در دنیای بازی های ویدئویی، ژانر جهان باز به دلیل رویکرد منحصر به فرد خود در داستان سرایی برجسته است. برخلاف دیگر سبکهای دنیای گیم، بازی های جهان باز سطح بیسابقهای از آزادی را در اختیار بازیکنان قرار میدهند و به آنها اجازه میدهد مناظر وسیع را کاوش کنند و با شخصیتهای غیر قابل بازی با داستانهای جذابشان تعامل داشته باشند. ساختار غیرخطی این بازیها چالشی متمایز برای نویسندگان ایجاد میکند، زیرا آنها باید روایتهایی را خلق کنند که به طور یکپارچه با انتخابها و اقدامات بازیکن سازگار شوند. به همین منظور برای شما لیستی شامل این آثار تحت عنوان بهترین بازی های جهان باز داستانی آماده کردیم.
غرق شدن در روایت با بهترین بازی های جهان باز داستانی
علیرغم چالشها، برخی از بازیهای جهان باز موفق میشوند در ارائه داستانهای عمیق و جذاب به برتری برسند و باعث تحسین شدن برای روایت و دیالوگهای پیچیدهشان شوند. در صنعتی که از عناوین جهان باز اشباع شده است، تعداد کمی از آنها در سالهای اخیر به عنوان پیشگامان برتری روایت ظاهر شدهاند. این بازی ها با موفقیت طبیعت گسترده محیطهای خود را با داستان سرایی جذاب متعادل کردهاند و ردپایی پاک نشدنی در چشم انداز بازی بر جای میگذارند. چندین نسل است که شاهد حضور آثار زیادی در این سبک هستیم و برای همین، یافتن موفقترین بازی های جهان باز با بهترین داستان اغلب کار دشواری خواهد بود.
با پیشرفت تکنولوژی، توسعه دهندگان به طور مداوم مرزهای آنچه بازی های ویدئویی میتوانند به دست آورند را تغییر میدهند. با پیشرفتهایی در فناوری زیربنایی، ایجاد دنیای بازیهای واقعیتر، تحولی موازی در داستانسرایی وجود دارد. هم افزایی بین پیشرفت تکنولوژی و نوآوری داستان سرایی باعث ایجاد بازی های جهان باز شده است که نه تنها بازیکنان را با مناظر وسیع خود مجذوب خود میکند بلکه آنها را در روایتهایی با عمق بی نظیر غوطه ور میکند. پس در ادامه تعدادی از این دستاوردهای عمیق و شاهکار را برای شما آماده کردیم تا با خیال راحت بتوانید ساعات زیادی را در بهترین بازی های جهان باز داستانی بگذرانید.
10) Ghost Of Tsushima
بازی Ghost of Tsushima که توسط Sucker Punch Productions توسعه یافته است، به عنوان یک کلاس درس در داستان سرایی در ژانر بازی جهان باز برجسته است. این بازی که در سال 2020 منتشر شد، بازیکنان را به سفری حماسی میبرد که در پس زمینه ژاپن فئودال در جریان حمله مغولها به جزیره سوشیما اتفاق میافتد. در حالی که مناظر سرسبز و تصاویر خیره کننده بلافاصله توجه بازیکن را به خود جلب میکند، این روایت جذاب است که Ghost of Tsushima را متمایز میکند. به همین منظور، این بازی نسبتاً جدید که زمان زیادی برای قضاوت دارد، در لیست بهترین بازی های جهان باز داستانی قرار میگیرد.
قلب Ghost of Tsushima در روایت قهرمان آن، جین ساکای، یک سامورایی ماهر است که بین سنتهای تربیتی خود و واقعیت خشن جنگ کشیده شده است. در حالی که نیروهای مغول به رهبری خوتون خان بیرحم در سوشیما تلف میشدند، بازیکنان شاهد تبدیل جین از یک سامورایی نجیب وابسته به اصول افتخار به یک شبح خواهد بود. شبحها جنگجویانی ماهری بوده که مایل به اتخاذ تاکتیکهای غیر متعارف برای نجات میهن خود هستند. روایت بازی داستان قانعکنندهای از فداکاری، وظیفه و مبارزه درونی مردی را که با وظیفه غیرممکن دفاع از مردمش مواجه شده است، میبافد. نتیجه این کار، یک اثر هنری با داستانی فراموش نشدنی است.
تکامل جین از یک پیرو سرسخت اصول سامورایی به یک مبارز چریکی که مایل به پذیرفتن مخفی کاری و فریب است، لایههایی از پیچیدگی را به شخصیت اضافه میکند و مفاهیم سنتی افتخار را به چالش میکشد. چیزی که داستان سرایی Ghost of Tsushima را واقعاً متفاوت میکند، دنیای باز آن است که به دقت ساخته شده است. جزیره سوشیما صرفاً یک پسزمینه نیست. این مکان به خودی خود یک شخصیت است که از طریق مناظر، الگوهای آب و هوا و اسرار پنهان برای شما داستان میگوید. توجه به جزئیات در هر دسته علف، هر گلبرگ در باد مشهود است و فضایی را ایجاد میکند که هم نفس گیر و هم به شدت خاص و تسخیرکننده است.
9) The Elder Scrolls V: Skyrim
در دنیای وسیع بازی های جهان باز، عناوین کمی به اندازه The Elder Scrolls V: Skyrim تأثیر مستقیمی بر دیگر بازی ها گذاشتهاند. Skyrim که در سال 2011 توسط استودیوی بازی سازی Bethesda منتشر شد، یک حماسه فانتزی گسترده است که به طور یکپارچه یک ملیله داستانی غنی را در یک جهان باز بی پایان و فراگیر به هم میپیوندد. موفقیت بینظیر بازی را میتوان نه تنها به مناظر وسیع و گیمپلی پیچیده آن، بلکه به داستان گیرا و پویا که در منطقه باستانی تامریل رخ میدهد نیز نسبت داد. طراحی جهان باز Skyrim کاوش را تشویق میکند، و وقتی بازیکنان از مناظر متنوع عبور میکنند، با داستانهای کوچکی روبرو میشوند.
یکی از ویژگیهای برجسته Skyrim توانایی آن در تبدیل هر تجربه به یک سفر منحصر به فرد و شخصی است. بازیکنان صرفاً تماشاگران درام در حال گسترش نیستند. آنها شرکتکنندگان فعالی هستند و سرنوشت اژدهازاده، قهرمان بازی را شکل داده و در سرزمین پربار سیاسی و جنگزده Skyrim حرکت میکنند. داستان با فرار شخصیت بازیکن از اعدام آغاز میشود و زمینه را برای یک ماجراجویی بزرگ پر از اژدها، پیشگوییهای باستانی و یک جنگ داخلی فراهم میکند که منطقه را از هم خواهد پاشید. ساختار غیرخطی بازی به بازیکنان این امکان را میدهد تا داستانهای خود را بسازند و تصمیمهای بسیار مهم اخلاقی بگیرند.
ایده اصلی بازی حول محور بازگشت اژدهایان به جهان میچرخد، یک رویداد پیشگویی شده که آغازگر دوران جدید اژدها است. به عنوان برگزیده، بازیکنان برای کشف ماهیت قدرتهای خود و مقابله با اژدهای باستانی آلدوین که به دنبال بلعیدن جهان است، تلاش میکنند. با این حال، چیزی که Skyrim را متمایز میکند، تمایل آن بازیکنان برای انحراف از خط داستانی اصلی در هر زمان است و غوطهورشدن در تعداد بی شماری از مأموریتهای جانبی و داستانهای فرعی است که به اندازه روایت اصلی جذاب هستند. کتابها، افسانهها و مکالمات با NPCها به ساختن جهان بزرگ بازی کمک کرده و حس غوطهوری را تقویت میکنند.
8) Grand Theft Auto V
Grand Theft Auto V که توسط Rockstar Games ساخته شده، در سال 2013 منتشر شد و نه تنها به خاطر دنیای گسترده و دقیق، بلکه به دلیل داستان چند وجهی اش همواره مورد تحسین قرار گرفته است. در قلب روایت GTA V، شهر خیالی لس سانتوس، یک کلان شهر بزرگ که آینه لس آنجلس واقعی است، قرار دارد. این منظره شهری با دقت ساخته شده و به عنوان پسزمینه داستانهای درهم تنیده سه قهرمان داستان عمل میکند. این فرمول چند شخصیتی برای اولین بار است که در یک بازی از این کمپانی و سری GTA پیاده سازی میشود و نشان از جاه طلبی آنها برای خلق یکی از بهترین بازی های جهان باز داستانی است.
مایکل دی سانتا، یک سارق بازنشسته بانک که در آرامش زندگی میکند. فرانکلین کلینتون، یک دزد باهوش خیابانی که به دنبال راهی برای خروج از دردسر بوده و تروور فیلیپس، یک جنایتکار بی ثبات و دیوانه با میل زیاد به هرج و مرج سه کاراکتر بازی هستند. درخشش روایت GTA V در انتقال یکپارچه بین این سه شخصیت نهفته است که هر کدام زمینه، انگیزهها و دیدگاههای منحصر به فرد خود را دارند. بازیکن این آزادی را دارد که تقریباً در هر نقطه از بازی بین آنها جابهجا شود و تجربهای چندوجهی از داستان در حال گسترش را کسب کنند. این بازی همچنین از دیالوگهای بسیار خلاقانه و طنزی در داستان برخوردار است.
رویکرد پویا در داستانگویی این بازی به شخصیتها عمق میبخشد و به بازیکنان درک دقیقی از شبکه پیچیده جنایت و فساد که در دنیای بازی نفوذ میکند، ارائه میدهد. یکی از ویژگیهای برجسته داستان GTA V تمرکز آن بر دزدیها است. این مأموریتهای پیچیده و چند لایه نیاز به برنامهریزی و اجرای دقیق دارند. این دزدیها به عنوان ستون داستانی عمل میکنند و شخصیتها را در جستجوی ثروت و قدرت به جلو میبرند. بازیکن صرفاً یک ناظر منفعل نیست. آنها به طور فعال در برنامه ریزی و اجرای این ماجراهای پرخطر شرکت کرده و حس عاملیت و غوطه وری را کسب میکنند که روایت و داستان بازی را به اوج میرساند.
7) Metal Gear Solid V: The Phantom Pain
Metal Gear Solid V: The Phantom Pain که توسط Hideo Kojima افسانهای توسعه یافته و در سال 2015 منتشر شد، گواهی بر پتانسیل بازیهای جهان باز برای ارائه روایتهای جذاب و پیچیده است. The Phantom Pain که به دلیل ایدههای پیچیده، شخصیتهای غنی و مکانیکهای گیمپلی خلاقانهاش شناخته میشود، فرمت دنیای باز را با داستانی جذاب ترکیب میکند و تجربهای فراگیر را ایجاد کرده که بازیکنان را از ابتدا تا انتها مجذوب خود میکند. در قلب بازی، قهرمان مرموز، Big Boss که با نام ونوم اسنیک نیز شناخته میشود، قرار دارد. شما با درک پسزمینههای عمیق، به مرور به هدف وی در بازی پی میبرید.
بازی با یک پیش درآمد نفس گیر و مرموز شروع میشود که فضا را برای حماسههای بعدی آماده میکند. روایت به طرز ماهرانهای بافته شده است و خود را به شکلی غیر خطی نشان میدهد و بازیکنان را در تمام مدت زمان گیم پلی در حدس و گمان نگه داشته و درگیر میکنند. یکی از نقاط قوت The Phantom Pain در توانایی آن در ایجاد تعادل بین توطئه سیاسی فراگیر با داستانهای شخصی و شخصیت پردازی است. همانطور که بازیکنان در دنیای باز گسترده افغانستان و آفریقا پیشرفت میکنند، با شخصیتهای متنوعی روبرو میشوند که هر کدام انگیزهها و رازهای خاص خود را دارند و هدف واقعی هیچ کس قابل حدس زدن نیست.
Metal Gear Solid V از ساختار جهان باز خود نهایت استفاده را میبرد تا بازیکنان را در روایتی که در حال گسترش هستند، قدرت دهد. آزادی نزدیک شدن به مأموریتها و اهداف از راههای مختلف، حس غوطه وری را افزایش میدهد و به بازیکنان این امکان را میدهد تا تجربه خود را به سبک خاصشان تنظیم کنند و داستان را از طریق اقدامات خود شکل دهند. بازی موضوعات عمیقی مانند خیانت، هویت و انتقام را بررسی میکند. داستان پیچ و تاب میخورد و بازیکنان را در لبه صندلیهای خود نگه میدارد تا حقیقت پشت وقایع بازی را کشف کنند. به همین دلیل شایسته حضور در لیست بهترین بازی های جهان باز داستانی است.
6) Dragon Age Inquisition
بازی های نقش آفرینی در سالهای اخیر موفق شدهاند مرز بین یک بازی جهان آزاد معمولی با دنیای عظیم فانتزی را محو کنند. در این میان عناوین معدودی موفق شدهاند تا مناظر وسیع را با روایتهای گیرا به اندازه Dragon Age: Inquisition ترکیب کنند. این قسمت تحسین شده از سری Dragon Age که توسط BioWare توسعه یافته و در سال 2014 منتشر شد، بازیکنان را به سفری در قاره گسترده Thedas میبرد و تجربهای را ارائه میدهد که از مرزهای سنتی داستان سرایی فراتر میرود. این اثر بازیکنان را با دنیای سیاسی و جادویی آشنا میکند که شکافهای باستانی در تاروپود واقعیت، دنیا را با هرج و مرج و نابودی تهدید میکند.
هنگامی که بازیکن نقش Inquisitor را بر عهده میگیرد (فردی برگزیده با توانایی بستن شکافها)، خود را در کانون مبارزه قدرت بین جادوگران و معبدها میبینند و تهدید بزرگتری در افق ظاهر میشود. در قلب بازی Dragon Age: Inquisition، درخشش روایی، شخصیتهای متنوع و توسعهیافته آن است. از واریک تتراس شوخ و مرموز گرفته تا سولاس پیچیده و مبهم، هر یک از همراهان چشم انداز منحصر به فرد و جستجوی شخصی را به بازی میآورند. روابط ایجاد شده با این شخصیتها به صورت پویا و تحت تأثیر انتخابها و اقدامات بازیکن در طول بازی تکامل مییابد و نتیجه آن، غرق شدن در دنیایش است.
یکی از ویژگیهای برجسته داستان Dragon Age: Inquisition پیامدهای تأثیرگذاری است که از انتخابهای بازیکن نشئت میگیرد. بازی به طرز ماهرانهای مجموعهای از تصمیمگیری را میبافد، جایی که انتخابهای به ظاهر جزئی میتوانند در کل روایت موج بزنند و بر روابط شخصیتها، اتحادها و سرنوشت نهایی دنیا تأثیر بگذارند. این عنصر پیامد نه تنها ارزش تکرار بازی را اضافه میکند، بلکه بر تعهد آن به ارائه یک تجربه واقعاً شخصی و مبتنی بر تصمیمات بازیکن تأکید میکند. تمام این موارد باعث شده تا این عنوان تبدیل به یکی از مهمترین بازی های نقش آفرینی و از بهترین بازی های جهان باز داستانی در تاریخ باشد.
5) Batman: Arkham City
Batman: Arkham City با قدم گذاشتن در دنیای تاریک و خطرناک شهر گاتهام، تجربهای را ارائه میدهد که از مرزهای داستان سرایی ابرقهرمانی فراتر میرود. این دنباله برای Batman: Arkham Asylum که توسط استودیوی Rocksteady توسعه یافته و در سال 2011 منتشر شد، بازیکنان را به محیطی باز میبرد که به عنوان بستری برای هرج و مرج، شرارت و یک شاهکار روایی عمل میکند. این بازی یک پازل روایی است که به تدریج باز میشود و لایه به لایه فتنه را آشکار میکند. پیچ و تابهای داستانی بازی باعث میشود بازیکنان حدس بزنند و ساختار بسیار پیچیده و هزارتو مانند این دنیای بزرگ را کشف کنند.
در قلب Batman: Arkham City جذابیت روایی آن قرار دارد: شهری وسیع و خیره کننده که به عنوان یک زمین بازی تاریک برای بدنامترین جنایتکاران گاتهام عمل میکند. طراحی اتمسفریک و توجه به جزئیات حس قابل لمس تنش و خطر را ایجاد میکند و بازیکنان را در گاتهامی غوطه ور میکند که با فعالیتهای مجرمانه زنده است. این زندان شهری نه تنها به یک پسزمینه، بلکه بخشی جداییناپذیر از روایت تبدیل میشود و چالشهایی را شکل میدهد که شوالیه تاریکی در هنگام کشف یک توطئه شوم با آن مواجه است. داستان سرایی خارقالعاده این بازی به جرئت از تمام بازی های ابرقهرمانی قبل از خود بهتر و جذابتر است.
قدرت روایت Batman: Arkham City در گروه شروران برجستهاش نهفته است. از جوکر معمایی گرفته تا هوگو استرنج، هر شخصیت با عمق و ظرافت زنده میشود. روایات درهمتنیده این تبهکاران شبکهای از دسیسه، رمز و راز و ابهام اخلاقی ایجاد میکند که بازیکنان را در لبه صندلی خود نگه میدارد. تعاملات بین بتمن و دشمنانش صرفاً رویارویی نیست. آنها نبردهای روانی هستند که مرز بین قهرمان و شرور را بررسی میکنند. در قلب روایت، خود بتمن قرار دارد که نه تنها با تهدیدات خارجی بلکه با درگیریهای داخلی خود نیز دست و پنجه نرم میکند. بازی به طرز ماهرانهای دوگانگی هویت بتمن را به تصویر میکشد.
4) The Legend of Zelda: Breath of the Wild
The Legend of Zelda: Breath of the Wild که در سال 2017 توسط نینتندو منتشر شد، با ترکیب یکپارچه کاوش، نوآوری و روایتی گیرا، شکل و شمایل ژانر جهان باز را دوباره تعریف کرد. این قسمت از مجموعه نمادین Zelda نمادی از قدرت داستان سرایی در قلمرو وسیع و مسحور کننده Hyrule است. این سرزمین مملو از مناظر متنوع، خرابه های باستانی و اسرار پنهان است. از فضای سبز سرسبز منطقه Faron گرفته تا بیابانهای خشک Gerudo، هر گوشه از نقشه داستانی را روایت میکند و بازیکنان را تشویق میکند تا سفری حماسی برای کشف اسرار را آغاز کنند. هر فعالیت در این بازی ساعت ها شما را سرگرم میکند.
در قلب روایت Breath of the Wild، شخصیت شناخته شده Link، قهرمان خاموش قرار دارد که قرار است Hyrule را از نیروی بدخواه معروف به Ganon نجات دهد. رویکرد بازی به داستان سرایی غیر متعارف است و به بازیکنان این امکان را میدهد تا به جای هدایت یک روایت خطی، داستان را با سرعت خودشان کشف کنند. خاطرات Link که در سراسر پادشاهی پراکنده شده است، نگاههای اجمالی تلخی به گذشته ارائه میکند، ارتباطی بین بازیکن و شخصیتها ایجاد میکند و تأثیر عاطفی نبرد علیه Ganon را افزایش میدهد. بازی مفهوم داستان سرایی تغییر داده و به بازیکنان امکان میدهد تا تجربیات روایی منحصر به فرد خود را بسازند.
The Legend of Zelda: Breath of the Wild بهعنوان یک اثر بزرگ در میان بازیهای جهان باز ایستاده است و هیجان کاوش را با روایتی غنی و پر طنین احساسی ترکیب میکند. این بازی از طریق مناظر گسترده، شخصیت اصلی خاموش و روشهای داستان سرایی نوآورانه، جوهره ماجراجویی را به تصویر میکشد و اثری محو نشدنی در ژانر جهان باز بر جای میگذارد. Breath of the Wild فقط یک بازی نیست. این یک اودیسه است که بازیکنان را دعوت میکند تا خود را در داستان جاودانه شجاعت، کشف و روح پایدار Hyrule غوطه ور کنند. پس شایسته حضور در لیست بهترین بازی های جهان باز داستانی است.
3) Fallout New Vegas
در میان تمام بازی های متروک و پسا آخرالزمانی، دنیای Fallout، Fallout: New Vegas که توسط Obsidian Entertainment توسعه یافته و در سال 2010 منتشر شد، به عنوان یک شاهکار روایی ظاهر میشود. این بازی نقش آفرینی جهان باز نه تنها جوهره خشن دنیایی را به تصویر میکشد که توسط جنگ هستهای ویران شده است، بلکه شبکه پیچیدهای از توطئههای سیاسی، ابهامات اخلاقی و انتخابات شخصی را به تصویر میکشد و آن را به عنوان یک اثر برجسته در سری Fallout متمایز میکند. مأموریتها و شخصیتهای به هم پیوسته به احساس عاملیت کمک کرده و هر تصمیمی را سنگین و مهم میکنند.
Fallout: New Vegas بازیکنان را به زمین خشت و خشن Mojave میبرد، منطقهای که از پیامدهای درگیری هستهای آسیب دیده و به دلیل مبارزه برای کنترل، تقسیم شده است. طراحی جهان باز امکان کاوش در مکانهای نمادین مانند New Vegas، صحرای متروک Mojave و سایر نقاط وهمآور مناظر پسا آخرالزمانی را میدهد. این محیطها نه تنها به یک پسزمینه، بلکه به بخشی جدایی ناپذیر از روایت تبدیل میشود و پیامدهای انتخابهای بشر در مواجهه با فاجعه را منعکس میکنند. خطوط داستانی منشعب و پایانهای متعدد، تجربهای پویا و همهجانبه را ایجاد میکنند و به بازیکنان این امکان را میدهند تا سرنوشت دنیا را شکل دهند.
Fallout: New Vegas مجموعهای متنوع از جناحها را معرفی میکند که برای کنترل منطقه رقابت میکنند که هر کدام ایدئولوژیها، انگیزهها و اهداف اخلاقی خاص خود را دارند. از جمهوری کالیفرنیای جدید (NCR) گرفته تا لژیون سزار و مستر هاوس مرموز، بازیکنان در میدانی سیاسی حرکت میکنند که در آن اتحادها شکل میگیرد، شکسته میشود و عواقب آن در سرتاسر سرزمین متروکه احساس میشود. ابهام اخلاقی این جناحها لایههایی از پیچیدگی را به روایت اضافه میکند و بازیکنان را برای انتخابهایی با پیامدهای گسترده به چالش میکشد. تجربه این شاهکار تکرارنشدنی و افسانه را به هیچ وجه از دست ندهید.
2) The Witcher 3: Wild Hunt
در میان بازی های نقش آفرینی فانتزی، The Witcher 3: Wild Hunt که توسط CD Projekt توسعه داده شده است، به عنوان معیاری برای برتری روایت در نظر گرفته میشود. این شاهکار جهان باز که در سال 2015 منتشر شد، نه تنها بازیکنان را به یک قلمرو فانتزی گسترده منتقل میکند، بلکه آنها را در روایتی از چالشهای خیالی، ابهامات اخلاقی و جستجوهای شخصی غوطه ور میکند که مدتها پس از غلاف شمشیر شما طنین انداز میشود. انتخابهای انجام شده توسط بازیکنان در گفتگوهای دیپلماتیک و تصمیمات کلیدی به طور قابل توجهی بر سرنوشت ملتها و شخصیتها تأثیر میگذارد و پایان بازی نیز به آنها بستگی دارد.
The Witcher 3 در یک محیط جهان باز خیره کننده شروع میشود که مناظر متنوعی را در بر میگیرد، از شهر شلوغ Novigrad تا مناطق ویرانشده از جنگ Velen و جزایر زیبای Skellige. این محیط گسترده فقط یک تصویر چشم نواز نیست، بلکه دنیایی زنده و نفسگیر مملو از زندگی، آب و هوای پویا و چرخه روز و شب است که به تجربه داستانگویی همهجانبه میافزاید. دنیای بازی به خودی خود تبدیل به یک کاراکتر مهم میشود و با عبور بازیکنان از مناظر متنوع آن، روایت را شکل میدهد. مسیرهای روایی منشعب و پایانهای چندگانه، سطحی از عاملیت را فراهم میکند که تعداد کمی از بازی های RPG به آن میرسند.
در قلب روایت The Witcher 3، کاراکتر گرالت، یک شکارچی هیولا با شمشیری فولادی و هویتی پیچیده قرار دارد. در حالی که بازیکنان گرالت را در دنیایی که توسط جنگ و تهدیدات فراطبیعی محاصره شده هدایت میکنند، به یک سفر شخصی کشیده میشوند تا سیری، دختر خوانده گرالت و یک شخصیت کلیدی در روایت را پیدا کنند. رفتار مرموز گرالت، همراه با ابهام اخلاقی، لایههایی به داستان سرایی میافزاید و او را به شخصیتی تبدیل میکند که انتخابهایش در سراسر دنیا منعکس میشود. داستان زیبای بازی تضمین میکنند که سفر هر بازیکن یک تجربه منحصر به فرد و شخصی است که لذت آن را تا ابد فراموش نخواهند کرد.
1) Red Dead Redemption 2
در پایان لیست بهترین بازی های جهان باز داستانی به شاهکاری میرسیم که همچنان تأثیرگذاری عمیقش بر روی دنیای بازی های داستانی و جهان آزاد حس میشود. Red Dead Redemption 2 که در سال 2018 توسط Rockstar Games منتشر شد، به عنوان یک اثر بزرگ و افسانهای در دنیای بازی های جهان باز ایستاده است. این عنوان با پسزمینه غرب وحشی که روبهپایان است، از مرزهای داستانگویی تعاملی فراتر میرود و روایتی سینمایی ارائه میکند که مضامین وفاداری، افتخار و برخورد اجتنابناپذیر پیشرفت صنعتی را در دنیای قدیمی و رو به نابودی بررسی میکند. این بازی از همه جهت اثری مهم و فراموش نشدنی است.
Red Dead Redemption 2 در دوران غرب آمریکا، منظرهای وسیع و رام نشده در آستانه مدرنیزاسیون شکل میگیرد. طراحی جهان باز بازی، بازیکنان را دعوت میکند تا از یک محیط با دقت ساخته شده، از کوههای ناهموار آمبارینو تا خیابانهای شلوغ سنت دنیس، عبور کنند. فصول در حال تحول، آب و هوای پویا و توجه به جزئیات، بازیکنان را در دنیایی غوطه ور میکند که با زندگی نفس میکشد و زیبایی و بی رحمی گاوچرانهایی که در حال فراموش شدن هستند را به نمایش میگذارد. این بازی دهها ساعت روایت جذاب سینمایی را با حضور تعداد بسیار زیادی شخصیت خلق کرده که برای مدتها در ذهن شما باقی میمانند.
داستان از چشمان آرتور مورگان، یکی از اعضای باند van der Linde به رهبری داچ جریان دارد. آرتور به عنوان لنز بازیکن به دنیای خاکستری و غیراخلاقی قانون شکنان، قانونگذاران و مهاجران عمل میکند. سفر او یکی از سفرهای خودشناسی، رستگاری و درک دردناکی است که دوران قانون شکنان روبهپایان است. رشد شخصیت آرتور که با درگیری درونی و وفاداری تزلزل ناپذیر به گروه مشخص شده است، عمق و طنین عاطفی را به روایت کلی میافزاید. این بازی در توسعه شخصیتهایش برتری دارد و باعث ایجاد حس رفاقت و تنش در گروه خلافکاران میشود. قطعاً با اثری جاودانه در زمینه داستان سرایی سینمایی طرف هستیم.
جمع بندی
تجربه جهان باز با وسعت و آزادی که در اختیار بازیکنان قرار میدهد مشخص میشود. از روزهای اولیه بازی The Legend of Zelda در سال 1986 تا تکرارهای مدرن سری Assassin’s Creed، این بازیها بازیکنان را به ماجراجوییهای غیرخطی در محیطهای گسترده و همهجانبه دعوت میکردند. با این حال، عنصری که واقعاً بازیکنان را مجذوب خود میکند و آنها را در این مناظر وسیع درگیر میکند، روایتی است که آنها تجربه خواهند کرد. در حالی که بازیهای جهان باز میتوانند هم جذاب و هم گاهی خستهکننده باشند، مقیاس آنها میتواند هم نقطه قوت و هم نقطه ضعف باشد و تعادلی خود برای خلق یک بازی عالی ضروری است.
پیمایش نقشههای عظیم میتواند زمانبر باشد، اما با گیمپلی متمرکز و داستان سرایی خارقالعاده، این بازیها تجربههای همهجانبهای را با ارزش تکرار قابلتوجه ارائه میدهند. چه عاشق این عناوین باشید و چه از آنها متنفر باشید، آنها به عنوان یکی از پرفروشترین بازی ها در صنعت گیم شناخته میشوند. صنعت AAA به طور برجستهای دارای آثار جهان باز است که در مورد انتظارترینهای سالهای اخیر مشهود است. بازی سازان با بهرهگیری از پیشرفت در سختافزار و موتورهای بازی، از مرزهای سنتی خطیبودن داستان عبور میکنند و نقشههای وسیعی پر از مأموریتهای جانبی، شهرها و اسرار را به بازیکنان ارائه میدهند.
علیرغم شکاکانی که معتقدند جهانهای باز اغلب محتوای تکراری و غیرضروری را ارائه میکنند، بازی هایی وجود دارند که به طرز ماهرانهای تعادل ظریف ایجاد یک روایت قانعکننده را در یک محیط گسترده دنبال میکنند. از آنجایی که ژانر جهان باز در طول زمان تکامل یافته است، سؤالی که اغلب توسط گیمرها پرسیده میشود این است که بهترین بازی های جهان باز با داستان عالی کداماند؟ مقاله بهترین بازی های جهان باز داستانی ما با ارائه لیستی از مهمترین آثار با روایتهای متقاعد کننده، به این سؤال پاسخ میدهد. شما نیز میتوانید بازی های مورد علاقه خود را که در لیست حضور نداشتند در بخش نظرات به ما و دیگران معرفی کنید.
منبع: Game Rant
دیدگاه کاربران
تعداد دیدگاه کاربران: 6 دیدگاهargs
مطلب خوبی بود ولی کاش از بازی اساسینز کرید اودیسه هم نام برده میشد…
طرفدار بازی های جهان باز
دادش اولا به جز جی تی ای وی و ردد ۲ بقیش همه بیخود محض بود
و بازی های جهان باز با داستان جذاب میشه
فار کرای ۶
جی تی ای ای وی که خیلی داستان جذاب و خوبی داره
ردد ۱ که داستان جذاب و غمگینی داره
مافیا دو و سه
داداش یه توصیم برات دارم قبل از اینکه صفحه بزنی اینو تو گوگل سرچ بزن
بازی های مشهور جهان باز با خط داستانی جذاب
آیدین در پاسخ به طرفدار بازی های جهان باز
الان تو به زلدا،ویچر،بتمن،متال گیر،اسکایریم ،گوست آو سوشیما گفتی چرت؟؟؟
. در پاسخ به طرفدار بازی های جهان باز
وقتی فقط دو تا بازی کردی
args در پاسخ به طرفدار بازی های جهان باز
دادا جدی داری میگی مافیا؟
مافیا اصلا با ویچر قابل مقایسه است؟
مافیا دو رو با زلدا مقایسه میکنی؟
مپ رد دد 1 رو با مپ ویچر و اسکاسریم گوت اف سوشیما که پر تراکم ترین و بزرگترین مپ های گیم رو دارن و پر از محتوان مقایسه میکنی؟
بازی فارکرای 6 حتی با فال اوت هم قابل مقایسه نیست ستون.
ویچری که بهترین خط داستانی فرعی رو داره و سال 2015 از خود جی تی ای وی زد بالا و برنده بهترین بازی سال شد رو میگی بیخوده؟؟؟؟؟؟؟
برو یکم گیم بازی کن جدی دلم به حالت میسوزه:)
Amir در پاسخ به طرفدار بازی های جهان باز
هموز ویچر بازی نکردی ببینی چ دنیاییه