بازیهایی در دنیای ویدئو گیم وجود دارند که درون شما را با شادی غیرقابلوصفی پر میکنند و شما را به خاطرات خوش دوران کودکی و بازیهای موردعلاقهتان در آن زمانها بازمیگردانند. بازی Kena: Bridge Of Spirits سفری است به دل بازیهای اوایل دهه 2000؛ بازیهایی که در شرایط امروز صنعت گیم، به ندرت شاهد آنها هستیم و بنابراین هر بار که یک بازی مشابه Kena: Bridge Of Spirits از راه میرسد، با آغوش باز مورد استقبال قرار میگیرد.
معرفی بازی های شبیه Kena: Bridge Of Spirits
بسته به شرایط و احساسی که هر روز دارید، نوع بازی موردنظرتان هم متفاوت خواهد بود. شاید امروز دلتان برای زامبیهای ترسناک یا موجودات وحشتناکی لک بزند که هیجان را به رگهایتان تزریق کنند و یا شاید هم روزی باشد که بخواهید خود را در دنیایی از جادو، رمز و راز و احساس تعلقخاطر غرق کنید. بازی Kena: Bridge Of Spirits یک انتخاب فوقالعاده برای این منظور است اما بازیهای عالی دیگری نیز وجود دارند که شما را به چنین دنیای شگفتانگیزی میبرند.
با بازیهای جدیدی که هر روز منتشر میشوند، تصمیمگیری در مورد اینکه کدام بازی مشابه Kena: Bridge Of Spirits ارزش وقت شما را دارد، میتواند چالشبرانگیز باشد. برای آن دسته از طرفداران سبکهای گرافیکی خاص و دوستداشتنی و داستانهای جذابی مانند داستان کنا، بازیهای زیادی وجود دارد که با این معیارها مطابقت داشته باشند. عناوینی ماجراجویی که شخصیتها و پسزمینههای آنها در دل داستانها و یک گیمپلی عالی گنجانده شده است.
مجموعه Horizon
بازی Horizon: Zero Dawn و دنباله آن بازی Horizon: Forbidden West، دو مورد از بهترین عناوینی هستند که به شما اجازه گشتوگذار در یک نقشه وسیع را میدهند. در هر دو بازی Horizon، تعدادی کوئستهای جانبی، کلکسیونها و چالشهایی برای کامل کردن وجود دارد. همه این محتویات به شما این شانس را میدهند که از گستردگی جهان بازی و رمز و رازهای آن، نهایت لذت را ببرید. مانند کنا، Horizon یک قهرمان زن را معرفی میکند که در جستجوی پاسخهایی در مورد خودش و کمک به دیگران در بین راه است. هر دو بازی شامل موجوداتی برای مبارزه و سلاحهایی بسیار مشابه هستند؛ بنابراین، اگر از طرفداران Spirit Bow در بازی Kena: Bridge Of Spirits هستید، میتوانید کمان Aloy در Horizon را هم امتحان کنید.
Horizon Forbidden West، نسخه جدید مجموعه هورایزن، یک بازی اکشن نقشآفرینی است که از دید سومشخص دنبال میشود. بازیکن کنترل Aloy، یک شکارچی در دنیایی پر از ماشینهای خطرناک را به دست میگیرد. آلوی در دنیایی جهانباز، منطقهای اسرارآمیز معروف به غرب ممنوعه را بررسی میکند؛ نسخهای پسا آخرالزمانی از غرب ایالات متحده، به ویژه ایالتهای کالیفرنیا، نوادا و یوتا. این نقشه بزرگتر از بازی قبلی و مملو از رمز و رازهایی است که در زیر خرابههای قدیمی پنهان شدهاند. بسیاری از مکانهای قابل تشخیص مانند سانفرانسیسکوی ویرانشده و دره یوسمیتی با زیستبومهای مختلف، در بازی طراحی شده است. همچنین یکی دیگر از ویژگیهای جدید بازی، امکان گشتوگذار در زیر آب است.
The Legend Of Zelda: Breath Of The Wild
در Breath Of The Wild، شما کنترل لینک را به دست میگیرید. او پس از بیدار شدن از یک خواب، دوباره به دنیای Hyrule سفر میکند تا بار دیگر، یک شیطان قدرتمند را شکست دهد. اگرچه داستان بازی به سرعت، شما را غرق خودش خواهد کرد اما اهمیت دادن به اتفاقاتی که برای شخصیتهای بازی میافتد، ویژگی برجسته بازی نیست؛ موردی که Breath Of The Wild را بسیار لذتبخش میسازد و گذر زمان با آن را آسان میکند، نقشه وسیع و پر از اهداف اختیاری برای کامل کردن است. درست مانند بازی Kena: Bridge Of Spirits، این دنیای لذتبخشی است که در آن قرار میگیرید. این دو بازی همچنین دارای سبک گرافیکی مشابهی هستند و رنگهای زنده، یکی از برجستهترین ویژگیهای این دو بازی است.
توسعه بازی Breath of the Wild پس از درخواست طرفدارانی که میخواستند دنیای بزرگتری را کشف کنند، پنج سال به درازا انجامید. نینتندو برای بازنگری در ویژگیهای سری، عناصری مانند جهانِ آزاد و فیزیک جدید را به بازی اضافه کرد. استودیوی Monolith Soft که سری بازیهای جهانباز Xenoblade Chronicles را در کارنامه خود دارد، در طراحی مناظر و توپوگرافی بازی کمک کرد. این بازی در ابتدا برای انتشار در سال 2015 به عنوان بازی انحصاری Wii U برنامهریزی شده بود اما دو بار به تعویق افتاد. سرانجام Breath of the Wild در مارس 2017 به عنوان لانچ تایتل کنسول نینتندو سوییچ و آخرین بازی منتشر شده توسط نینتندو برای Wii U، وارد بازار شد.
Tales Of Arise
اگر بازی Tales of Arise تنها یک ویژگی مثبت داشته باشد، آن سبک هنری زیبای بازی است که از نظر بصری، شبیه بازیهایی مانند Nier Replicant و Final Fantasy 7 Remake به شمار میرود. این بازی دارای شش شخصیت است که میتوانید آنها را کنترل کنید و هر کدام مجموعه سلاحها و سبکهای جنگی خاص خود را دارند؛ با طراحیهای منحصربهفردی که منعکسکننده شخصیت هر فرد است. در بازی Tales Of Arise، همه چیز درباره این شخصیتها است که به عنوان یک تیم با هم کار میکنند؛ شروع آشنایی آنها با درگیری آغاز میشود و در نهایت، بیشتر و بیشتر شبیه به یک خانواده میشوند. رابطه کنا با rotهایی که در طول راه با آنها روبرو میشود و به او در بازی کمک میکنند، مشابه رابطه شخصیتهای Tales of Arise است. درست مانند جغدهایی که در Tales Of Arise پیدا میکنید و به شما در ارتقاء تجهیزات جدید کمک میکنند.
مانند بازیهای قبلی این سری، Tales of Arise یک بازی نقشآفرینی اکشن است؛ اگرچه گیمپلی آن ضمن حفظ سیستم اصلی نبرد Tales که به سیستم نبرد حرکت خطی (Linear Motion Battle System) معروف است، تغییراتی را نیز به عنوان بخشی از اهداف توسعهاش، پشت سر گذاشته است. این بازی تمرکز زیادی بر جاخالی دادن و ضدحمله دارد و از بازی Tales of Graces که در سال 2009 منتشر شد و به دلیل سیستم مبارزاتش مورد تحسین قرار گرفت، الهام گرفته است. برخلاف بسیاری از عناوین قبلی این سری، بازی دارای بخش چندنفره نیست و تیم سازنده تصمیم گرفته است بر روی تعاملات مختلف بین شخصیتها در بخش مبارزات تمرکز کند؛ از جمله افزودن قابلیت «Boost Strike» که به اعضای گروه اجازه میدهد تا تحت شرایطی خاص، حملات قدرتمندی را به صورت تیمی اجرا کنند.
Spider-Man: Miles Morales
پس از موفقیت بازی انحصاری Spider-Man در سال 2018، استودیوی Insomniac Games کار بر روی یک اسپین آف با نام Miles Morales را شروع کرد که در آن، هدف شما از بین بردن Roxxon Energy Corporation و متوقف کردن Tinkerer است. داستان بازی Spider-Man: Miles Morales که در نیویورک جریان دارد، شما را وارد یک جهان پوشیده از برف میکند؛ جایی که شما باید ابرقهرمانیترین وظیفه خود، یعنی مبارزه با آدم بدها را انجام دهید و البته… تکالیف مدرسه. مایلز مورالز یک داستان صمیمانه است که تقریباً از شخصیت مایلز سرچشمه گرفته و درست مانند بازی Kena: Bridge Of Spirits، به شما یاد میدهد که لازم نیست همه کارها را خودتان انجام دهید. به هر حال همه ما در مرحلهای از زندگی، به کمک اطرافیان خود نیاز داریم.
هسته گیم پلی Marvel’s Spider-Man: Miles Morales همانند نسخه قبلی خود است. بازی دارای همان محیط جهانباز است؛ یک نسخه تخیلی از منهتن نیویورک که پوشیده از برف است زیرا حوادث بازی در تعطیلات کریسمس جریان دارد. کنترل مایلز تقریباً شبیه به پیتر پارکر است اما او انیمیشنها و تواناییهای جدیدی دارد که با پیشرفت خط داستانی، آزاد میشوند. قدرتهای معرفیشده شامل Venom Blast است که به بازیکن اجازه میدهد تا با الکتریسیته، دشمنان را ناتوان و وسایل الکترونیکی را شارژ یا تخلیه کند. قابلیت استتار که به مایلز این توانایی را میدهد تا موقتاً نامرئی شود و قابلیت Mega Venom Blast که شامل یک انفجار بزرگ الکتریکی است و به تمام دشمنان نزدیک، آسیب میرساند. بازی همچنین گجتهای جدیدی از جمله Remote Mines را معرفی میکند که میتواند به دشمنان یا پنلهای الکتریکی متصل شود. همچنین دستگاه دیگری در بازی وجود دارد که مبارزهای هولوگرافیکی را اسپاون میکند تا به شما در مبارزات کمک کنند.
It Takes Two
بازی It Takes Two یک تجربه co-op بسیار لذتبخش است. این بازی برای گذراندن وقت با یک دوست خوب یا هر شخص مهم دیگری در زندگیتان، گزینهای عالی است که در آن زمان را صرف حل پازل و کار تیمی برای پیشرفت در مراحل بازی میکنید اما It Takes Two بسیار بیشتر از این حرفها است. این بازی نه تنها یک انتخاب عالی برای یک بازی دونفره است که میتوانید با دیگران بازی کنید، بلکه داستانی غمانگیز و احساسی در مورد ازدواج در حال فروپاشی دو شخصیت بازی، یعنی می و کودی را روایت میکند. شما باید مانند یک زندگی مشترک، به صورت تیمی کار کنید تا بتوانید بازی را به اتمام برسانید. اگرچه Kena و It Takes Two داستانهای کاملاً متفاوتی دارند اما جذابیت و ظاهر بصری منحصربهفرد دو بازی، شبیه به هم است.
It Takes Two یک بازی ویدئویی اکشن ماجراجویی با المانهایی از بازیهای پلتفرمر است. این بازی به طور خاص، برای یک تجربه دونفره با صفحهنمایش تقسیمشده طراحی شده است؛ به این معنی که باید با بازیکن دیگری از طریق حالت محلی یا آنلاین بازی کنید. این بازی دارای تعداد زیادی مکانیزمهای مختلف از ژانرهای مختلف بازیهای ویدئویی است. این مکانیزمها به داستان و موضوع هر مرحله مرتبط هستند. به عنوان مثال، در یک مرحله، «کودی» توانایی به عقب بردن زمان را به دست میآورد، در حالی که «مِی» میتواند خودش را کپی کند. بازیکنان باید با یکدیگر همکاری کنند و از این تواناییها برای پیشرفت در مراحل بازی استفاده کنند. این بازی همچنین دارای تعداد زیادی مینی گیم است. اگر به دنبال بازی مشابه Kena: Bridge Of Spirits هستید، از تجربه این بازی نیز غافل نشوید.
Lost In Random
با توجه به تعداد بازیهایی که هرساله عرضه میشوند، به ندرت پیش میآید که بازیهای جدیدتر مانند بازیهای گذشته، بتوانند منحصربهفرد باشند. به همین دلیل است که وقتی عنوانی مانند Lost In Random منتشر میشود، توجه بسیاری را به خود جلب میکند. تمرکز بر مفهوم تصادفی بودن، تجربهای جدید است و مکانیزمهای نبرد جالبی را ایجاد میکند. این بازی دارای یک سیستم کارتی است که در بخش مبارزات باید به آن تکیه کنید و متعاقباً دشمنان خود را شکست دهید. با پیشرفت تکنولوژی، بازیها بیشتر شبیه به فیلمها میشوند اما این فقط در پروژههایی مانند بازی The Last Of Us 2 صدق نمیکند. این موضوع به بازیهایی مانند Kena و Lost In Random نیز تعمیم مییابد؛ جایی که این مفاهیم، کاملاً در قالب یک انیمیشن و جهانی دوستداشتنی قرار میگیرند.
Lost in Random به عنوان یک بازی اکشن ماجراجویی، از دید سومشخص دنبال میشود. مبارزات بازی در محیطهایی اتفاق میافتد که شبیه به یک بازی تختهای هستند. در مبارزات، بازیکن میتواند از تیرکمان Even استفاده کند. این کار به دشمنان آسیب نمیرساند اما حریفانی که هدف آن قرار گیرند، مکعبهای انرژی رها میکنند که به شما کمک میکند تا شانس بهتری در تاس انداختن داشته باشید. هنگامی که انرژی تاس به طور کامل پر شد، بازیکنان میتوانند تاس را پرتاب کنند تا زمان به طور موقت، متوقف شود. در این مدت، بازیکنان میتوانند کارت موردنظر خود را انتخاب کنند که تنها راه آسیب رساندن به دشمنان است. پنج نوع کارت مختلف (سلاح، آسیب، دفاع، ریسک و تقلب) وجود دارد که مزیتهای گیمپلی و تواناییهای رزمی متفاوتی را ارائه میدهند.
The Last Guardian
بازی The Last Guardian یک ماجراجویی بزرگ است که در آن شما شخصیت ناشناسی را کنترل میکنید؛ او به عنوان پسری شناخته میشود که با موجودی شبیه به گریفین با نام تریکو متحد میشود. این دو با هم، بیشتر زمان بازی را صرف فرار و شکست دادن شوالیههای نقابدار میکنند. داستان آخرین نگهبان در نهایت درباره دوستی و عشق ورزیدن به همدیگر با وجود تفاوت عقیده است زیرا همین تفاوتهاست که ما را منحصربهفرد میکنند. در بازی Kena: Bridge Of Spirits، شخصیت اصلی بازی در ابتدا احساس یک فرد غریبه را دارد اما در جریان بازی، برای افرادی که ملاقات میکند، تبدیل به یک چهره دوستانه میشود. کمک کردن به یکدیگر، یکی از مفاهیم بسیار مهم زندگی و موضوعی است که در هر دو بازی به آن پرداخته میشود.
بازی The Last Guardian مانند بازیهای قبلی استودیوی سازنده، یعنی Ico و Shadow of the Colossus، یک بازی سومشخص است که عناصر اکشن – ماجراجویی و معمایی را ترکیب میکند. بازیکن کنترل پسری ناشناس را بر عهده دارد که باید با موجودی نیمه پرنده و نیمه پستاندار به نام Trico، برای حل پازلها و گشتوگذار در مناطق بازی همکاری کند. نام تریکو را میتوان به معنای «زندانی»، «پرنده کوچک» و یا ترکیبی از پرنده و گربه در نظر گرفت. شخصیت اصلی بازی میتواند از سازههای مختلف بالا برود، اشیایی مانند بشکهها را حمل کند و مکانیسمهایی مانند اهرمها را به کار گیرد. اندازه و چابکی تریکو به او اجازه میدهد تا به مناطقی برسد که پسربچه به تنهایی نمیتواند به آن برسد و با نگهبانانی که سعی در گرفتن پسر دارند، مبارزه کند.
Borderlands: The Pre-Sequel
مجموعه Borderlands در معرفی شخصیتهای فوقالعاده و طنازی مانند جک خوشتیپ، سابقه درخشانی دارد. بازی Borderlands: The Pre-Sequel نیز مملو از شخصیتهای دوستداشتنی و ماموریتهای عجیبوغریبی است که در حین گشتوگذار در پاندورا تجربه خواهید کرد. در جریان بازی، به احتمال زیاد داستان اصلی را نادیده میگیرید و در عوض تصمیم میگیرید تا ماموریتهای جانبی را دنبال کنید. روایت داستانی بازی فوقالعاده سرگرمکننده است اما ماموریتهای جانبی هم به همان اندازه خوب هستند و نشان میدهند که این فرنچایز در ارائه یک طنز بینظیر، چقدر خارقالعاده است. هر دو بازی Kena: Bridge Of Spirits و Borderlands: The Pre-Sequel عناوینی هستند که میتوانید با آرامش به تجربه آنها بپردازید. این عناوین مانند سری دارک سولز، استرسزا نخواهند بود و این بازی مشابه Kena: Bridge Of Spirits ، یک راه عالی برای گذراندن اوقات فراغت است.
گیم پلی بازی The Pre-Sequel مشابه بازی Borderlands 2 به نظر میرسد اما مکانیزمهای جدیدی به آن اضافه شده است. آیتمهای جدیدی به بازی اضافه شدهاند؛ از جمله تفنگهای لیزری و اقلامی برای ایجاد اثر سرمایشی که میتوان از آنها برای کاهش سرعت و یخ زدن دشمنان استفاده کرد. دشمنانی که یخ زدهاند، آسیب بیشتری از حملات دریافت میکنند و در صورت کشته شدن، تکهتکه میشوند. این بازی دارای محیطهای کم جاذبه است که باعث میشود بازیکنان، پرشهای بلندتر اما آهستهتری داشته باشند و مواردی مانند لوتها و اجساد، شناور شوند. کیتهای O2 برای تأمین اکسیژن در فضا نیز به بازی اضافه شده است. منابع اکسیژن را میتوان با استفاده از ژنراتورها، دریچهها و از طریق آیتمهای مخصوصی که توسط دشمنان رها میشود، دوباره پر کرد.
Final Fantasy 7 Remake
به نظر میرسد که توسعه یک نسخه بازسازی شده از عناوین محبوب گذشته، تبدیل به ترندی در صنعت ویدئو گیم شده است و احتمالاً در آینده شاهد عناوین ریمستر یا ریمیک دیگری هم خواهیم بود. متأسفانه، گاهی اوقات این عناوین آنگونه که بایدوشاید ظاهر نمیشوند و تنها طرفداران قدیمی به تجربه آنها میپردازند. با این حال، ریمیکهایی هم توسعه یافتهاند که تمام ویژگی خارقالعاده نسخه اصلی را به کار میگیرند و در عین حال، بازی را بهطور کلی و بر اساس استانداردهای امروزی احیا میکنند. بازی Final Fantasy 7 Remake داستان محبوبی که در سال 1997 با آن آشنا شده بودیم را دوباره به تصویر میکشد. بازی Kena: Bridge Of Spirits نیز همین تأثیر نوستالژیک را دارد اما با داستانی کاملاً جدید و به سبک بازیهای اوایل دهه 2000.
Final Fantasy VII Remake اولین بازی از سری عناوین برنامهریزیشده برای ریمیک بازی Final Fantasy VII است که در سال 1997 بر روی پلی استیشن منتشر شد. این بازی، بخش اول بازی اصلی را پوشش میدهد که در متروپولیس میدگار اتفاق میافتد. بازیکنان Cloud Strife را کنترل میکنند؛ سرباز سابق شینرا که به یک مزدبگیر تبدیل شده و به گروه اکوتروریستی AVALANCHE میپیوندد تا با شرکت Shinra مقابله و از تخلیه انرژی حیاتی سیاره جلوگیری میکند. المانهای بازی با استفاده از گرافیکهای چندضلعی همزمان و بر خلاف محیطهای از پیش رندرشده نسخه اصلی، بازسازی شدهاند. داستان بازی نیز در مواردی مانند توسعه شخصیتها و اضافه شدن پلاتهای قابلتوجه، پیشرفت داشته است.
Ratchet & Clank: Rift Apart
به یاد آوردن شخصیتهای محبوبی مانند Spyro، Sonic و Crash Bandicoot، دقیقاً همان کاری است که مجموعه Ratchet & Clank با یادآوری بخش قابلتوجهی از خاطرات دوران کودکی گیمرها انجام میدهد. جدیدترین نسخه اضافه شده به این مجموعه یعنی بازی Ratchet & Clank: Rift Apart، تجربهای را ارائه میدهد که طرفداران قدیمی و بازیکنان جدید، به یک اندازه از آن لذت خواهند بود. برجستهترین ویژگی بازی، توانایی سفر در ابعاد مختلف و مجموعهای از سلاحها و ابزارهایی است که در اختیار شما قرار میگیرد. Kena و Ratchet & Clank دو بازی با مبارزات سرگرمکننده و ابزارهای متفاوتی هستند که برای شکل دادن به نحوه بازی، در اختیار شماست. علاوه بر این، هر دو بازی دنیاهای سرسبزی ارائه میدهند که نه تنها برای گشتوگذار عالی هستند، بلکه زمانی را برای استراحت از داستان و لذت بردن از جهان زیبای دو بازی فراهم میکند.
بازی شباهتهای زیادی با گیم پلی بازی Ratchet & Clank (2016) و سایر نسخههای سری دارد. المانهایی از بازیهای قبلی Ratchet & Clank مانند strafing، gunplay، collection of bolts، سلاحهای خودکار، ارتقاء سلامتی و ارتقاء دستی سلاح Raritanium و ابزارهای مختلف، در بازی وجود دارند. شخصیت اصلی بازی، Ratchet نام دارد که دوست رباتیک و دستیارش Clank که به پشت او آویزان شده است، او را همراهی میکند. علاوه بر این، بازی دارای یک شخصیت زن قابل بازی به نام Rivet است. بازیکنان کنترل Ratchet و Rivet را در محیطهایی متنوع و مراحل مختلف به دست میگیرند و دشمنان را با مجموعهای از سلاحها و ابزارهای مختلف شکست میدهند و از موانع مختلفی برای تکمیل اهداف اصلی ماموریت، عبور میکنند.
Kena: Bridge of Spirits یک بازی ماجراجویی در مورد دختر جوانی است که به امید یافتن یک معبد مقدس کوهستانی، به دهکدهای متروک سفر میکند. برای رسیدن به آنجا، او باید تیمی از همراهان جذاب به نام Rot را پیدا کند و آنها را رشد دهد تا تواناییهایشان افزایش یابد و راههای جدیدی برای تأثیر بر محیط ایجاد کنند. متأسفانه بازی Kena: Bridge of Spirits بر روی پلتفرمهایی مانند نینتندو سوییچ و کنسولهای ایکسباکس وان و ایکسباکس سری در دسترس نیست. اگر شما نیز صاحب یکی از این پلتفرمها هستید و یا از تجربه بازی لذت بردهاید و به دنبال بازی مشابه Kena: Bridge of Spirits هستید، توصیه میکنیم که حتماً بازیهای معرفی شده در این لیست را تجربه کنید.
منبع: Thegamer
دیدگاه کاربران
تعداد دیدگاه کاربران: 0 دیدگاه