بالاخره پس از کش و قوس های بسیار، بازی The Order 1886 منتشر شد. برداشت هایی که از این عنوان شد، واقعا متفاوت بود و هنوز مشخص نشده است که این یک عنوان موفق است، یا شکست خورده! اما در کنار این همه نقد و تعریف، تجربه ی این بازی به معنای واقعی کلمه، یک تجربه ی متفاوت بود و یک سری از ویژگی های این بازی باعث شدند که ورود به نسل جدید را احساس کنیم، ویژگی هایی که این بازی را تبدیل به یک عنوان فوق العاده می کنند اما چالش های دیگری نیز پیش روی این بازی است.

لندن زیر آتش! این تیتر تمام روزنامه های لندن در سال 1886 بود. سلحشوران به جنگ نابرابر خود در مقابل دورگه ها همچنان ادامه می دادند. جوخه ی تشکیل شده از 4 نفر، تقریبا تنها امید انسان ها در این سال ها بود. Sir Galahad، شخصیت اصلی بازی که تقریبا بهترین سلحشور ممکن در محفل شوالیه های دور میز است، در کنار سه شخصیت دیگر به نام های Sir Percival (یکی از قدیمی ترین سلحشور ها)، Lady Igraine و Marquis de Laffayette (یکی از سربازان دوران انقلاب آمریکا) به جنگی می روند که شاید زنده از آن خارج نشوند؛ اما رهسپار می شوند تا این جنگ را یک بار برای همیشه تمام کنند.

خوشبختانه سازندگان تمامی وقت، فکر و تمرکز خود را بر روی داستان گذاشته اند. مشخص است که این داستان وقت زیادی برده است. سازندگان حتی برای داستان اصلی بازی نیز پیش زمینه در نظر گرفته اند و این پیش زمینه را از دوران پادشاه آرتور تا سال 1886 طول داده اند. بازنویسی تاریخ یکی از سبک هایی است که برای نوشتن آن نیاز به قدرت نویسندگی بالایی نیاز است، اما خوشبختانه Ready At Dawn در این بازنویسی سربلند خارج شده است. از لحاظ داستانی این بازی هیچ اشکالی ندارد. نکته ی جالب تر استفاده از تکنولوژی مدرن در سال 1886 است که در ابتدا کمی عجیب به نظر می رسد، اما بعد از یک سری اتفاقات در بازی از فکر بکر نویسندگان این بازی لذت خواهید برد. اگر شما هم مثل من از داستان قوی لذت می برید، شک نکنید که The Order 1886 توجه شما را به شدت به خود جلب خواهد کرد.

نقد و بررسی بازی The Order 1886

متاسفانه گیم پلی این بازی آنطور که باید نتوانست نظر منتقدین را به خود جلب کند و در بعضی اوقات این بازی با انتقاد شدیدی رو به رو شد. زمان کوتاه بازی شاید یکی از بزرگ ترین ضعف های گیم پلی باشد. اگر بازی را پیوسته پیش ببرید، در طول 4 ساعت می توانید بازی را به پایان برسانید؛ کوتاه بودن مدت زمان بازی، چیزی بود که اصلا از این بازی انتظار نمی رفت. به شخصه منتظر یک گیم پلی طولانی مدت و پیچیده بودم اما متاسفانه چنین چیزی نصیب خریداران این بازی نشد. اما زمان کوتاه بازی وقتی ناراحت کننده می شود که بازی با میان پرده های مختلف تشکیل شود و اکثر مدت بازی شاهد میان پرده ها باشیم. البته به شخصه از تماشای این میان پرده ها که با المان های QTE ترکیب شده بود، لذت بردم؛ جوری که حتی نمی توانستم یک لحظه نگاهم را از گالاهاد منحرف کنم. هر چند طولانی بودن میان پرده ها و عدم توانایی رد کردن آن ها، در آخر کمی خسته کننده می شود؛ اما باز هم باید اشاره کنم، میان پرده های بازی به معنای واقعی کلمه جذاب و نفس گیر هستند.

اکشن بازی هر چند کم است اما فوق العاده هیجانیست! در ابتدا باید گفت حالت و محیط اکشن بازی شباهت زیادی به سری Gears of War دارد. باز هم اشاره می کنم، فقط شباهت دارد اما متاسفانه خیلی از منتقدین چشمشان را بر روی این اکشن به خاطر میان پرده های زیاد بازی بسته اند، اما باید اشاره کرد شاید در کمتر بازی چنین اکشن تمیز و زیبایی را می بینیم. در طول بازی پس از چند هدشات نوار Focus شخصیت تکمیل می شود و می توانید از قابلیت اسلوموشن استفاده کنید که در نبرد های شلوغ و خطرناک به کار می آید. این اسلوموشن با یک میان پرده ی جذاب حین بازی همراه است که گالاهاد را شلیک کنان به نقطه ی موردنظر نشان میدهد که در هیچ بازی چنین ویژگی را ندیده بودیم. اما زمان کوتاه بازی به این معنا نیست که سازندگان نهایت لذت را در گیم پلی خود جای نداده اند؛ یکی از ویژگی های جذاب بازی وجود سلاح های شگفت انگیز در آن است. مشخصا در سال 1988 چنین سلاح هایی وجود نداشتند اما به لطف RAD تا جایی که امکان داشت، از وجود اسلحه های عجیب و غریب در بازی لذت بردیم. یکی از عجیب ترین اسلحه های بازی Combo Gun است که این اسلحه ساختار بسیار جالبی دارد. این اسلحه دو لول دارد و از یک لول گلوله و از لول دیگر فشار قوی باد شلیک می شود که ترکیب این دو المان باعث می شود که گلوله به طرز حیرت انگیزی خیلی سریع و دردناک از بدن دشمنان گذر کند و به جای دیگری برخورد کند. در بعضی اوقات می توانید این تیرها را از بدن چند دشمن عبور دهید که بستگی به مهارت تیراندازیتان در بازی دارد که یک تروفی نیز در این بخش برای شما تدارک دیده شده! حضور نیک تسلا نیز در بازی یک ویژگی مثبت به حساب می آید. تسلا در این بازی سلاحی به محفل می دهد که این سلاح یک خط مستقیم از الکتریستیه از خود ساطع می کند. همچنین چندین سلاح دیگر نی زدر بازی وجود دارد که از مهم ترین آن ها می توان به M2 Falchion Auto rifle، M84 Marksman و شاتگان معروف بازی یعنی Three Crown Coach اشاره کرد.

نقد و بررسی بازی The Order 1886

اما بهترین سلاح بازی Thermite Rifle است؛ هنوز برایم غیرقابل درک است که چگونه چنین ایده ای به فکر سازندگان رسیده است. این اسلحه اینگونه عمل می کند که در ابتدا ابری از مواد اشتعال زا در هوا پخش می شود و در شلیک بعدی، این ابر منفجر می شود و دشمنانتان به درک واصل می شوند. همچنین از خشاب این اسلحه می توان به عنوان یک بمب استفاده کرد. فقط کافیست آن را سمت دشمنان پرت کنید و با یک اسلوموشن جذاب این خشاب را منفجر کنید. البته باید گفت این اسلحه ها در موقعیت های مناسبی کارآمد هستند و در وقت مناسبی آن ها را به دست می آورید.

میان پرده های بازی طولانی اند؛ میان پرده های بازی واقعا طولانی اند؛ اما یک لحظه فکر نکنید که تماشای آن ها لذت بخش نخواهد بود. هر چند بعضی اوقات واقعا طولانی می شوند اما باز هم از لذتشان کم نمی شود؛ اما در همین میان پرده های بازی متوجه می شوید که هنر و صحنه های آرتیستیک در بازی های ویدئویی می تواند نقش به سزایی در داستان سرایی داشته باشد و جوسازی فوق العاده آن ها در کات سین ها نیز مثال زدنیست. در یکی از مراحل بازی وقتی که گالاهاد در تاریکی مطلق و تنها با یک فانوس در تالاری بزرگ با یک دورگه گیر افتاده است؛ نه تنها می توانید ترس و هیجان گالاهاد را احساس کنید، بلکه این ترس بخشی از وجود شما می شود و اینجاست که هنر انتقال حس و جو محیط بازی به مخاطب نمایان می شود که Ready At Dawn به استادانه ترین شکل ممکن این مهم را انجام داد.

یکی از ضعف های بازی، درجه سختی آن است؛ شما با هر درجه سختی این بازی را به اتمام برسانید، متوجه تغییری در سختی بازی نمی شوید. به شخصه آخرین درجه ی سختی را تنها با 40 دقیقه زمان بیشتر به پایان رساندم که حتی در ابتدا این 40 دقیقه را احساس نکردم! البته اشتباه برداشت نکنید، بازی آسان نیست؛ بلکه بعضی اوقات واقعا مبارزه با دورگه ها سخت و طاقت فرساست اما مسئله ی اصلی اینجاست که تفاوت زیادی بین درجه سختی های بازی وجود ندارد و این یک پوینت منفی برای The Order 1886 به حساب می آید. چیز دیگری برای توضیح بخش گیم پلی نمیماند؛ تنها این که یکی از اشتباهات بزرگ Ready At Dawn، قرار ندادن بخش چند نفره برای این بازی بود. مطمئنا کشتن دورگه ها با دوستان می توانست یک مولتی پلیر فوق العاده را رقم بزند.

وقتی برای اولین بار تریلر گیم پلی این بازی را دیدم به تمسخر گفتم: “چنین گرافیکی محال است” اما بعد از تماشای میان پرده ی اول بازی، بعد از حدود دو سال ورود به نسل هشتم را احساس کردم. سازندگان حتی تا گرد و غبار در میان پرده ها را به زیبایی هر چه تمام تر، پرداخته و طراحی کرده اند. در این بخش شاهد کلی تعریف و تمجید از ویژگی های بصری بازی خواهید بود.

نقد و بررسی بازی The Order 1886

شاید مهم‌ترین ویژگی بخش گرافیک، طراحی چهره‌ی شخصیت‌هاست. در لحظه‌لحظه‌ی بازی می توانید تنها با نگاه کردن به چهره‌ی شخصیت‌ها، جو محیط را درک کنید. در بازی گالاهاد و ایزابو، رابطه‌ی عاطفی را با یکدیگر دارند و وقتی به یکدیگر نگاه می‌کنند، کاملاً این حس عاطفی را می توانید از نگاه این دو شخصیت بخوانید. حتی طراحی چهره‌ی دشمنان در بازی نیز معرکه است. وقتی گالاهاد و یک دورگه ی تکامل یافته به یکدیگر خیره می شوند، آنجاست که هر بازی پر زرق و برقی که در گذشته تجربه کردید، در دیدتان مانند یک بازی پیکسلی نمایان می شوند. بازی توسط انجین RAD Engine 4 ساخته شده است. با توجه به چیزی که در The Order 1886 دیدیم، انتظار می رود که این موتور تا اواخر نسل جاری به راحتی بازی‌هایی با کیفیت خارق‌العاده تولید کند. یکی از Fact های جالب بازی این است که طراحان بازی، برای هر دندان شخصیت‌های اصلی و دو رگه ها کلی وقت گذاشته‌اند و باید گفت خروجی گرفته شده از این تلاش‌ها به شدت چشم‌نواز است.

طراحی محیط در هر چپتر از بازی عالی است. سازندگان لندن را کاملاً درست و شبیه طراحی کرده‌اند. سازندگان حتی یک بار گفته بودند برای طراحی درست لندن در سال 1988، به عکس‌های قدیمی موزه‌ی بزرگ لندن سرزده‌اند و حتی معمارهایی را به لندن فرستاده‌اند تا به صورت تخصصی مناطق مورد نظر را آنالیز کنند و به کمک طراحان بتوانند لندن سال 1988 را بازسازی کنند که باید اعتراف کرد که کارشان عالی بود.

نویسنده: امیر حسین والی