در طول 28 سال گذشته، کنسول پلی استیشن جایگاه خود را به عنوان غول صنعت بازی تثبیت کرده است. اما 28 سال پیش، کسی انتظار نداشت که این پلتفرم قدرتمند، به موفقیت سونی در بازار بازیهای ویدئویی منجر شود. اولین کنسول پلی استیشن در سال 1994 منتشر شد؛ در دورانی که نینتندو و سگا، پادشاهان بلامنازع این صنعت بودند. اما پلی استیشن با تکنولوژی پیشرفتهای که از CD-ROM و گرافیک سهبعدی استفاده میکرد، معادلات را بر هم زد. طی شش سال آینده، این کنسول که امروزه با نام PS1 شناخته میشود، جایگاه خود را در صنعت بازی پیدا کرد و دنیای بازیهای ویدئویی را برای همیشه تغییر داد. اما انتخاب بهترین بازی های پلی استیشن 1 با توجه به حجم عظیم کتابخانه آن، کار آسانی نیست.
-
بهترین بازی های پلی استیشن 1
- 27- Chrono Cross
- 26- Colony Wars
- 25- Jumping Flash!
- 24- Oddworld: Abe’s odyssey
- 23- Arc the Lad Collection
- 22- Wipeout XL
- 21- Bushido Blade
- 20- Mega Man Legends
- 19- Klonoa: Door to Phantomile
- 18- Einhänder
- 17- Incredible Crisis
- 16- R4: Ridge Racer Type 4
- 15- Vagrant Story
- 14- PaRappa the Rapper
- 13- Tomb Raider 2
- 12- Street Fighter Alpha 3
- 11- Final Fantasy Tactics
- 10- Driver
- 9- Final Fantasy 7
- 8- Spider-Man
- 7- Gran Turismo 2
- 6- Crash Bandicoot 2: Cortex Strikes Back
- 5- Tekken 3
- 4- Castlevania: Symphony of the Night
- 3- Resident Evil 2
- 2- Silent Hill
- 1- Metal Gear Solid
بهترین بازی های پلی استیشن 1
پلی استیشن 1 کتابخانه عظیمی دارد و انتخاب بهترین بازی های پلی استیشن 1 دشوار است اما در این مقاله سعی کردهایم که بهترینهای این پلتفرم را انتخاب و تنوع بازیهای موجود در این کنسول را منعکس کنیم و نشان دهیم که این کنسول، برای همه سلیقهها، عناوین فوقالعادهای در کتابخانه خود دارد. سختافزار این کنسول عالی بود و به بسیاری از بازیکنان و توسعهدهندگان اجازه میداد تا اولین قدمهای آزمایشی خود را در دنیای بازیهای سهبعدی بردارند اما این همیشه بازیها هستند که به وجه تمایز یک کنسول بدل میشوند و پلیاستیشن 1، در این مورد هم هیچ کموکاستی نداشت؛ از نقشآفرینیهای انفرادی حماسی و بازیهای ترسناک گرفته تا نسخههای خانگی بازیهای آرکید. اگر به دنبال بهترین بازی های پلی استیشن 1 هستید، با ما همراه باشید.

27- Chrono Cross
بازیهای فاینال فانتزی، همیشه بهترین بازیهای استودیوی اسکوئر انیکس در پلی استیشن بودند اما این شبه دنباله Chrono Trigger است که این شرکت را در بهترین حالت ۳۲ بیتی خود نشان میدهد. اگر نکات بحثبرانگیز داستانی و ارتباط آن به نسخه کلاسیک Super NES را کنار بگذارید، چیزی که باقی میماند، یکی از خلاقانهترین تجربههای نقشآفرینی است که تا به حال بر روی یک کنسول تجربه کردهاید.
تمام ویژگیهای Chrono Cross اشاره به این موضوع دارند که سازندگان در ساخت بازی، حد و مرزهای نقشآفرینی عصر خود را به چالش کشیدهاند. این بازی به بازیکنانی که با سیستم جنگی پیچیدهاش کنار میآیند، به خوبی پاداش میدهد؛ هر اقدامی که انجام میدهید و حتی هر گروهی که تشکیل میدهید، پیامدهایی دارد. هرچند اگر همه چیز مطابق میل شما پیش نرود، همیشه راه فراری دارید حتی در رویارویی با باسها. وجود مسیرهای متعدد در داستان تضمین میکند که ترکیب گروه جنگجویان بازیکن (متشکل از دهها شخصیت عجیبوغریب که در سرتاسر جهان بازی پراکنده شدهاند) هر بار تغییر کرده و موسیقی خیرهکننده و گرافیک زیبا، بازی را به یک تجربه لذتبخش تبدیل میکند. البته تا زمانی که بفهمید همه شخصیتهایی که در Chrono Trigger دوست داشتید، اکنون مردهاند.

26- Colony Wars
بازی Colony Wars، نشاندهنده ورود سونی به ژانر شبیهسازی فضایی و برداشتی متفاوت از عناوینی مانند Elite، Star Control و Wing Commander بود. سناریوها و سفینههای ارائهشده در این بازی، نوآوری جدیدی را در برنمیگیرند؛ بهویژه برای کسانی که زمان زیادی را با آثار کلاسیک LucasArts مانند X-Wing سپری کردهاند اما این موضوع واقعاً مهم نیست. نکته مهم در مورد Colony Wars این است که این بازی بر خلاف سایر بازیهای دیگر، از همان ابتدا برای پلیاستیشن ساخته شده است و قبل از آن، بر روی پلتفرم دیگری مانند رایانههای شخصی عرضه نشده بود. به این ترتیب، هم از نظر مقیاس مأموریتهایش و هم از نظر کارهایی که میتوانید در طول نبردها انجام دهید، محدودتر است اما به سختی میتوان آن را یک نقص به شمار آورد. بازی Colony Wars محدودیتهای فنی خود را مهار میکند تا به بازیکنان، لذت یک ماجراجویی بسیار متمرکزی بدهد که شما را به یاد حساسیتی شبیه به بازیهای آرکید میاندازد. Colony Wars قطعاً نوآوری چندانی در شوتر خود نداشت اما یک تجربه لذتبخش با قابلیت تکرار بالا ارائه داد که از نقاط قوت پلی استیشن، حداکثر استفاده را میکرد.

25- Jumping Flash!
این بازی اکشن چندفرمتی که با وجود قدیمی بودن، همچنان یک تجربه لذتبخش با گرافیک قابل توجه است، به منزله اثباتی بر قدرت سخت افزاری پلی استیشن 1 به شمار میرفت. بازیکنان کنترل رابیت، یک خرگوش رباتیک مجهز به زرادخانهای از هویجهای انفجاری را در دست میگیرند که علاقه زیادی به پریدن دارد. Jumping Flash! به عنوان یکی از بهترین بازی های پلی استیشن 1 ، برای بسیاری حکم یک بازی شوتر اول شخص را داشت و برخی از مراحل آن، یادآور بازیهایی مانند Wolfenstein 3D بود. اما در بیشتر موارد، Jumping Flash! پتانسیل یک گرافیک سهبعدی در محور عمودی را به رخ میکشد و به بازیکنان این امکان را میدهد تا با زنجیرهای از پرشهای متوالی راکتی، بالا و بالاتر بروند. تم کارتونی بازی تا حد زیادی کمک میکند که وضوح پایین گرافیک به چشم نیاید و مجموعهای از نوآوریهای آیندهنگرانه سبب شده است که تجربه بازی بعد از گذشت سالها، همچنان لذتبخش باشد.

24- Oddworld: Abe’s odyssey
Oddworld بر اساس کلاسیکهای روشمندی مانند شاهزاده ایرانی طراحی شده اما سبکی منحصربهفرد دارد و یکی از معدود بازیهای پلیاستیشن به شمار میرود که بدون تغییر، همچنان در سبک ناب و قدیمی دوبعدی باقی ماند. با این حال، تغییر دیدگاه عموم نسبت به سبکهای گرافیکی سنتی در اواخر دهه 90، منجر به خارج شدن Abe’s odyssey از ریل موفقیت نشد. شاید حال و هوای تاریک و خارج از عرف بازی، به فروش آن کمک کرده باشد؛ Oddysee Abe به شدت به طرز فکری تجاری متمایل است که در آن دوران بسیار رایج بود و به شما امکان میداد تا شخصیتهای دیگر (چه خوب و چه بد) را به روشهای گرافیکی بیشماری نابود کنید. حتی یک دکمه اختصاصی برای خالی کردن باد معده وجود دارد که به شما نشان میدهد ذهن سازندگان Oddworld تا کجا پیش رفته است!
اما برخلاف بسیاری دیگر از بازیهای پرفروش آن دوره، Abe’s Oddysee از عمق مناسبی برخوردار بود و پلتفرمینگ دقیقی به سبک Out of This World را با توانایی تسخیر دشمنان یا دستکاری آنها در راستای اهداف Abe، ترکیب میکرد. نتیجه کار، یک پازل وسیع، تاریک و درگیرکننده بود که حول محور آزادی افراد بیگناه و درهم شکستن سرمایهداری صنعتی متمرکز شده است؛ پیامی که با گذشت 20 سال، همچنان طنینانداز میشود.

23- Arc the Lad Collection
تقریبا هیچکدام از بازیهای Arc the Lad، راه خود را به ایالات متحده باز نکردند. تنها این مجموعه زیبا از Working Designs در پایان عمر کنسول بود که به طرفداران آمریکایی ژانر نقشآفرینی اجازه داد تا عنوانی را تجربه کنند که بر روی این سختافزار ژاپنی عرضه شده بود. اولین نسخه Arc را به سختی میتوان یک بازی نامید و سومین نسخه هم به راحتی فراموش میشود. اما درست در مابین این دونسخه، بازی Arc the Lad 2 به عنوان یکی از بزرگترین و درگیرترین نقشآفرینیهای آن دوره یا هر دوره دیگر، وجود دارد. Arc 2 با ترکیب بازی به سبک تاکتیکی با مکانیزمهای نقشآفرینی و اکتشافی در کنسولهای سنتی، داستانی را روایت میکند که جهان جالب، قهرمانانی ارزشمند و دهها ساعت مبارزه و داستانسرایی را در بر میگیرد. سایر بازیهای این مجموعه به اندازه کافی مناسب هستند اما تجربه Arc 2 بر روی پلی استیشن 1، به سرعت تبدیل به امری اجتناب ناپذیر شد.

22- Wipeout XL
نسخه اول Wipeout، تقریباً دو بازی مسابقهای محبوب Super NES یعنی F-Zero و Super Mario Kart را با قرار دادن مکانیزمهای رقابتی سوپرماریو در کنار محیط تکنوی سریع اف-زیرو، ترکیب کرد. با این حال، این بازی به عنوان یکی از بهترین بازی های پلی استیشن 1 ، اصلا شبیه به یک اثر اقتباسی نبود زیرا از سبک و شیوه منحصربهفرد خود بهره میبرد. Wipeout با سبک الکترونیکی فوقالعاده و جلوههای بصری آیندهنگرانه دهه ۹۰، یکی از آن نمایشگاههای دموکیوسکی بود که خریداران کنجکاو را متقاعد میکرد تا در همان روزهای اولیه عرضه کنسول، مالک پلیاستیشن 1 شوند.
Wipeout XL به عنوان دنباله آن بازی، همین کارها را دوباره تکرار میکند اما به شیوهای بهتر و با تنوع بیشتر. آهنگها و وسایل نقلیه بیشتر، تکنوهای پرانرژیتر و تقریبا سایر محتویات بازی، بهتر از قبل میشوند. یکی از نکات منفی این بازی مسابقهای فوق العاده و مهیج آن بود که برای لذت بردن از بخش چند نفره آن، باید حتماً به یک پلی استیشن دیگر متصل میشدید.

21- Bushido Blade
به عنوان یک قاعده، بازیهای مبارزهای سهبعدی قدیمی، معمولاً تجربهای لذتبخش را به بازیکنان امروزی ارائه نمیدهند. مکانیزمهای نه چندان جالب، فیزیک شناور و گرافیک پایین، معمولاً به این بازیها ماندگاری بسیار کمتری نسبت به بازیهای دوبعدی هم عصرشان مانند The King of Fighters ’98 یا Street Fighter 3 داده است. اما بازی Bushido Blade، یک استثنای خوشایند از این قانون است. مطمئناً اینجا نیز با مکانیزمهای قدیمی و گرافیک پایین سروکار داریم اما نکاتی هم در دل بازی وجود دارد. Bushido Blade هیچ شباهتی به بازیهای مبارزهای قبل و بعد از خود ندارد؛ حتی دنبالهها و جانشینان خودش.
بازیکنان به عنوان یکی از دوازده سامورایی مدرنی که به دنبال فرار از فساد قبیله خود هستند، اسلحه به دست میگیرند. هر کدام از مسابقات تنبهتن، در یک میدان بزرگ و باز واقع در محوطه یک قلعه ژاپنی اتفاق میافتد؛ جایی که عواملی مانند ارتفاع یا بیشههای بامبوی تخریبپذیر، استراتژی نبرد شما را شکل میدهند. Bushido Blade فاقد نوار سلامتی و محدودیتهای زمانی است. شما صرفاً در مقابل حریف خود قرار میگیرید و هر کدام سعی دارید ضربه مهلکی به دیگری وارد کند؛ اگر بتوانید به اعضای حریف ضربه بزنید و آنها را برای همیشه از کار بیاندازید، کارتان بسیار آسانتر میشود. هر سلاح به طور متفاوتی کنترل میشود و هر شخصیت، مهارتهای ویژه خود را در استفاده از آن سلاح دارد. عمق و جذابیت بازی Bushido Blade به حدی است که فناوری تاریخ گذشته آن را جبران کند.

20- Mega Man Legends
هنگامی که از این واقعیت نظر کنید که Legends، صرفاً همان فرمول کلاسیک Mega Man نیست که در چند ضلعیهای بیشتر بازسازی شده است، یکی از بهترین و درخشانترین بازیهای اکشن را تجربه خواهید کرد. Capcom به خوبی توانست این ماجراجویی را با ظاهر کلاسیک انیمه ترکیب کند و شخصیتهایی که در دنیای بازی زندگی میکنند، به همان اندازه کارکترهای کارتون قدیمی Tatsunoko Productions، جذابیت دارند.
اکشن بازی به اندازه کافی جذاب است (اگرچه سیستم تیراندازی بازی کمی قدیمی شده) اما چیزی که واقعاً Legends را متمایز میکند، دنیایی است که Mega Man به کاوش در آن میپردازد. همه چیز در جزیرهای به نام Kattelox اتفاق میافتد؛ راه رفتن از میان هزارتوهای بههمپیوسته زیرزمینی و در عین حال، حل مشکلات شهروندان در بالای سطح زمین، بسیار لذتبخش است. این وظایف از کمک به یک خانم باردار برای رسیدن به بیمارستان قبل از زایمان را شامل میشود تا یافتن حشرات جالب برای تعدادی از بچهها و در نهایت جلوگیری از نابودی تمام موجودات زندهی جزیره توسط یک ماهواره مرگبار لیزری؛ بله، ریتم داستان بازی به سرعت بالا میرود. نقطه اوج بازی، ویلنهای آن هستند؛ خانوادهای به نام Bonnes با الهام از دزدان دریایی که به کامل کردن بازی کمک میکنند.
به عنوان یک بازی اکشن سهبعدی قدیمی، Legends گاهی اوقات با مشکلاتی نیز همراه است اما دیالوگهای تاثیرگذار آن، تعادلی کمیاب بین فضایی خشک و صمیمی برقرار میکند که بعد از گذشت 20 سال، هنوز هم نمونه آن در دنیای بازیهای ویدیویی، به سختی پیدا میشود.

19- Klonoa: Door to Phantomile
ظهور Super Mario 64، ذائقه عموم را نسبت به گرافیکهای کلاسیک دوبعدی و پلتفرمینگ تغییر داد اما مانع از آن نشد که توسعهدهندگان تلاش کنند، به طرز نامحسوسی از این سبکها بهره برند. Klonoa یکی از بهترین نمونهها در این زمینه است؛ یک بازی اکشن با درون مایه دویدن و پرش که وانمود میکند یک تجربه مدرن با گرافیک چندضلعی است.
اما این بازی به عنوان یکی از بهترین بازی های پلی استیشن 1 ، بیشتر شبیه بازی Yoshi’s Island است تا سوپر ماریو 64؛ قهرمان داستان میتواند جهشهای خود را با توانایی شناوری ادامه دهد؛ دشمنان را مانند یک آیتم در دست بگیرد و پرتاب کند و یا از آنها برای یک پرش دوبل بلند استفاده نماید. اما علیرغم این که بازی، محیطهای زیبای سهبعدی خود را به نمایش میگذارد و با حرکات چشمگیر دوربین، مناظر خیرهکنندهای به نمایش میگذارد اما همه گیمپلی بازی در دو بعد اجرا میشود. Klonoa که به شدت از ماجراجویی سهبعدی Nights into Dreams در سگا الهام گرفته است، یک فرمول کلاسیک را با جلوههای بصری جدید، طراحی هوشمندانه مراحل و داستانی شگفتآور، بهروز میکند تا به عنوان یکی از بزرگان پلی استیشن شناخته شود.

18- Einhänder
درست مانند Klonoa، بخشی از بازی Einhänder یک اولد سکول (Old school) کلاسیک و بخشی دیگر از آن، یک سبک هنری گمراهکننده است. ظاهراً این بازی، بسیاری از بخشهای طراحی خود را از بازیهای Technosoft’s Thunder Force برای سگا جنسیس، الهام گرفته است؛ از جمله مکانیزم تعویض سلاح (سفینه شما یک دست دارد که میتواند اسلحهها و تیغههای انرژی را از دشمنان شکستخورده بگیرد). با این حال، هرگز این بازی را با یک بازی جنسیس اشتباه نخواهید گرفت. مناظر پیچیده چند ضلعی آن، از پرسپکتیو و بزرگنمایی برخوردار است و این به سبک جدیدی در ژانر قدیمی شوتر آرکید، بدون رها کردن قالب اصلی ژانر، منجر شد. در نهایت بازی با یک موسیقی متن تکنو ترکیب میشود که آنقدر خوب است تا بتوان آن را به تنهایی گوش داد. استودیو Squaresoft، نام خود را در پلی استیشن بهعنوان توسعه دهنده بازیهای نقشآفرینی برتر مطرح کرد اما مانند Bushido Blade، بازی Einhänder هم نشان داد که این شرکت بدون در نظر گرفتن یک ژانر خاص، میتواند به دستاوردهای چشمگیری دست یابد.

17- Incredible Crisis
پلی استیشن 1، ترکیبی جذاب از عوامل فنی را به توسعهدهندگان ارائه داد که قبلاً هرگز در دسترس نبودند؛ یک قطعه سخت افزاری قدرتمند با مخاطبان بالا، در کنار یک فرمت رسانهای ارزان. این پلتفرم به سرعت به محلی برای بازیهای ابتکاری و تجربی با جذابیتهای بالا تبدیل شد؛ آثاری مانند Incredible Crisis از استودیوی Kenichi Nishi.
چنین بازیای هرگز نمیتوانست روی Super NES جواب دهد و نه فقط به این دلیل که مملو از موسیقیهای باکیفیت از ارکستر Tokyo Ska Paradise بود. بازی Incredible Crisis بسیار عجیب و توصیف آن سخت است؛ مجموعهای از مینیبازیهای عجیبوغریب که حول فرضیه لوپ ساخته شدهاند. یک خانواده دوست داشتنی ژاپنی قصد خرید هدایای تولد برای مادربزرگ خود را دارند و در نهایت، درگیر مسابقات رقص، سبقت گرفتن از تختهسنگهایی به سبک ایندیانا جونز، خنثی کردن عملیات سرقت از بانک و مبارزه با خرسهای عروسکی در سایز و اندازه گودزیلا میشوند. تنوع دیوانه کننده Incredible Crisis، توانست به منبع الهامی برای سری WarioWare تبدیل شود.

16- R4: Ridge Racer Type 4
پورت وفادار و لذتبخش نامکو از بازی رانندگی آرکید Namco Ridge Racer، به یکی از بهترین بازی های پلی استیشن 1 تبدیل شد و به فروش کنسول در زمان انتشار کمک کرد. با فصل چهارم این سری که منحصراً برای این پلتفرم طراحی شده است، Ridge Racer به اوج خلاقیت خود رسید. گرافیک و تعداد ماشینهای قابل بازشدن آن، با گستردگی بازیهای مطرحی مانند Gran Turismo Polyphony مطابقت نداشت اما R4 به بازیکنان اجازه میداد کاری را انجام دهند که در سری GT غیرممکن بود و آن هم یک تجربه لذتبخش از رانندگی محض بود. از نظر معنوی، R4 تقریباً جانشینی برای Out Run از سگا به شمار میرفت که مسیر خود را در امتداد جادههای زیبای اروپایی انتخاب میکرد و به شما اجازه میداد تا از رانندگی در این جادههای زیبا، لذت ببرید.
البته، طرفداران مسابقات کلاسیک نیز از بازی لذت خواهند برد. R4 شامل حالت داستانی، مکانیزم دریفت پیشرفته، شخصیسازی خودرو و حتی بازسازی 60 فریم در ثانیه از نسخه اورجینال Ridge Racer است. این بازی در واقع، یک تجربه مسابقهای برای همه سلیقهها است نه فقط برای طرفداران اتومبیل و معتادان به آدرنالین.

15- Vagrant Story
بازی Vagrant Story تنها یک نقص مهم دارد و آن هم طولانی بودن بیش از حد بازی است. اگر توسعهدهندگان بازی، نقدهای مبنی بر کوتاه بودن نسخهی معنوی قبلی آن، یعنی بازی Parasite Eve را تا این حد جدی نمیگرفتند، بازی Vagrant Story میتوانست به یک شاهکار تبدیل شود. توسعه دهندگانی که بازی Final Fantasy Tactics را در کارنامه داشتند، این بار تصمیم گرفتند تا یک ماجراجویی را در قالب ترکیبی از متال گیر و رزیدنت اویل توسعه دهند و به تجربهای کاملاً منحصربهفرد در تاریخ بازیهای ویدیویی دست یابند.
Vagrant Story که با فرمت روایی عجیبوغریب خود، زیباییشناسی کتابهای کمیک و فیلمهای فانتزی را در هم میآمیزد و با فیلمنامهای غنی که به پالپ فانتزی-ترسناک آن، فضایی شکسپیرمانند میبخشد، شاید از نظر فنی، تاثیرگذارترین عنوان پلی استیشن 1 باشد که تا به حال مونتاژ شده است. هر چند بازی تنها به یک داستان فانتزی و درامی احساسی ختم نمیشود. Vagrant Story این داستان را در کنار مکانیزمهای اکشن کاملاً درخشانی که پلتفرمینگ، حل پازل و یک سیستم نبرد پیچیده را ترکیب میکنند، قرار میدهد. Vagrant Story واقعاً شبیه به هیچ بازی دیگری نیست که همین موضوع، آن را به یک توجیه کافی برای داشتن پلی استیشن 1 تبدیل میکند.

14- PaRappa the Rapper
هنگامی که فرمت CD-ROM معرفی شد، توسعه دهندگان نمیدانستند که با این همه فضای خالی چه کنند. اضافه کردن فیلمها و آهنگهای باکیفیت، ایده بدی نبود اما کسی فکر نمیکرد که این موضوع، به چیزی بیشتر از محتویاتی اضافی در استانداردهای یک بازی ویدیویی تبدیل شود. با عرضه بازی PaRappa the Rapper بود که محتوای صوتی باکیفیت، تبدیل به خود بازی شد. سونی (با همکاری Rodney Greenblat و استودیوی Masaya Matsuura) خودِ موسیقی را به یک بازی تبدیل کرد و از بازیکنان خواست که در مجموعه از بتل رپ پیروز شوند تا قلب دختر موردعلاقه قهرمان داستان را به دست آورند.
PaRappa بسیاری از ایدههای ناهماهنگی را که مدتها در صنعت بازی، بلاتکلیف بودند، ترکیب و آنها را به یک ماجراجویی موزیکال هوشمندانه و کاریزماتیک تبدیل کرد که از سختافزار پلی استیشن 1، نهایت بهره را میبرد. چه بازی دیگری جرات میکند از بازیکنان بخواهد که یک توله سگ عاشق را کمک کنند تا با یک قورباغه بتل رپ کند؟ بازی PaRappa the Rapper همراه با دنبالهاش UmJammer Lammy، به رویکرد نوآورانه سونی تجسم بخشیدند؛ نگرشی که در واقع، به اساس برتری پلی استیشن 1 در جنگ با کنسولهای دیگر تبدیل شد.

13- Tomb Raider 2
مجموعه Tomb Raider از همان ابتدا، به یک موفقیت بزرگ تبدیل شد، به ویژه در پلی استیشن. سازندگان بازی به مانند یک روال طبیعی، محتویات بسیار بیشتری در نسخه دوم بازی ارائه دادند. بازی Tomb Raider 2 بدون آن که در تکرار مکررات غرق شود و یا گرفتار المانهایی شود که به طرزی ناشیانه، به یک موتور بازی قدیمی الحاق شده بودند، از ایدهها و مکانیزمهای عالی نسخه اول استفاده کرد. به طور خلاصه، این بازی یک تجربه بهبودیافته از کلاسیک Tomb Raider بود.
Tomb Raider 2 به عنوان یکی از بهترین بازی های پلی استیشن 1 ، لارا کرافت را به نقاط مختلف جهان میفرستد؛ از دیوار چین گرفته تا کانالهای ونیز و لاشه غرق شده کشتی لوکس ماریا دوریا و در هر مرحله، معماهای محیطی پیچیده را با نبردهایی مهیج ترکیب میکند تا بازیکنان را غرق تجربه خود کند. بازی به سرعت، رنگهای قهوهای و خاکستری خرابهها و غارها در نسخه اول را با محیطهایی زنده و متنوع جایگزین میکند و دشمنان انسانی، جای جانوران حیاتوحش را میگیرند تا لارا، هم با چالش بیشتری دستوپنجه نرم کند و هم در شلیک گلوله به دشمنانش، عذاب وجدان نداشته باشد. در بازیهای بعدی، همه چیز برای این فرنچایز، در یک سراشیبی قرار گرفت اما این نسخه به خوبی توانست تا جانشینی برای تجربه نوآورانه اما جلانیافته نسخه اول باشد.

12- Street Fighter Alpha 3
یک معجزه واقعی در دنیای بازیهای ویدیویی. معماری داخلی پلیاستیشن برای ارائه گرافیکهای دو بعدی سنتی، بهویژه گرافیکهای متنوع و سریع یک بازی مبارزهای، مناسب نبود. با این حال، Capcom به نوعی توانست تا تنها با حذف چند مورد جزئی، یک بازسازی عالی از بازی مبارزهای آرکید خود یعنی Street Fighter Alpha 3 را بر روی پلی استیشن 1 منتشر کند. فقط ریزبینترین طرفداران، متوجه افت فریم در بعضی از صحنههای بازی شدند و حتی آن افراد متعصب نیز به سختی میتوانستند عمق خارقالعادهای را که این پورت عالی ارائه میداد، انکار کنند.
پورت پلی استیشن 1 بازی، فهرست مبارزان را گسترش داد و حالتهای جدیدی را معرفی کرد و در عین حال توانست که ویژگیهای پنهان در نسخه آرکید (مانند نبردهای دراماتیک و داستانمحورِ دو در مقابل یک) را به گزینههای اولیه تبدیل کند. مطمئناً، پورتهای Saturn و Dreamcast به فاصله چند سال بعد، بهتر ظاهر شدند اما این بازی با ویژگیهای غنی، مجموعهای از دهها کاراکتر با طراحی زیبا و مجموعه بزرگی از سبکهای رزمی متناسب با انواع سلیقهها، توانست به یکی از تجربههای دوبعدی ماندگار در پلی استیشن 1 تبدیل شود.

11- Final Fantasy Tactics
پلیاستیشن 1 هیچ کمبودی در تعداد بازیهای فاینال فانتزی نداشت اما هیچکدام از نسخههای شمارهدار این فرنچایز، به اندازه این اسپینآف از استودیو پشتیبان Tactics Ogre نتوانستهاند که همچنان تازگی و جذابیت خود را حفظ کنند. این بازی در اصل، یک بازی شطرنج ترکیب شده با کلاسهای فاینال فانتزی و طلسمهای جادویی است که بازیکنان را وارد مجموعهای از نبردهای نوبتی پیاپی میکند؛ مبارزاتی که در آنها، موقعیت، ارتفاع و زمان، تأثیر زیادی بر نتیجه کار دارند.
هرچند این سیستم، گاهاً مشکلاتی هم دارد اما وسعت و عمق مکانیزمها در کنار هم باعث میشوند تا یکی از تکرارپذیرترین بازیهای فاینال فانتزی را تجربه کنیم؛ عنوانی که هر بار تجربهاش، میتواند به یک سفر داستانی کاملاً متفاوت منجر شود. البته بخش داستانی بازی و مخصوصا صداپیشگی شخصیتها، چندان بینقص هم نیست اما مکانیزمهای نبرد و سیستم مهارتهای جالب آن، به خوبی نقصهای بازی را جبران میکند.

10- Driver
زمانی که بتوانید بخش آموزشی سخت این بازی را پاس کنید و وارد خیابانهای بازی Driver شوید، یکی از بهترین بازی های پلی استیشن 1 را تجربه خواهید کرد. درایور که آشکارا از سینمای کلاسیک دهه 1970 الهام گرفته بود، با سیستم رانندگی هیجانانگیز، ماموریتهای بینقص و آزادی در انتخاب مسیر برای فرار از واقعیت غمانگیز زندگی در خیابانهای سانفرانسیسکو، میامی، نیویورک و لس آنجلس، تجربهای بینظیر بود.
استودیوی Reflections ممکن است به طور تصادفی، یکی از سختترین مراحل آموزشی را ارائه داده باشد اما گذر از آن، ارزشش را داشت. با الهام از فیلمهای عالی تعقیب و گریز در دهه هفتاد، Driver به شما ماموریتهای مختلفی میدهد تا به عنوان یک پلیس مخفی انجام دهید؛ از تعقیب و گریز گرفته تا دنبال کردن ماشینهای دیگر. چیزی که Driver را در پلی استیشن 1 منحصربهفرد میکند، وجود چهار محیط شهری و جهانهای باز مناسب در کنار آزادی عمل فراوان در انتخاب مسیر است که در نهایت، حس تجربهای واقعی و لذتبخش را به مخاطب ارائه میدهد.

9- Final Fantasy 7
دوران پلی استیشن 1 فاینال فانتزی، بدون شک دوران طلایی این فرنچایز است که شاهد موفقیتهای متعدد در نسخههای اصلی و چندین اسپین آف بود که در نهایت به مطرح شدن هر چه بیشتر کنسول سونی انجامید. اما وقتی صحبت از تاثیرگذاری به میان میآید، هیچ عنوانی در حد فاینال فانتزی VII نیست. به لطف یک کمپین بازاریابی خوب، ریسک بزرگ اسکوئر انیکس در توسعه یک بازی فاینال فانتزی که به شدت از فرمول بازیهای قبلی فاصله داشت، به خوبی نتیجه داد.
گرافیک عالی، سکانسهای سینماتیک انقلابی و داستان برخورد سرنوشتساز Cloud Strife با یک دختر ماتریایی در دنیای Materia، به تجربهای منجر شد که صنعت بازی را با ایدهها و ارائه جسورانهاش تکان داد. انیمیشنهای بازی، عالی اجرا شده و دیدن آنها در اکشن بازی، شگفتانگیز بود؛ موسیقی متن بازی نیز شاهکاری از آهنگهای احساسی بود و حتی دههها بعد، این فصل خاص در سری Final Fantasy، به عنوان یکی از موفقیتهای تکرارنشدنی کل فرنچایز دیده میشود.

8- Spider-Man
اولین تلاش استودیوی Neversoft برای طراحی عنوانی از شخصیت محبوب Spider-Man، واقعاً تجربهای منحصر به فرد و متمایز بود؛ نه فقط به این دلیل که با یک بازی ابرقهرمانی در عصری سروکار داشتیم که این نوع بازیها چندان مطرح نبودند. طراحی صحنه و سیستم مبارزات بازی عالی بودند اما نکته برجسته بازی این بود که تیم سازنده، واقعاً در ارائه تمام ویژگیهای این قهرمان مارول، موفق بودند. چه تاب خوردن بین ساختمانها باشد و چه به دام انداختن دشمنان با تارهای عنکبوت و یا حتی شنیدن طعنههایی که اسپایدی به دشمنان شکستخوردهاش میزند؛ Spider-Man یک تجربه رضایتبخش هم برای طرفداران طولانیمدت این شخصیت و هم برای بازیکنانی بود که فقط به دنبال یک بازی اکشن ماجراجویی عالی بودند.

7- Gran Turismo 2
نسخه اول Gran Turismo به عنوان یک بازی مسابقهای در عصر خود، تجربهای نزدیک به یک شاهکار بود زیرا با مجموعه متنوعی از خودروها و هندلینگ فوقالعادهاش که احساسی واقعگرایانه به مخاطب ارائه میداد، تمام رقبای خود را از مسیر خارج کرد. اما Gran Turismo 2، واقعگرایانهترین بازی مسابقهای در کنسول پلی استیشن 1 را با هموار کردن لبههای ناهموار در بازی قبلی، جلا داد و توانست به عنوان یکی از بهترین بازی های پلی استیشن 1 ، به موفقیت بزرگی دست پیدا کند. اتومبیلهای بیشتر، پیستهای بیشتر و حتی فرصتی برای خاکی کردن لاستیکها در اکشن رالی بازی، دنبالهای را ایجاد کرد که مملو از محتویات جدید بود. عنوانی که میتوانست طرفداران را در طول انتظار طولانیمدت برای ورود Gran Turismo به پلتفرم PS2، راضی نگه دارد.

6- Crash Bandicoot 2: Cortex Strikes Back
استودیوی Naughty Dog با اتخاذ یک رویکرد بهتر، مراحل جذابتر، باسفایتهای چالشبرانگیز و یک گرافیک سهبعدی درخشان، دوباره به برگ برنده پلیاستیشن تبدیل شود. هرچند این بازی در عمل، تفاوت چندانی با الگوی بازی اول نداشت، با این حال نسخه دوم بازی، مانند دنبالهای با اعتمادبهنفس بیشتر بود که دقیقا میدانست چه خطراتی را باید متحمل شود و در عین حال، ماهیت اصلی Crash را حفظ کرد. همین موضوع، بازی را به یکی از پرفروشترین عناوین تمام دوران، در کنسول خانگی سونی تبدیل کرد.
Cortex Strikes Back نقدهای مثبتی از منتقدان دریافت کرد. بیشتر نقدهای مثبت بازی، به گرافیک، کنترلها و موسیقی شنیدنی آن اشاره داشتند. هرچند نقدهایی هم به گیمپلی مبتنی بر آزمون و خطا، تنوع پایین و عدم نوآوری به عنوان یک بازی پلتفرمینگ، وارد شد. این بازی به عنوان پرفروشترین بازی غربی در ژاپن نیز شناخته شد و تا آوریل 1998، بیش از 800 هزار نسخه از آن، در ژاپن فروخته شد. نسخه بازسازی شده آن نیز در مجموعه Crash Bandicoot N. Sane Trilogy قرار گرفت که در ژوئن 2017 بر روی پلی استیشن 4 و در ژوئن 2018، در پلتفرمهای دیگر منتشر شد.

5- Tekken 3
اگر در اواخر دهه 60، یکی از دوستانتان را از دست دادهاید، به احتمال زیاد میتوانید تقصیر را به گردن Tekken 3 بیاندازید و روزی که دوستتان تصمیم گرفت به سبک Eddie با حریفش دعوا کند! تکنهای قبلی Bandai Namco خوب بودند اما Tekken 3 با اضافه کردن مبارزان جدید، گرافیک روان و اکشن مهیج خود، همه چیز را به سطح جدیدی ارتقا داد. بازی Tekken 3 سرشار از اصلاحات مختلف بود و این مجموعه خاص را تبدیل به یک سبک مبارزهای محبوب در پلی استیشن کرد. Tekken 3 همچنین مملو از محتویات اضافی، مینیبازیهای قابل بازگشایی و تکن فورس فوقالعادهای بود که اکشنهای اعتیادآور Beat’em up را شامل میشد.

4- Castlevania: Symphony of the Night
به دلایلی عجیب، کونامی تصمیم گرفت که اولین بازی پلی استیشن مجموعه Castlevania، باید دنبالهای دوبعدی از عنوانی باشد که فقط در ژاپن تولید میشود. روی کاغذ، همه چیز در مورد این تصمیم، محکوم به شکست و آخرین میخ در تابوت دراکولا به نظر میرسد. با این حال بازی Symphony نه تنها یکی از بهترین نسخههای مجموعه با قدمت Castlevania، بلکه یکی از بازیهای برجسته در کل کتابخانه پلیاستیشن 1 است. برخی از طراحیهای تکنیکی بسیار هوشمندانه، به طراحان Symphony این امکان را داد که سختافزار PS1 را فریب دهند و گرافیک دوبعدی بازی را بهتر از آن چیزی که انتظارش میرفت، نشان دهند و در نتیجه، یک اکشن نقشآفرینی کاملاً زیبا با جزئیات بسیار، به مخاطبان ارائه شد.
سمفونی (در آن زمان) بازاندیشی قابلتوجهی را در مورد معنای «Castlevania» نشان میداد اما طراحی تکتک بخشهای آن، عشقی واقعی به فرنچایز و تلاش برای ساخت یک بازی فوقالعاده را نشان میداد. از کفشهایی که تنها کاربردشان این بود تا قهرمان داستان را چند پیکسل بلندتر کنند تا پایان مخفی بازی که مدت زمان ماجراجویی بازیکن را دو برابر میکرد. Symphony بهترین سناریویی است که وقتی به توسعهدهندگان پرشور، ابزارهایی برای بیان دیدگاهشان میدهید، اتفاق میافتد.

3- Resident Evil 2
اگر صادقانه به موضوع نگاه کنیم، نسخه اول رزیدنت اویل، یک کپی مطلق از بازی Alone in the Dark استودیوی Infogrames بود. اما در نسخه دوم، این مجموعه خود را به عنوان یک فرنچایز متمایز و با سبک منحصربهفرد، معرفی کرد. اکشن بازی در نسخه دوم که یکی از بهترین بازی های پلی استیشن 1 بود، از محدوده یک عمارت ترسناک، به خیابانهای شهری مملو از زامبیها تغییر میکند و بازیکنان کنترل دو شخصیت مختلف را به دست میگیرند که در نهایت مسیرهایشان به یکدیگر ختم میشود تا داستان شهر راکون را کامل کنند.
Resident Evil 2 یک ماجراجویی عظیم و سینمایی و مملو از نکات مخفی با تکرارپذیری بالا است. مانند بهترین دنبالهها، این بازی نیز بر اساس نسخه قبلی خود استوار است و محتویات بیشتری به بازیکنان ارائه میدهد؛ شخصیتهای بیشتر، چالشهای بیشتر، هیولاهای بیشتری برای شکست دادن و مهمتر از همه، تنش و هیجان بیشتر در مبارزات. با این حال، Resident Evil 2 همه چیز را تغییر نمیدهد و استفاده از دوربین ثابت بازی اول، کنترلهایی با محوریت شخصیتها و مکانیزمهای دقیق موجودی بازیکن را حفظ میکند. در حالی که سبک طراحی بازی، با استانداردهای امروزی فاصله دارد اما چشمانداز اصلی Capcom را برای مجموعه کلاسیک Resident Evil شکل میدهد؛ یک ماجراجویی چالشبرانگیز که به ندرت به بازیکنان فرصت میدهد تا احساس امنیت کنند. محبوبیت این نسخه باعث شد تا استودیو Capcom نسخه بازسازیشده بازی Resident Evil 2 را در سال 2019 به دست طرفدارانش برساند.

2- Silent Hill
بازیهای ترسناک قدیمی، به فرمول آزمودهشده خون و وحشت تکیه میکردند تا قلب شما را به تپش بیاندازند اما بازی Silent Hill، یک انحراف واقعی از آن فرمول بود. بازی هنوز لحظاتی از ترس شوکآور داشت اما در مجموع، تجربهای بود که با ترکیب منحصربهفرد ناشناختهاش، روح شما را به ترس وا میداشت. Silent Hill به لطف مه وحشتناکی که همه چیز را در بر میگرفت، استفاده جدید از کنترلر DualShock برای فرستادن ویبرههای هاپتیکی به عمق ستون فقرات شما و طراحی کابوسوار هیولاهای خود، اولین کلاسیک ترسناک تاریخ گیم را رقم زد.
سایر بازیهای ترسناک بقا ممکن است خونین و حتی پرتنش باشند اما Silent Hill، یکی از اولین بازیهایی بود که به شیوهای هوشمندانه، شما را به وحشت میانداخت. این موضوع به استفاده از رویکرد ترس روانشناختی توسعهدهندگان مربوط میشد اما علاوه بر آن، اهمیت به جزئیات نیز در موفقیت بازی بیتاثیر نبود. سایلنت هیل ممکن است مانند بسیاری از بازیهای دیگر آن دوره، از مه برای پوشاندن یک فاصله محدود استفاده کند اما بازیهای محدودی توانستند تا از همین فرصت، برای هر چه ترسناک کردن فضای بازی استفاده کنند.

1- Metal Gear Solid
سونی هرگز نتوانست عناوینی را برای رقابت با موفقیتهای برجسته نینتندو 64 مانند Super Mario 64 و The Legend of Zelda: Ocarina of Time توسعه دهد. خوشبختانه، کونامی در این زمینه قدمی برداشت و با انتشار بازی Metal Gear Solid، همان رویکرد جدیدترین ماجراجوییهای ماریو و زلدا را در پیش گرفت؛ یعنی بهروزرسانی یک فرمول کلاسیک و گسترش آن به یک مرحله بالاتر.
مانند بازیهای موفق نینتندو، بازی متال گیر سالید مفهومی را از نسل قبلی گرفته و آن را به صورت سهبعدی، از نو طراحی کرد. هیدئو کوجیما به سختی از مکانیزمها و طراحی 8 بیتی Metal Gear دور شد اما بازسازی سهبعدی Solid Snake و دنیای او، جان تازهای به مفاهیم قدیمی نسخههای 8 بیتی بخشید. هنگامی که Metal Gear Solid معرفی شد، سبک مخفیکاری دیگر ایده جدیدی نبود اما دوری از دشمنان (به جای جنگیدن)، در یک فضای سهبعدی بسیار واقعیتر احساس میشد و فضا را برای فلسفه جدیدی از طراحی بازیهای اکشن باز کرد. این بازی همچنین گیمرها را با سبک جدیدی از داستانسرایی آشنا کرد. Metal Gear Solid به لطف سکانسهای هیجانانگیز و مکالمات «کدک» گسترده و صوتی، بیش از قبل وارد قلمرو فیلمهای سینمایی شد.
مطمئناً، خط داستانی بازی بسیار گیج کننده است و سخنرانی ناخوشایند ویلن بازی در مورد ابرکودکان ژنتیکی، 10 دقیقه بیشتر از آنچه باید ادامه مییابد اما با وجود تجربهای که هر لحظه را به یک گیمپلی مهیج و یک چالش موشوگربهای جذاب تبدیل میکند، سخت است که نقصهای جزئی بازی را به حساب بیاوریم. Metal Gear Solid تقریباً همزمان با Half-Life و Ocarina of Time منتشر شد و به همان اندازه، بر آینده صنعت گیم تاثیرگذار بود. از طرفی این بازی، جایگاه پلی استیشن را به عنوان مکانی برای ارائه تجربههای نوآورانه و پیشرفته، تثبیت کرد.
پلی استیشن 1 از بازیهای داستانمحور گرفته تا عناوین نقشآفرینی، بازیهای سریع مسابقهای و پازلهای هیجانانگیز، مجموعهای بسیار متنوع را در طول حیات ۱۱ سالهاش به دنیای گیم معرفی کرد. برخی از مهمترین و تاثیرگذارترین بازی های تاریخ گیم، مانند Metal Gear Solid، Crash Bandicoot، Gran Turismo و Final Fantasy VII بر روی این کنسول منتشر شدند. بسیاری از مجموعههای دوست داشتنی و محبوب صنعت گیم، کار خود را بر روی پلی استیشن 1 شروع کردند؛ فرنچایزهای که تا به امروز نیز به حیات خود ادامه دادهاند و عناوین جدیدی برای آنها منتشر میشود. در این مقاله، نگاهی به بهترین بازی های پلی استیشن 1 داشتیم؛ کنسولی خاطرهانگیز که بازیهای آن تا ابد در یاد و خاطره طرفداران قدیمی بازیهای ویدئویی باقی خواهد ماند.
منبع: Polygon
سوالات متداول در رابطه با این محتوا
دیدگاه کاربران
تعداد دیدگاه کاربران: 6 دیدگاهمسعود
با سلام و خسته نباشید هیپ عنوانی از ماشین جنگی مانند twisted metal یا vigilante 8 2 offence نیاوردید؟
هادی اسماعیلزاده در پاسخ به مسعود
سلام. سعی شده در این لیست تا حد امکان تمام سلیقه ها در نظر گرفته بشه ولی به هر حال تنوع و تعداد بازی های این پلتفرم بسیار بالاست و حق بدین بعضی عناوین از قلم انداخته شود. موفق باشید
حمزه
بازی های رزیدنت اویل 1،2،3 و داینو کریسیس 1 و 2 همچنین مجموعه کراش از 1 تا 4 و بازی tomba و بازی MediEvil 1 و 2 هم جاشون خالیه توی این لیست
هادی اسماعیلزاده در پاسخ به حمزه
سلام. ممنون از پیشنهادات خوبتون. معمولا سعی میشه از هر فرنچایزی، یک بازی انتخاب بشه. موفق باشید
احمد
بازی محبوبی به اسم فوتبال 98 ، کراش و درایور و پیپس من رو نیاوردی تو این لیست
بد عنوان زدی بهترین بازی های سونی 1
ی تجدیدنظر کن
هادی اسماعیلزاده در پاسخ به احمد
ممنون دوست عزیز. البته بازی های کرش و درایور هستن تو لیست ولی حق بدین بعضی از عناوین از دستمون در بره. موفق باشید