لحظات ماندگار بازی های ویدیویی
امیرحسین والی

ماندگارترین لحظات تاریخ بازی‌ های ویدیویی – قسمت اول

امیرحسین والی 24 مهر 1400 1 دیدگاه
2,107 بازدید

بازی‌های ویدیویی فستیوالی از اتفاقات ماندگار است. شاید به همین خاطر با وجود جوان بودن این صنعت، به راحتی توانسته به یکی از مهم‌ترین فرم‌های مدیوم سرگرمی دیجیتال بدل شود. در این مقاله قصد داریم که به سراغ 50 لحظه ماندگار تاریخ بازی‌ های ویدیویی برویم که بعد از تجربه این سکانس، به هیچ‌وجه نمی‌توانید آن را فراموش کنید. و هر لحظه که یاد آن بیفتید، لحظه به لحظه آن سکانس را به یاد خواهید داشت. این مقاله در پنج قسمت منتشر خواهد شد که در هر قسمت به سراغ ده لحظه از بازی‌های مختلف خواهیم رفت. در این مقاله هیچ رده‌بندی­ وجود ندارد. همراه ماندگارترین لحظات تاریخ بازی های ویدیویی باشید.

لحظات ماندگار بازی های ویدیویی

بازی های ویدیویی پر از لحظات ماندگار و فراموش‌نشدنی هستند که هر کدام طرفداران را میخکوب کرده‌اند و برای همیشه در ذهن آنها باقی مانده‌اند. در این مطلب لحظاتی از بازی‌ها را دوره می‌کنیم که قطعا برای شما آشناست و به نوعی، خاطره‌بازی شیرینی خواهد بود که امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

لحظات ماندگار بازی های ویدیویی

اولین زامبی

خیلی‌ها معتقدند که فرنچایز Resident Evil به نوعی پدر سبک ترس و بقا محسوب می‌شود؛ بازی­ای که در آن شاهد ظهور زامبی‌ در صنعت بازی‌ های ویدیویی بودیم. در آن زمان زامبی‌ها در فیلم‌های سینمایی محبوبیت بسیار زیادی پیدا کرده بودند. به همین دلیل وقتی برای اولین بار در بازی‌های ویدیویی آن­ها را می‌دیدیم، حس بسیار بکر و صد البته ترسناکی به ما  منتقل می‌شد. البته در این لیست قرار نیست که فقط یک بار به سراغ Resident Evil بیاییم و مشخصا فرنچایز به این بزرگی، صحنه‌های ماندگار بسیار زیادی دارد که سعی می‌کنیم سراغ بهترین آن‌ها برویم.

شاید یکی از ماندگارترین لحظات تاریخ بازی های ویدیویی، رویارویی با اولین زامبی در Resident Evil بود. از ساختن بیلدآپ مناسب برای مقابله با زامبی و حس ترسی که عمارت اسپنسر به مخاطب منتقل می‌کرد، همه‌چیز به خوبی در کنار هم چیده شده بود تا با آن چرخش ناگهانی، زامبی به سمت پلیر حمله ور شود. البته جلوه صوتی ناله زامبی برای رسیدن به گوشت و خون تازه، یکی از مهم‌ترین سکانس‌های فرنچایز Resident Evil و در کنار آن، تاریخ بازی‌ های ویدیویی را رقم زد. این سکانس به قدری محبوب شد که مشابه آن را بارها در قسمت‌های مختلف Resident Evil و حتی دیگر فرنچایزهای هم‌سبکش، به شکل­های متفاوت مشاهده کردیم.

ماندگارترین لحظات تاریخ بازی‌

جان مارستون مقابل دنیا

قبل از هرچیزی بهتر است بدانید که این بخش حاوی متنی است که قسمت مهمی از داستان بازی Red Dead Redemption را به شما لو می‌دهد. این بازی یکی از مهم‌ترین بازی‌هایی بود که در نسل هفتم منتشر شد و راکستار توانست بار دیگر نشان دهد که چرا یکی از بهترین توسعه‌دهندگان و ناشرهای این صنعت است. RDR با تم وسترن، توانست ترکیبی از گیمپلی لذت‌بخش و سرگرم‌کننده به همراه جلوه‌های بصری چشم‌نواز و انیمیشن‌های روان، به مخاطبان هدیه بدهد. البته این بازی صحنه‌های ماندگار کمی ندارد اما شاید همه با من برای انتخاب این سکانس به عنوان یکی از ماندگارترین لحظات تاریخ بازی‌ های ویدیویی موافق باشند.

سکانسی که جان مارستون از خانه خود بیرون می‌آید و با دار و دسته پینکرتون‌ها رو به رو می‌شود. با این که جان مارستون هر کاری که پینکرتون‌ها از او خواسته بودند را انجام داد اما در مقابل ده نفر قرار می‌گیرد و تیرباران می‌شود؛ این همان سکانس غیرقابل باوری بود که هیچکس تصور نمی‌کرد اتفاق بیفتد. در اولین حضور جان مارستون در تاریخ بازی‌ های ویدیویی، تا این سکانس به لطف داستان‌سرایی فوق‌العاده بازی، آن‌قدر با این کارکتر ارتباط می‌گیرید که خداحافظی زودموقع با این کارکتر تقریبا به فکر هیچکس خطور نمی‌کرد. البته راکستار قبلا این موضوع را به ما فهمانده بود که هیچ‌وقت قرار نیست پایبند به یک کارکتر باشد، اما پاک شدن جان مارستون از صفحه روزگار آن هم بدین شکل، حتی از راکستار هم بعید بود.

Modern-Warfare-2

خیانت ژنرال شپرد

حتی فکرش را نمی‌کنید بازی شوتر اول شخصی همچون Call of Duty: Modern Warfare 2 می‌تواند بدین شکل پیچش داستانی داشته باشد. سکانس خیانت ژنرال شپرد قطعا اتفاق مهمی در صنعت بازی‌ های ویدیویی محسوب می‌شود. شاید تا قبل از آن، نویسندگان سری Call of Duty بارها سعی کرده بودند که سکانس‌های خارق‌العاده‌ای را رقم بزنند که البته در بازی مثل Call of Duty: World at War تا حدودی هم موفق بودند اما هیچکدام نتوانست مانند ششمین قسمت Call of Duty ماندگار باشد. در لیست پنجاه‌تایی پارسی گیم و در قسمت بعدی، باز هم سراغ یکی دیگر از سکانس‌های ماندگار Call of Duty: Modern Warfare 2 خواهیم رفت.

در این سکانس تیم دلتا به دنبال دستگیری یکی از تروریست‌های عراقی الاصل بود اما در حین انجام این عملیات ژنرال شپرد که به نوعی رهبر اصلی این عملیات‌هاست، به تیم دلتا خیانت می‌کند و تعدادی از اعضای این تیم را به قتل می‌رساند. ماندگارترین لحظه این سکانس، زمانی است که او بنزین را روی شخصیت Ghost می‌ریزد و او را آتش می‌زند. تا آن لحظه خیلی از مخاطب‌های بازی از کارکتر Ghost به عنوان یکی از بهترین شخصیت‌های فرعی بازی یاد کرده بودند که نویسندگان بازی تصمیم می‌گیرند به راحتی او را به خاطر ایجاد پیچش داستانی به قتل برسانند. البته باید اعتراف کرد که همین موضوع باعث ماندگار شدن این سکانس شده است.

لحظات ماندگار بازی های ویدیویی

ماریوی درمانده

فکر نکنم که فرنچایز Super Mario Bros نیازی به توضیح و معرفی داشته باشد؛ به نقل قول از رسانه پالیگان، ماریو به نوعی شناسنامه بازی‌ های ویدیویی است. بیشتر تمرکز این بازی روی گیمپلی سرگرم‌کننده پلتفرمینگ آن است و به همین خاطر سازنده‌ها تمرکز چندانی روی ایجاد سکانس‌های ماندگار نکرده‌اند و بیشتر روی تاثیرگذاری و ماندگاری گیمپلی تمرکز داشته‌اند. اما در بین بالا و پایین پریدن‌های ماریو، نینتندو توانست یکی از ماندگارترین سکانس‌های تاریخ بازی‌های ویدیویی را تنها با یک قاب ساده و یک متن کوتاه رقم بزند.

بعد از طی کردن چندین مرحله سخت و دشوار، زمانی که به کشتی Bowser می‌رسید که بتوانید پرنسس پیچ را نجات دهید، با Toad رو به رو می‌شوید و او به شما می‌گوید که اصلا پرنسس پیچ در این کشتی نیست و باید به دنیای دیگری بروید تا بتوانید او را نجات دهید. پلیرها که فکر می‌کردند بازی به پایان رسیده، با رسیدن به این پیام در بازی متوجه می‌شوند که بازی برای آن‌ها خوابهای بیشتری دیده است. با این که سازندگان تمرکزی روی روایت و قصه‌سرایی در بازی نداشتند، اما بازیگوشیشان به آن‌ها اجازه نداد که حداقل اینچنین پیچش داستانی را در بازی قرار ندهند.

متال گیر سالید 3

جنگ باس‌ها

انتخاب یک سکانس ماندگار از سری Metal Gear Solid کار بسیار دشواری است و قطعا در قسمت‌های بعدی این سری مقاله، سراغ دیگر سکانس‌های ماندگار این سری خواهیم رفت. در این شماره سراغ قسمت سوم این فرنچایز یعنی Metal Gear Solid 3: Snake Eater خواهیم رفت. هیدیو کوجیما با این فرنچایز به همگان نشان داد که او در ساختن ماندگارترین لحظات تاریخ بازی‌ های ویدیویی تخصص دارد. او در این سری با داستانی پیچیده و جذاب و ترکیب آن با سکانس‌های حماسی، لحظه‌های ماندگار زیادی را رقم زده است.

مبارزه آخر اسنیک و باس با گفتن جمله «تنها یک باس یا یک مار می‌تواند زنده بماند»، در حالی شروع شد که تا آن لحظه پلیر درگیر کلی اتفاقات احساسی و هیجان‌انگیز در طول بازی می‌شود. با این که کسی دلش نمی‌خواست رویارویی باس و اسنیک را ببیند، اما این اتفاق به دراماتیک شکل ممکن می‌افتد. مبارزه آخر اسنیک و باس، مبارزه شاگرد و استاد، یکی از ماندگارترین لحظات تاریخ بازی‌ های ویدیویی است. این لحظه نقطه­ی بسیار مهمی در این فرنچایز محسوب می‌شد و نتیجه نهایی این مبارزه باعث رقم خوردن اتفاقات کلیدی در این فرنچایز می‌شود. شاید به همین خاطر است که جنگ باس‌ها مهم‌ترین و ماندگارترین سکانس در این فرنچایز است.

ماندگارترین لحظات تاریخ بازی‌

خروج از خانه لیزا

حالا که صحبت از هیدیو کوجیما شد، بهتر است زود از ساخته‌های او دل نکنیم و سراغ تیزر قابل بازی Silent Hills برویم. این تیزر قابل بازی یکی از مهم‌ترین عنوان‌هایی بود که در نسل هشتم بازی‌ های ویدیویی منتشر شد. با این که بازی کامل محسوب نمی‌شد اما در همان تیزر کوتاه، شاهد یکی از بهترین تجربه‌های ترسناک نسل هشتم و صنعت بازی‌های ویدیویی بودیم. آن لحظه متوجه شدیم، هیدیو کوجیما به خوبی می‌تواند بازگشت جنجالی را نصیب فرنچایز Silent Hill کند. این تیزر قابل بازی با این که مدت زمان زیادی نداشت اما توانست یکی از ماندگارترین سکانس‌ها در تاریخ بازی‌های ویدیویی به جای بگذارد.

در این تیزر قابل بازی، شخصیت با دید اول شخص در راهروی اصلی یک خانه مخوف قرار می‌گیرد و در تمام مدت تجربه بازی، در گردونه‌ای از اتفاقات یکسان و فقط در این راهرو مجبور به حرکت می‌شود. بعد از کلی حل کردن معما و اتفاقات ترسناک در طی بازی، پلیر موفق به ترک خانه می‌شود؛ بعد از ترک خانه با رد و بدل شدن یک سری دیالوگ عجیب و غریب، بازیگر محبوب هالیوود یعنی Norman Reedus را می‌بینیم که در خیابانی تاریک با چراغ قوه در حال حرکت است و در همین میان پرده به صورت رسمی تایید می‌شود که این بازیگر به همراه هیدیو کوجیما و کارگردان افسانه‌ای هالیوود گیرمو دل تورو در حال ساخت بازی با نام Silent Hills هستند. اتفاق مهمی که در آن لحظه، بسیار بزرگ و ماندگار بود اما متاسفانه هیچگاه به حقیقت نپیوست.

Spec Ops: The Line

فسفر سفید

بازی Spec Ops: The Line، در حالی منتشر شد که تابستان 2012 یکی از برهوت‌های تاریخ بازی‌ های ویدیویی محسوب می‌شد و انتشار جواهری همچون این بازی در سبک شوتر سوم شخص، بسیار ارزشمند و جذاب بود. با این که شاید خیلی‌ها تا به امروز این بازی را فراموش کرده‌اند یا شاید آن را تجربه نکرده باشند، باید بدانید که با یکی از بهترین عنوان‌های شوتر سوم شخص رو به رو هستید. با این که داستان و روایت به خوبی و همگام با گیم­پلی بازی حرکت می‌کرد اما تنها یک سکانس از این بازی بود که مو را بر تن پلیرها سیخ می­کرد. همین صحنه به یکی از ماندگارترین و دراماتیک‌ترین لحظات تاریخ بازی‌ های ویدیویی تبدیل شد.

در یکی از حملاتی که کاپیتان مارتین واکر به مقر دشمن می‌کند، آن‌ها که برای فرار از موقعیت خطرناک و حصار خط مقدم دست به هر کاری زدند اما موفق نشدند. در نهایت به تعدادی مواد منفجره تشکیل شده از فسفر سفید دست پیدا می‌کنند که این مواد منفجره بسیار خطرناک و کشنده است. برخلاف میل باطنی کاپیتان مارتین، تیم آن‌ها مجبور به استفاده از این مواد می‌شود و طی دقایقی کوتاه، آن‌ها موفق می‌شوند که تمام مقر دشمن را نابود کنند.

زمانی که آن‌ها در حال ترک پایگاه بودند، متوجه می‌شوند که در بخشی از این مقر افراد بی‌گناهی حضور داشتند که به خاطر این مواد منفجره فسفر سفید، به فجیع‌ترین شکل ممکن کشته شده‌اند. در این سکانس واکر خیره به مادری می‌شود که نوزاد خود را در آغوش گرفته و به همان شکل و نشسته بر زمین تمام تنش خشک شده است. سکانسی که شاید تا به امروز از یاد کسانی که این بازی را تجربه کرده‌اند، نرود.

ماندگارترین لحظات تاریخ بازی‌

چوب گلف خونی

سری The Last of Us پر از سکانس‌های ماندگار است و انتخاب از میان‌ آن‌ها کاری بسیار دشوار است؛ اما دلیل انتخاب این سکانس به خصوص به این خاطر است که امکان نداشت کسی تصور کند ناتی داگ بتواند چنین تصمیمی را در The Last of Us Part II بگیرد و آينده این فرنچایز را به شکل کاملا متفاوتی ادامه دهد. در جریان باشید که این بخش حاوی اسپویلر بسیار بزرگ و مهمی در قسمت دوم و به طور کلی در فرنچایز The Last of Us است و اگر این فرنچایز را تجربه نکرده‌اید و نمی‌خواهید که داستان برایتان لو برود، سراغ شماره بعدی بروید.

تنها بعد از یک ساعت تجربه The Last of Us Part II، شاهد سکانس بسیار عجیب و دراماتیکی در بازی هستیم که شخصیت اصلی قسمت اول یعنی «جول مسون» توسط دختری به نام ابی به شکل بی‌رحمانه‌ای کشته می‌شود. دلیل این موضوع تا آخر بازی برای پلیرها مشخص نیست اما سکانس کشته شدن جول توسط ابی با ضربات متعدد چوب گلف به سر او، از جمله ماندگارترین لحظات تاریخ بازی‌ های ویدیویی است و شاید مهم‌ترین سکانس خود بازی هم محسوب شود. به خاطر همین سکانس بود که تمام اتفاقات قسمت دوم بازی رقم می‌خورد و در حقیقت درون مایه اصلی داستان The Last of Us Part II بر پایه انتقام گرفتن است.

Assassins-Creed

اتاق مخفی یک بانکدار ایتالیایی

با استقبال بسیار خوب گیمرها و رسانه‌ها از قسمت اول Assassins Creed، یوبی‌سافت به این نتیجه رسیده بود که باید تمرکز و وقت بیشتری را روی این فرنچایز بگذارد و بعد از انتشار Assassins Creed 2، با این که شاید بازی شباهت زیادی به قسمت اول داشت، اما در اکثر المان‌ها تغییرات بسیار گسترده‌ای صورت گرفته بود. یکی از مهم‌ترین تغییرات بازی اضافه شدن سکانس‌های میان پرده به بازی بود که اتفاق بسیار مهمی برای این فرنچایز بود تا داستان به شکل جذاب‌تر و درگیرکننده‌تری روایت شود. شاید به همین خاطر است که خیلی‌ها Assassins Creed 2 را بهترین قسمت از این فرنچایز می‌دانند؛ چون که تمامی این تغییرات،‌ باعث شد تا این فرنچایز شکل و شمایل مخصوص به خود را پیدا کند.

برخلاف قسمت اول که از ابتدا شخصیت اصلی بازی یعنی الطائر، لباس یک اساسین را به تن دارد و به راحتی وارد مبارزه می‌شدیم، یوبی سافت در قسمت دوم به پلیر کمی زمان داد تا ما را به دنیای اساسین‌ها برگرداند. این بازی داستان جوانی به نام اتزیو آدیتوره که در ایتالیا به دنیا می­آید و پدرش به صورت مخفیانه یک اساسین است. زمانی که پدر او توسط نیروهای دولتی دستگیر می‌شود؛ او به قصد نجات، سراغ پدرش می­رود و پدرش از او می‌خواهد که به اتاق او رفته و قسمت مخفی را پیدا کند تا به جواب خیلی از سوال‌ها برسد.

وقتی اتاق مخفی پدیدار می‌شود، اتزیو لباس سفید و قرمز اساسین پدرش همراه با یک Hidden Blade و شمشیر پیدا می‌کند و آن‌ها را به تن می‌کند. سکانس جذاب مجهز شدن اتزیو به لباس و سلاح‌های یک اساسین به همراه موسیقی شاهکار جسپر کید، یکی از فراموش‌نشدنی‌ترین سکانس‌های تاریخ بازی‌های ویدیویی است.

ماندگارترین لحظات تاریخ بازی‌

ترسناک‌ترین هرم

ماساهیرو ایتو،‌ یکی از بهترین طراحان در تاریخ بازی‌های ویدیویی است که با تیم سازنده Silent Hill توانست شماری از بهترین موجودات عجیب این سری را طراحی کند. البته قابل ذکر است که او تنها یکی از چند طراح خارق‌العاده این سری است اما شاید مهم‌ترین طراحی ممکن در این فرنچایز را او انجام داده باشد. فرنچایز Silent Hill پر از اتفاقات مهم و سکانس‌های ماندگار است که لیست کردن و انتخاب از بین آن­ها بسیار سخت و دشوار است.

بازی Silent Hill 2 بسیار عنوان مهمی بود؛ نه تنها از این بازی به عنوان یکی از جریان‌ساز‌ترین عنوان‌های ترس و بقا یاد می‌کنند، بلکه به عنوان دنباله‌­ای بسیار موفق برای قسمت اول بود. برای اولین بار در تاریخ این سری، از موجودی جدید و عجیب به نام Pyramid Head رونمایی شد که در طولانی مدت از این موجود به عنوان بهترین دشمن در سری Silent Hill یاد می‌شود و ماساهیرو ایتو، وظیفه طراحی این شخصیت را بر عهده داشته است. ورود این کارکتر که تا قبل از آن چندین بار راجع به او صحبت می‌شود، یکی از ماندگارترین سکانس‌های تاریخ بازی‌های ویدیویی است که به راحتی هر پلیری را می‌ترساند.

این هم از 10 بازی بخش اول سری مقاله 50 لحظه ماندگار در تاریخ بازی‌ های ویدیویی. به نظر شما چه سکانسی و از چه بازی را باید در قسمت‌های بعدی قرار بدهیم؟ در بخش نظرات با پارسی گیم همراه باشید.

Youtube Par30Game

مطالب مرتبط

سوالات متداول در رابطه با این محتوا

شخصیت هرم به سر بازی سایلنت هیل در کدام نسخه پدیدار شد؟

بازی Silent Hill 2 بسیار عنوان مهمی بود؛ نه تنها از این بازی به عنوان یکی از جریان‌ساز‌ترین عنوان‌های ترس و بقا یاد می‌کنند، بلکه به عنوان دنباله‌­ای بسیار موفق برای قسمت اول بود. برای اولین بار در تاریخ این سری، از موجودی جدید و عجیب به نام Pyramid Head رونمایی شد که در طولانی مدت از این موجود به عنوان بهترین دشمن در سری Silent Hill یاد می‌شود

۱
اولین زامبی در کدام نسخه از بازی رزیدنت ایول معرفی شد؟

شاید یکی از ماندگارترین لحظات تاریخ بازی های ویدیویی، رویارویی با اولین زامبی در 1 Resident Evil بود. از ساختن بیلدآپ مناسب برای مقابله با زامبی و حس ترسی که عمارت اسپنسر به مخاطب منتقل می‌کرد، همه‌چیز به خوبی در کنار هم چیده شده بود تا با آن چرخش ناگهانی، زامبی به سمت پلیر حمله ور شود.

۲
arongroups

دیدگاه کاربران

تعداد دیدگاه کاربران: 1 دیدگاه
  • Avatar

    سینا

    مهمان

    سلام. توی قسمتی که شپرد خیانت میکنه، اونهایی را که شپرد می کشه، عضو تیم دلتا نبودن. بلکه عضو تیم تسک فورک 141 بودن. اونها دنبال الاسد نبودن. بلکه رفته بودن به خانه امن ماکاروف که یک فرد روس بود حمله کرده بودن.

    پاسخ دهید