از زمانی که پیشرفت فناوری توانسته است نقشههای بزرگ را به صورت یکپارچه رندر کند، ژانر جهانباز یا همان Open World به یکی از اصلیترین ژانرهای صنعت بازیهای ویدئویی تبدیل شده است. امروزه تنوع بازیهای جهانباز بسیار بالا رفته است و این ژانر همچنان به رشد خود ادامه میدهد و توسعهدهندگان تصمیمات بلندپروازانهتری با الهام از فرمول اصلی این ژانر، اتخاذ میکنند. اگرچه گشتوگذار در دنیای بازی، اصلیترین بخش یک بازی جهانباز است اما بازیهایی که تسلط بر مکانیزمهای آنها نیز بسیار چالشبرانگیز است، میتوانند بسیار سرگرمکننده باشند. به همین منظور، در این مقاله تعدادی از سخت ترین بازی های جهان باز را معرفی کردهایم.
سخت ترین و چالش برانگیز ترین بازی های جهان باز
بازیهای جهانباز در دوران مدرن بازیها بسیار محبوب بودهاند. به راحتی میتوان فهمید که چرا چنین است؛ بالاخره، اکثر گیمرها در یک محیط باز رشد میکنند که در آن آزادند هر کاری که میخواهند انجام دهند و به همین دلیل است که بیشتر بازیهای جهانباز یا همان بازی Open World، فروش بسیار بالایی را تجربه میکنند. ممکن است برخی از بازیکنان، از فرمول سندباکس تکراری بازیهای این ژانر خسته شده باشند اما استودیوهای خاصی وجود دارند که با طراحی هوشمندانه بازیهای ویدئویی، دنیای جهانباز آنها را زندهتر و واقعیتر از عناوین دیگر میکنند. بیشتر بازیکنان، بازیهای ویدئویی را برای چالش کشیدن خود تجربه میکنند؛ موضوعی که بیشتر بازیهای جهانباز به آن معروف نیستند. شاید به همین دلیل است که عناوین این لیست، در این ژانر بسیار خاصتر هستند زیرا شما را با نوع جدیدی از چالش آشنا میکنند، از بازیهایی کلاسیکتر مانند بازی The Legend of Zelda: Breath of the Wild و شماره اول بازی S.T.A.L.K.E.R گرفته تا عناوین مدرنتری مانند Metro Exodus و Death Stranding، هر کدام چالشی متفاوت و سخت را به خوردتان خواهند داد. اگر به شما نیز به دنبال سخت ترین بازی های جهان باز هستید، با ما تا پایان این مقاله همراه باشید. همچنین میتوانید در پارسی گیم، مقالات مورد انتظارترین بازیهای جهانباز در سال 2022 و بهترین بازیهای جهانباز را مطالعه کنید.
Days Gone
جدیدترین جهانباز استودیوی Bend، شاید در اوایل انتشار خود با واکنشهای نه چندان مثبتی روبرو شد اما بعدها با عرضه پچهای مختلف و پورت بازی بر روی رایانههای شخصی، بازیکنان تصمیم گرفتند به جای سخت گرفتن به بازی، بخشهای بهتر آن را در نظر بگیرند. بازی Days Gone، بازیکنان را در نقش Deacon قرار میدهد که تلاش دارد از یک آخرالزمان زنده بماند. بازیکنان باید همیشه حواسشان به مهمات و میزان سوخت باشد. چالش دیگر بازی، دستههای بزرگ زامبیها است و اگر تجهیزات و مهارتهای شما به اندازه کافی خوب نباشد، خیلی راحت میتوانند شما را نیز به جمع خود اضافه کنند. زنده ماندن در دنیای Days Gone قطعاً چالشبرانگیز است اما برای طرفداران بازیهای پسا آخرالزمانی، همین چالش تبدیل به برگ برنده بازی میشود.
شما در نقش موتورسواری به نام Deacon St. John قرار میگیرید که همیشه یک کلاه بیسبال به سر دارد؛ حتی در مراسم عروسیاش! دو سال پس از یک شیوع یک بیماری مرموز که نیمی از جمعیت آمریکا را به آدمخوارهایی شبیه زامبی تبدیل کرد، حال دیکن برای یافتن همسر گمشدهاش، سارا، تلاش میکند. داستانهای دیگری نیز در بازی وجود دارند؛ از جمله کشف حقیقت در مورد دلیل این پاندمی زیرا همیشه حقیقتی پنهان در پشت اینجور مسائل وجود دارد. اما این یافتن همسر محبوبش است که محرک اصلی ضدقهرمان بازی به حساب میآید.
The Legend Of Zelda: Breath Of The Wild
با توجه به ماهیت بازیهای جهانباز، بسیاری از بازیهای این لیست دارای منحنیهای معکوس درجه سختی هستند. Breath of the Wild نیز از این قانون طلایی مستثنی نیست. یکی از بهترین بازیهای جهانباز که تا به حال ساخته شده است و البته، یکی از سخت ترین بازی های جهان باز در شروع کار. بازی در ابتدای کار، مدام به شما یادآوری میکند که لینک چقدر ضعیف و شکننده است. ساعتهای زیادی طول میکشد تا شما لینک را تقویت و او را به یک مبارز قدرتمند در بازی تبدیل کنید؛ حالت Master Mode هم در بازی وجود دارد تا شما را بیشازپیش به چالش بکشد.
در پیش گرفتن یک مسیر جدید و تغییر فرمول قدیمی عناوین قبلی، به Breath of the Wild کمک میکند تا به همان چیزی که مجموعه زلدا را در وهله اول بسیار محبوب کرده بود، بازگردد. قلب مجموعه زلدا در اکتشاف و گشتوگذار نهفته است؛ در دیدن کوهی بلند در دوردست و فهمیدن این که در نهایت میتوانید به قله آن برسید. Breath of the Wild با در نظر گرفتن همین ایده، مشکلات و کاستیهای آن را از بین میبرد و آن را گسترش میدهد. بازی از ایدههایی مانند بقا و سیستم ساختوساز در بازیهای دیگر نیز الهام میگیرد و آنها را تبدیل به چیزی میکند که کاملاً با جهان زلدا سازگار هستند؛ این دقیقاً همان چیزی است که از خالقان زلدا انتظار داریم.
STALKER – Shadow of Chernobyl
SALKER – Shadow of Chernobyl از لحاظ تنوع مکانیزمها و با سیستمهای درهمتنیده زیادی که عبور از مناطق Exclusion Zone را به یک کار خطرناک تبدیل میکند، یک تجربه بسیار غنی است. بازیکنان باید قبل از ورود به یک رویارویی تاکتیکی، بیشتر فکر کنند زیرا منابعی مانند مهمات و آیتمهای درمانی، بسیار کمیاب هستند. تعدادی موجود جهشیافته وحشتناک نیز در Exclusion Zone پرسه میزنند و دائماً بقای شما را تهدید میکنند. زنده ماندن در دنیای STALKER به بازیکنی نیاز دارد که هم هوشیاری و هم تفنگ خود را همیشه آماده نگه دارد. قطعاً گرافیک بازی با استانداردهای امروزی همخوانی ندارد اما جنبههای بقای بازی، همچنان مانند قبل میدرخشد.
ایده ادغام مکانیزمهای شوتر اولشخص با یک دنیای جهانباز، ایدهای وسوسهانگیزی است. اجرای این ایده در بازی SALKER – Shadow of Chernobyl، نتایج بسیار خوبی را به همراه داشته است. این بازی به طور قابلتوجهی محتوای بیشتری را نسبت به هر شوتر اولشخص دیگری ارائه میدهد و هرچند مشکلاتی هم در جهان آزاد آن وجود دارد اما در نهایت بازی موفق میشود تا تجربهای رضایتبخش را به مخاطب ارائه دهد. در اولین ساعات خود از تجربه بازی، انتظار چالشهای بسیاری را داشته باشید که با عادت کردن به دنیای بازی، در نهایت به یک لذت ترسناک تبدیل میشوند. بعد از گذشت مدتی، احتمالاً محدودیتهای محیط را درک خواهید کرد و مشتاق تجربه چیزهای بیشتری خواهید بود.
The Witcher 3: Wild Hunt
برخلاف نسخه قبلی فرنچایز، چند ساعت ابتدایی بازی The Witcher 3: Wild Hunt به هیچ وجه سخت و چالشبرانگیز نیست. با این حال، بازیکنانی که از منطقه آموزشی White Orchard عبور میکنند و به منطقه Velen میرسند، بلافاصله با مفهوم چالش در بازی آشنا خواهند شد. دشمنان در اینجا مشتهای خیلی محکمتری دارند و میتوانند یک گرالت نا آماده را به سمت مرگی زودهنگام بفرستند. خوشبختانه پس از چند ساعت، گرالت تواناییهای لازم برای زنده ماندن و شکست دادن دشمنان خود را به راحتی به دست میآورد اما همیشه یک هیولای بزرگتر، انتظار او را میکشد.
Witcher 3 از نظر مکانیزمهای نقشآفرینی، به اندازه دو بازی دیگر این سری، متراکم و عمیق است و محیط جهانباز بسیار بزرگ آن، عمق بازی را به یکباره بسیار بیشتر از قبل و آن را در درازمدت، به تجربهای باارزشتر تبدیل میکند. سخت است که میزان وسعت و جهانباز بودن ویچر 3 را بیان بکنیم؛ زمینهای سرسبزی که به طرز زیبایی با درختان رقصان در باد و در شکل و اندازههای مختلف پر شده است؛ این پوششهای گیاهی، فضای بین شهرها و روستاهای بههمپیوسته و پراکنده بازی را پر میکند؛ مکانهایی که در آن مردم در تلاش هستند تا در دنیای جنگزده بازی، زنده بمانند.
Metro Exodus
Metro Exodus را میتوان جانشین معنوی بازیهای STALKER دانست؛ عنوانی که بازیکنان را به سرزمینهای بایر و خطرناک در یک روسیه پسا آخرالزمانی میبرد. جهان آزاد، بزرگ و متنوعی برای گشتوگذار وجود دارد که جایجای آن با مناظری فوقالعاده زیبا، به طرز شگفتانگیزی زنده شده است. این سطح از پرداخت و دقت به جزئیات، در سیستمهای گیمپلی بازی نیز مشاهده میشود. شما باید سعی کنید به منابع کمی که دارید بسنده کنید و در عین حال، سربازان و جهشیافتههایی که سعی در کشتن شما دارند را از پای درآورید. زنده ماندن در دنیای Metro Exodus کار آسانی نیست اما قطعاً ارزش وقت شما را دارد.
Metro Exodus به عنوان یکی از سخت ترین بازی های جهان باز ، فرمول ترسآور فرنچایز را ادامه میدهد و آن را در مراحل بزرگ و سندباکسمانند بازی ادغام میکند و این کار را بدون از دست دادن حال و هوای تنش برانگیزی که بازیهای مترو را در بین شوترهای اولشخص پسا آخرالزمانی، به چنین تجربه بهیادماندنی و متمایزی تبدیل کرده است، انجام میدهد. Metro Exodus سفری هیجانانگیز به یک دیستوپیای روسی با جزئیات بسیار و ساکنانی مرگبار است و به دلیل استفاده مداوم و مؤثر از فرمولهای وحشت و بقا، به تجربهای ارزشمند تبدیل میشود.
Monster Hunter World
مجموعه Monster Hunter به عقیده بسیاری، یکی از چالشبرانگیزترین فرنچایزهای موجود در صنعت گیم است. شکار هیولاهای قدرتمند برای به دست آوردن لوت، حلقه اصلی گیمپلی بازی است که هرگز خستهکننده نمیشود و در Monster Hunter World، شاهد تحقق کامل آن هستیم. دنیای بازی کاملاً بزرگ و پر از تهدیداتی است که میتواند به راحتی، هر بازیکن تازه واردی را غافلگیر کند. کسانی که تجهیزات و مهارتهای لازم را برای شکست دادن سرسختترین دشمنان در بازی به دست میآورند، قطعاً تجربهای لذتبخش و سرگرمکننده خواهند داشت.
Monster Hunter World بهترین نسخه فرنچایز باشد یا نه اما مطمئناً جسورانهترین بازی مجموعه شکارچی هیولا است. Monster Hunter World با حفظ حلقه اعتیادآور مبارزه، شکار هیولاها و سیستم ارتقای مهیج خود، جهشی چشمگیر را به سمت ظاهر و وسعتی کاملاً بزرگتر انجام میدهد. عمق بازی و تعهد موردنیاز برای ادامه دادن آن همچنان بالا به نظر میرسد اما واضح است که خواسته Capcom، هدف قرار دادن گیمرهای معمولی و کژوال نیست؛ تجربه جهان غنی و فوقالعاده بازی، به گیمرهایی هاردکور نیاز دارد.
Kenshi
Kenshi به عنوان اولین بازی استودیوی Lo-Fi Games، بازیکنان را در نقش رهبری گروهی از شخصیتها قرار میدهد. بازیکنان که عمدتاً در بیابانها و دشتهای بایر قرار میگیرند، آزادند تا مسیر خود را انتخاب کنند و شخصیتهایی از کلاسهای مختلف بسازند. طراحی سندباکس به بازیکنان احساس آزادی میدهد اما با یک حس جدید چالش نیز همراه است. دشمنان در اکثر مواقع، بسیار قویتر از شما خواهند بود و بازیکنان باید از هر چه که در توان دارند، برای زنده ماندن خود استفاده کنند. ترکیب این با سیستم ساختن پایگاه، پیشرفت و سیستمهای وفاداری متحدان، میتواند بازی Kenshi را به یک تجربه بسیار دشوار تبدیل کند.
توصیه کردن بازی Kenshi بسیار سخت است. بسیاری از بازیکنان همان اول کار، قید بازی را میزنند و دیگر به سمتش نمیآیند. منحنی یادگیری در بازی، شیب بسیار کمی دارد و در تمام مسیر، از حس سرگرمکننده بودن بازی میکاهد. با این حال، انجام دادن تقریباً هر کاری در بازی Kenshi بسیار رضایتبخش است. اولین بار که حملهای به پایگاه خود را دفع میکنید؛ اولین بار که موفق به کشتن یک جنگجوی زرهی میشوید و دیدن پایگاه و گروهی از افرادی که همواره در حال رشد هستند، به طرز عجیبی رضایتبخش است. نه تنها به این دلیل که ساختوساز و موفقیت در بازی، به زمان بسیار زیادی نیاز دارد، بلکه از این بابت که شکل و ساختار این محتویات نیز بسیار لذتبخش است.
Kingdom Come: Deliverance
Kingdom Come: Deliverance یکی از واقعگرایانهترین و سخت ترین بازی های جهان باز این لیست است. تمرکز آن بر دوران قرون وسطی قطعاً چیزی است که باید مورد توجه قرار گیرد؛ سیستم مبارزات نیز باعث میشود گاهی احساس کنید که یک پسر مزرعهدار بیتجربه هستید. تلاش زیادی لازم است تا در نهایت، مهارتهای لازم برای تسلط بر مبارزات بازی را به دست آورید. بازی شامل یک سیستم رزمی عمیق و پیچیده است که عادت کردن به آن زمان زیادی را میطلبد اما زمانی که به آن دست پیدا کنید، پاداشی بینهایت در پی دارد.
در بازی Kingdom Come: Deliverance، مواردی همچون شخصیتپردازی و داستانسرایی قوی، یکی از جالبترین سیستمهای مبارزهای اولشخص و توجه ویژهای که به درگیرکردن بازیکن در جهانبازی وجود دارد، مانند یک آلیاژ قدرتمند گرد هم میآیند تا یکی از منحصربهفردترین و خاطرهانگیزترین بازیهای نقشآفرینی در چند سال اخیر را به بازیکن ارائه دهد. اگرچه مشکلات فنی بازی، وجود باگها و ارائه سیستمی نه چندان واضح برای دنبال کردن ماموریتها، گاهی اوقات بازیکن را خسته میکند اما Kingdom Come: Deliverance از آن نوع ماجراجوییهایی است که نمیتوان به راحتی از آن دست کشید.
Subnautica
بازی Subnautica یک تجربه بقا در زیر آب است که بازیکنان را به دل سیارهای ناشناخته به نام 4546B میبرد. این بازی دارای یک اکوسیستم زیبای زیرآبی با تنوع بالای گیاهان و جانورانی است که گاهی اوقات میتوانند خصمانه باشند. زنده ماندن در این جهان بسیار دشوار است زیرا بازیکنان باید همیشه نیازهای خود و منابع لازم را پیگیری کنند. همانطور که به عمق دریا میروید، میزان خطرناک بودن دشمنان افزایش مییابد و شما دائماً مجبور خواهید بود تا برای ساختن تجهیزات بهتر، به جستجو در محیط ادامه دهید تا بقای خود را تضمین کنید.
Subnautica الگویی است برای آنچه که بازیهای بقای جهانباز باید باشند. از سطح تا عمق دریا، فوقالعاده، جدید و ترسناک است؛ با داستانی که به احتمال زیاد شما را غافلگیر میکند و البته گروهی از هیولاهای دریایی که به معنای واقعی کلمه، تبدیل به کابوسی وحشتناک میشوند. حتی با بیش از 50 ساعت تجربه بازی، هنوز تمام اسرار آن را کشف نخواهید کرد. این اسرار به اندازهای فریبنده هستند که حاضرید برای کشف آنها، با ترسهای خود روبرو شوید و بارهاوبارها به دل تاریکترین گوشههای اقیانوسی بیرحم شنا کنید.
Horizon Zero Dawn
Horizon Zero Dawn مجموعهای از مبارزات جالب و روشمند در برابر انواع مختلف ماشینها دارد و بازیکنان را ملزم میکند تا به طور مداوم، تاکتیکهای خود را تغییر دهند. Aloy دارای مجموعهای نسبتاً قابلتوجه از سلاحهای متنوع است و بازیکنان برای زنده ماندن، باید بهترین استفاده را از این سلاحها داشته باشند. همچنین بازیکنان باید دائماً در حال حرکت باشند تا در دام دستههای گروهی ماشینهای مرگبار، گرفتار نشوند. کسانی که به دنبال چالش بزرگتری هستند، باید نسخهٔ گسترشدهنده The Frozen Wilds را نیز امتحان کنند که دارای انواع خطرناکتر و وحشیانهتر از دشمنان ماشینی است.
سراسر جهان آزاد، وسیع و زیبای بازی Horizon Zero Dawn، سرشار از ماشینها و قطعات متحرکی است که با جلا و ظرافت خاصی طراحی شدهاند. مبارزات به عنوان بخش اصلی بازی، به لطف طراحی و رفتار متنوع موجودات ماشینی که در سرزمینهای بازی پرسه میزنند، بسیار رضایتبخش است و هر یک از این دشمنان، باید با بررسی دقیق و روش خاص خود از بین بروند. اگرچه ماموریتهای جانبی بازی میتوانست خلاقانهتر باشد اما ماموریتهای اصلی بازی که در نهایت منجر به یک غافلگیری هوشمندانه و تکاندهنده میشوند، به خوبی این نقص را جبران میکنند.
Dying Light
بازی Dying Light در صورتی که بازیکنان بتوانند به مکانیزمهای پارکور و حلقه مبارزات تنبهتن بازی تسلط پیدا کنند، میتواند به یک تجربه قابلکنترل تبدیل شود. با این حال، هنگامی که شب شروع میشود، تعداد زیادی از دشمنان جدید مانند Volatiles، Walkers، Hunters و Bolters شروع به پرسه زدن در خیابانها کرده و Dying Light را به یکی از سخت ترین بازی های جهان باز تبدیل میکنند. تعداد آنها و مرگبار بودنشان بیشتر است و این موضوع، زنده ماندن در شب را به یک تجربه چالشبرانگیز تبدیل میکند. کسانی که بتوانند شبها زنده بمانند، پاداشهای قابلتوجهی دریافت میکنند که میتوان از آنها برای ارتقاء شخصیت بازی استفاده کرد.
Dying Light که به عنوان یک تجربه مخفیانه در سبک بقا و وحشت شروع میشود، به تدریج و به روشی مهیج، تبدیل به فستیوالی سریع و بسیار خشن از نابودی زامبیها میشود. داستان اصلی بازی، ویژگی منحصربهفردی ندارد اما ماموریتهای جانبی بهیادماندنی و لذتبخش بودن کاوش در جهانبازی، این نقص را به خوبی جبران میکند و Dying Light را به یکی از جذابترین و سختترین بازیهای جهانباز تبدیل میکند.
The Forest
The Forest یک بازی ترسناک جهانباز است که رویدادهای پس از سقوط مرگبار یک هواپیما را دنبال میکند. جنگل سرسبز بازی، خانه انبوهی از هیولاهای آدمخوار است که دائماً بقای شما را تهدید میکنند. امور روزانه شما شامل جمعآوری منابع در طول روز و سپس استفاده از آنها برای ایجاد سرپناه و دفاع از خود در برابر موجودات وحشتناک در هنگام شب است. جنبه بقا در بازی بسیار بیرحم است و بازیکنان را به تقلا برای به دست آوردن هر منبعی که میتوانند پیدا کنند، وادار میکند. The Forest توسط تیمی متشکل از 4 نفر ساخته شده است اما در مقایسه با عناوینی که بودجههای بزرگی دارند، همچنان میتواند روی پای خود بایستد.
هوش مصنوعی دشمنان در بازی The Forest فوقالعاده است و شما را تحتتأثیر قرار میدهد. این بازی، آزمایشی سخت برای بقا است که میداند چگونه به شما استرس دهد و حس دنیای واقعی را با عمق محتویات پیچیده درونی و اسراری که مشتاق کشف آنها هستید، ایجاد کند. بازی حس و حالی شبیه به فیلم I Am Legend دارد که با یک پیشرفت داستانی معنادار، در اعماق سرزمینهایی ناشناخته روایت میشود. هشدارهای روی دیوارها و پنهان شده در بین درختان را نادیده بگیرید زیرا اگر میخواهید یک تجربه ترسناک منحصربهفرد و بهیادماندنی داشته باشید، باید کاملاً ریسک انجام هر کاری را بپذیرید.
Outward
بازی Outward ممکن است شبیه یک نقشآفرینی فانتزی قرون وسطایی باشد اما مجموعهای غنی از سیستمهای بقا با طراحی عالی به آن کمک میکند تا خود را از عناوین مشابه دیگر، متمایز کند. با ورود به دنیای گسترده بازی، باید دائماً در برابر تهدید دائمی اژدها و هیولاها قرار بگیرید. شما در کنار توجه به احتیاجات و منابع موردنیازی که از عناوین این سبک انتظار میرود، باید آب بدن خود را بالا نگه دارید و مراقب باشید به بیماری مبتلا نشوید. بقا در بازی Outward میتواند بسیار سخت باشد اما تجربه بازی به همان اندازه ارزشمند است.
پس از یک شروع بسیار سخت، سرانجام میتوانید شرایط Outward را درک کنید، مأموریتهایی را به پایان برسانید و شروع به گشتوگذار در مناطق گسترده آن کنید. با انجام این کار، مناظر جالبی را مشاهده کرده و با حریفان قدری مبارزه میکنید و با سیستم جادویی چشمگیر و طلسمهای جالب بازی آشنا خواهید شد. با این حال، ممکن است بعد از مدتی، سیستم ضعیف مبارزات و نبردهای طولانی بازی در کنارهای باگهای بزرگ، بازی را خستهکننده کند. مطمئناً مدت زیادی نمیتوان چرخه تکراری خوردن توت، خوابیدن در چادر و رفتوبرگشت به شهرهای مشابه را تحمل کرد.
Borderlands 2
Borderlands 2 در مجموع بازی سختی نیست زیرا لوتها، مهمات و منابع درمانی فراوان، رویارویی با دشمنان را به چالشی قابلکنترل تبدیل میکنند. با این حال، هنگامی که بازیکنان کمپین را به پایان برسانند و شروع به Raidهای پایانی بازی کنند، Borderlands 2 میتواند به یکی از سخت ترین بازی های جهان باز تبدیل شود. حملاتی مانند The Digistruct Peak به بازیکنانی نیاز دارد که بهترین تجهیزات را برای بالا رفتن شانس بقا، در اختیار داشته باشند. با این حال باید گفت که این موضوع، تحتتأثیر باس فایتهای بازی نیز قرار دارد که به طور کلی، از مهمترین انتقادات وارد به بازیهای شوتر مبتنی بر لوت هستند.
Borderlands 2 بهترین بخشهای فرنچایز را حفظ میکند و در عین حال، پیشرفتهای متعدد و بسیار ضروری را در زمینههایی مانند روایت داستان و طراحی مهارتهای کلاسی ایجاد میکند. گزینههای سفارشیسازی بصری، به بهبود بازی کمک میکند و از آن طرف، مشکلات فنی گاهوبیگاه، تأثیری منفی بر تجربه بازی میگذارد اما به طور کلی، Borderlands 2 یک شوتر عالی است که اصلاً نباید تجربه آن را نادیده گرفت.
Death Stranding
برداشت هیدئو کوجیما از ژانر استرند تازه ابداع شدهاش، ممکن است به مذاق همه خوش نیاید اما مطمئناً برای کسانی که به دنبال چالش هستند، ارزشمند است. شما در نقش قهرمان داستان سم پورتر، باید بستههایی را در سراسر خرابههای ویران شده آمریکا تحویل دهید. بازیکنان باید از قلههای صعبالعبور بالا بروند و در زمینهای مختلف پیادهروی کنند تا به هدف خود برسند. گشتوگذار در این محیطها به تجهیزات خاصی نیاز دارد؛ نکته مهم این است که در بیشتر موارد، شما باید آن تجهیزات را در کنار بستهها و همچنین سلاحهای خود حمل کنید که باعث میشود سفر شما حتی سختتر از قبل شود.
برخی از بازیهای شاخص در سالهای اخیر مانند عناوین The Legend of Zelda: Breath of the Wild و Red Dead Redemption 2، توانستهاند با موفقیت در مرز بین رئالیسم و هیجان خالص قدم بزنند. اما Death Stranding درست مانند قهرمان سرگردانش، با وجود داشتن جاهطلبیهای به همان اندازه بلند و ایدههای مبتکرانه بیشمار، نمیتواند تعادل لازم را در این خصوص برقرار کند. Death Stranding یک دنیای شگفتانگیز و کامل پر از داستانهای علمی تخیلی و ماوراء طبیعی دارد که میتوانید در نقشه گسترده و دیدنیاش از آن لذت ببرید؛ بنابراین مایه شرمساری است که همه این محتویات فوقالعاده قربانی گیمپلی بازی میشوند که در تحمل این وزن سنگین، تلاشی ناموفق دارد.
Valheim
Valheim یک بازی در سبک بقا است که جهان آن به صورت تصادفی شکل میگیرد. در هر بار اجرای بازی، بازیکنان در نقشهای که بهطور تصادفی تولید میشود و متشکل از چندین زیست بوم متنوع است، قرار میگیرند و باید منابع و تجهیزات موردنیاز را جمعآوری کنند تا بتوانند در جهان مرگبار بازی زنده بمانند. هیولاهای متنوعی در بازی وجود دارند که اگر بازیکنان به خوبی آماده نباشند، شکست دادن آنها بسیار دشوار میشود. از طرفی، شکست خوردن در بازی به معنای از دست دادن تمام تجهیزات و بازگشت به محل شروع بازی است.
خواه در تلاش برای بقا باشید یا به غارت خانههای فراموش شده بپردازید و یا صرفاً، به تماشای نور خورشید در یک لحظه آرام مشغول شوید، در هر صورت والهیم دنیایی را خلق کرده است که از تجربه و گشتوگذار در آن لذت خواهید برد. این بازی قطعاً یادآور بازیهای بقای کلاسیکی است که در آنها باید قبل از پیشروی بیشتر در بازی، مدتی را به جستجوی منابع و ساخت تجهیزات جدید بپردازید. اما حتی نسخه دسترسی زودهنگام بازی، محتویات بسیار زیادی در خود دارد؛ به خصوص زمانی که سرانجام بتوانید به دریا بروید و یا مهارتهای خود را در برابر باسهای حیرتانگیز بازی آزمایش کنید.
Ark: Survival Evolved
بازی بقای استودیو Wildcard بازیکنان را وارد دنیایی میکند که در آن انسانها و دایناسورها در کنار هم زندگی میکنند. همانطور که ممکن است حدس بزنید، از بین بردن این جانوران غولپیکر با سلاحهای اولیهای مانند کمان و نیزه کار آسانی نیست؛ اگرچه مجموعهای کافی از اسلحههای گرم نیز در بازی وجود دارد. شما باید به غذا، آب، درجه حرارت و منابع موردنیاز خود توجه کافی را داشته باشید زیرا مرگ، به معنای بازگشت به نقطه صفر است. شما همچنین میتوانید با بازیکنان دیگر ملاقات کرده و با آنها متحد شده یا دشمنی کنید که این موضوع، لایه دیگری از سیستمهای تعاملی را به این بازی بقا اضافه کرده است.
قطعاً تجربه بازی Ark: Survival Evolved به عنوان یکی از سخت ترین بازی های جهان باز ، لحظات خوشی را برای شما رقم خواهد زد اما یکی از بزرگترین مشکلات بازی، خستهکننده شدن آن به خصوص در بخش ساختوساز است و شما گاهاً برای ساخت تجهیزات رده بالاتر، باید ساعت به جمعآوری منابع موردنیاز مشغول شوید. از آن بدتر این است که بسیاری مواقع، تلاشهای چندساعته شما بیفایده میشود و شما به راحتی در مقابل یک باس شکست میخورید. البته برخی از دایناسورهای بازی، هوش مصنوعی بسیار پایینی دارند که این موضوع، حس چالش و خطر را از جهان بازی دور میکند. با وجود تمام این مشکلات، تجربه بازی هنوز هم لذتبخش است و میتوان ساعتها شما را به خود مشغول کند.
Green Hell
بازی Green Hell تجربهای در مورد زنده ماندن در جنگلهای بارانی بیرحم و نه چندان دوستانه آمازون است. میتوانید بازی را به صورت انفرادی با به همراه دوستان خود تجربه کنید؛ بازی به بازیکنان ماموریت میدهد تا از «جهنم سبز»، جان سالم به در ببرند و در این بین، باید درباره این که چگونه به اینجا رسیدهاند، اطلاعات بیشتری کسب کنند. برای زنده ماندن، باید از تکنیکهای درون بازی مانند آتش درست کردن و رسیدگی به شرایط فیزیکی و روحی مناسب استفاده کنید. شما همچنین باید در برابر حیاتوحش و همچنین خطرات دیگری که در تاریکی کمین کردهاند، از خود دفاع کنید.
جهنم سبز یک بازی بقای فوقالعاده است. جنگلهای بازی، شما را مجذوب زیبایی خود کرده و در عین حال، شما را برای کوچکترین اشتباه تنبیه میکند. استودیوی Creepy Jar در ساخت این بازی و ایجاد حس غرق شدن در جنگل و القای فشار تنهایی، بسیار خوب عمل کرده است. بازی یک سیستم یادگیری مشخص ارائه نمیدهد اما به دلیل این که تجربه کلی آن عالی است، نیازی هم به این کار نیست.
به پایان لیست سخت ترین بازی های جهان باز رسیدیم. بازیهای جهانباز چالشبرانگیز شاید مورد پسند همه نباشد با این حال حس چالش و کامل کردن ماموریتهای دشوار بازی، لذت خاص خود را دارد. قدم زدن در دشت و کوههای وسیع و ناهموار بازی Death Stranding، ساخت و ساز پناهگاه در بازی Valheim، تلاش برای فرار از دست زامبیهای خونخوار در بازی Dying Light همگی جنس متفاوتی از چالش و سختی را برای شما فراهم میکنند، چالشی که لذتبخش و سرگرمکننده است. اگر شما نیز عنوان دیگری در این ژانر میشناسید که تجربه آن برایتان چالشبرانگیز بوده است، حتما در بخش نظرات با ما در میان بگذارید.
منبع: Thegamer
دیدگاه کاربران
تعداد دیدگاه کاربران: 6 دیدگاهmortezapork
داداش بر چه اساسی میگی اینا سختن من همشونو تموم کردم به نظرم رترنال سخت ترین بود که حتی اسمشم نیست بعد دارک سولز و بقیه اینا که من مثل اب خوردم تموم کردم!!!!
حمید
دمتون گرم عالی بود
مهدی در پاسخ به حمید
Spiderman Miles Morales و FFVII Remake هم می تونستن باشن
آیدین
پس sekiro و Dark souls کجان؟
هادی اسماعیلزاده در پاسخ به آیدین
سلام. این عناوینی که گفتین جهانباز نیستن.
مهدی در پاسخ به آیدین
Spiderman Miles Morales و بازسازی فاینال فانتزی ۷ هم می تونستن باشن Spiderman Miles Morales رو من خودم پدرم از ۷ ۸ ۱۰ جا در اومد تا تمومش کردم