسید و خوشبختانه اقداماتی برای حل مشکلات انجام شد. استودیوی سازنده بازی یعنی Tuque Games بیانیهای را منتشر کرد که در آن نقشههایش برای حل مشکلات بازی را اعلام و از بازیکنان معذرت خواهی کردند. همین ماه گذشته آپدیتی برای بازی منتشر شد که هوش مصنوعی و مسائل مربوط به قسمت آنلاین را برطرف کرد. با اینکه بازی Dungeons & Dragons: Dark Alliance به دلیل کیفیت پایین و ضعفهای زمان انتشار، در لیست ناامیدکنندهترین بازیهای سال 2021 قرار گرفته است، ولی اگر از طرفداران سرسخت دنیای Dungeons & Dragons هستید، توصیه میکنیم که از تست کردنش غافل نشوید. لازم به ذکر است که این بازی، دنبالهای معنوی برای Baldur’s Gate: Dark Alliance محسوب میشود.
5 – Evil Inside
میانگین نمرات در وبسایت متاکریتیک: 43
یکی از موفقترین و مشهورترین دموهایی که تابهحال در صنعت گیم منتشر شده، دموی بازی کنسل شده Silent Hills به نام P.T است. این دموی کوتاه به دلیل اتمسفر خفقانآور و القای حس ترس به بهترین شکل ممکن، تبدیل به پدیدهای در زمان خود شد. خیلی از استودیوها سعی کردند تا حس P.T را در بازیهای خود تکرار کنند. بازی Evil Inside یکی از نمونههای ناموفقی است که بازیکن را در خانهای خالی و پر از ارواح قرار میدهد و بدون دانستن اولین اصول ساخت یک بازی ترسناک، انتظار موفقیت دارد. این بازی تکمیل شده را میتوان در کمتر از یک ساعت به پایان رساند که حتی از زمان نسخه دموی Silent Hills نیز پایینتر است. این زمان کم باعث شده تا حس وحشت و تنهایی به خوبی در بازیکن رشد نکند و نتیجه نهایی هر چیزی جز ترسناک باشد. ساخت یک بازی ترسناک هنری است که هر کسی آن را درون خود ندارد و سازندگان Evil Inside به وضوح بویی از آن نبردهاند.
هر کسی که به تجربه P.T پرداخته باشد، به راحتی متوجه میشود که Evil Inside تا چه اندازه از این بازی دزدیده است. حتی طراحی راهروها و اتاقهای خانه، شبیه به آن دمو هستند. ترسهای لحظهای که به هیچ وجه خاطرهانگیز نمیشوند از دیگر نقاط ضعف این بازی هستند. اگر به دنبال یک بازی ترسناک درست و حسابی هستید که داستانی مشابه Evil Inside تعریف کند و کیفیتی چندین برابر آن را داشته باشد، به شدت تجربه Visage را توصیه میکنیم که در همین سال منتشر شده است. اگر فکر میکنید که دلیل بد بودن Evil Inside، بودجه پایینش است، پس همچنین شما را تشویق میکنیم که به بازی Phasmophobia سر بزنید. این عنوان با هزینه کمی ساخته شده و قیمتش بر روی Steam برابر با Evil Inside است. در هر صورت بهتر است از Evil Inside دوری کنید که علاوه بر بدترین بازی ترسناک سال، به راحتی در میان ناامیدکنندهترین بازیهای سال 2021 قرار میگیرد.
4 – Harvest Moon: One World
میانگین نمرات در وبسایت متاکریتیک: 54
کمپانی نینتندو معروف است به اینکه همواره با ادامه دادن فرنچایزهای قدیمیاش، میتواند به موفقیت عظیمی دست پیدا کند. بازیهایی مانند Metroid Dread و The Legend of Zelda: Breath of the Wild مثالهای خوبی برای این موضوع هستند. با این حال همیشه نمیتوان هر بازی فسیلی را از زیر خاک درآورد و انتظار داشت که گیمرها با آغوش باز از آن پذیرایی کنند. بازی اورجینال Harvest Moon یکی از پایه گذاران شبیه ساز مزرعه داری و اعتیادآورترین بازی زمان خود بود. با این حال از آن دوران عبور کردهایم و این روزها عناوین مستقل در عین حال خوش ساختی مانند Stardew Valley (که خود از فرنچایز Harvest Moon الهام گرفته است) در این ژانر پادشاهی میکنند. مدیران نینتندو خیال کردند که میتوانند به هر شکلی شده خود را در این رقابت نگه دارند و نتیجه این افکار نیز بازی ضعیف و شکست خورده Harvest Moon: One World است.
متأسفانه اضافه کردن گرافیک سه بعدی به جای پیکسل آرت دوستداشتنی Stardew Valley، قرار نیست بازیکنان را ترغیب به تجربه بازی درجه سه نینتندو کند. بزرگترین دستاورد هنری Harvest Moon: One World برای فرنچایزش، پنج محیط زیست مختلف و پر جزئیات با سیستم زراعت پیچیده است که میتواند برای طرفداران پروپاقرص جالب باشد. با این حال این تنوعات مکانیکی، نمیتوانند در زمان عمل آنچنان بدرخشند و بیشتر شبیه یک ویژگی ظاهری به نظر میرسند. بازی Harvest Moon: One World به شدت خسته کننده و کند بوده و به هیچ وجه عوامل اعتیاد آوری که در نسخههای قبلی و Stardew Valley وجود دارد را شامل نمیشود. شاید اگر درباره فرنچایز Harvest Moon کنجکاو بوده و نمیخواهید بازیهای قدیمی را تجربه کنید، بتوانید مقداری سرگرمی از Harvest Moon: One World استخراج کنید؛ در غیر این صورت بهتر است دور آن را خط بکشید.