کمتر گیمری وجود دارد که نام بازی‌های GTA به گوش او نخورده باشد. این عناوین از گذشته تا به امروز یکی از محبوب‌ترین، جذاب‌ترین و کامل‌ترین بازی‌ها در سبک جهان باز بوده و شماره‌های زیادی از آن هم منتشرشده است. در سال 2004 میلادی یکی از به‌یادماندنی‌ترین شماره‌های این سری با نام San Andreas منتشر گردید. این بازی، پروژه بلندپروازانه Rockstar بود که در نسل خودش از هر لحاظ کامل ظاهر شد. در این مقاله، سفری به گذشته خواهیم داشت و داستان بازی GTA San Andreas که عنوانی قدیمی و محبوب است را به‌صورت مختصر بررسی می‌کنیم تا با دنیای این جواهر قدیمی بیشتر آشنا شوید.

خانواده جانسون

اول بهتر است کمی با خانواده شخصیت اصلی داستان بازی GTA San Andreas آشنا شویم. کارل جانسون که به‌اختصار CJ صدایش می‌زنند، در خیابان گروو (Groove) و در شهر لس سانتوس بزرگ‌شده است. او در خانه‌ای کنار مادرش بورلی (Beverly)، خواهرش کندل (Kendl) و دو برادرش، سوویت (Sweet) و برایان زندگی می‌کرد. او در کنار خانواده‌اش، دو دوست از دوران کودکی داشت که ملوین هریس و لنس ویلسون نام داشتند و به ترتیب به خودشان لقب‌های بیگ اسموک (Big Smoke) و رایدر (Ryder) داده بودند. همه آن‌ها عضو گروهی محلی با نام خانواده گروو استریت شدند و سوویت مصمم بود که به رده‌های بالای این گروه برسد. گروو استریت دائم برای کنترل خیابان‌های شهر با دو گروه دیگر Ballas و Vagos در جنگ و درگیری بود.

در سال 1987، برادرشان برایان از دنیا رفت و علت مرگش هم، پشت پرده ماند اما ظاهراً افراد خانواده، کارل را مقصر دانسته و از اینکه به برایان کمکی نکرد سرزنش می‌کردند. همین رویداد باعث شد کارل لس سانتوس را ترک کرده و به لیبرتی سیتی برود و برای شخصی به اسم جویی لئون کار کند. به‌تدریج، گروو استریت قدرتش را در منطقه از دست داد و این در حالی بود که گروه‌های دیگر به دلیل تبادل و معامله مواد مخدر، قدرتمند و ثروتمند شده بودند. این موضوع گروو استریت را به سه دسته مختلف تقسیم کرد.

داستان بازی GTA San Andreas

بازگشت کارل به لس سانتوس

به سال 1992 می‌رویم. گروه Ballas تصمیم به قتل سوویت گرفتند که در آن زمان رهبر گروه اصلی گروو استریت بعد از سه دسته شدن بود. آن‌ها در نقشه‌ای که کشیدند، با اتومبیل سبزرنگی به خیابان مجاور خانه آن‌ها آمده و به سمت خانه شلیک کردند، اما به‌جای سوویت، مادرشان بورلی تیر خورد و کشته شد. سوویت این مسئله را با کارل در میان گذاشت و او تصمیم گرفت برای خاک‌سپاری مادرش به لوس سانتوس برگردد.

کارل پس از خروج از فرودگاه، می‌خواست که به خانه مادری‌اش برگردد اما در راه توسط گروهی سه‌نفره از پلیس‌های فاسد شهر دستگیر شد. فرانک تنپنی (Tenpenny)، ادی پولاسکی و جیمی هرناندز اسم این سه پلیس بود که ابتدا متعلقات و پول کارل را از او ضبط کردند و سپس تهدیدش کردند که اگر به چیزی اعتراض کند و برای آن‌ها کار نکند، به قتل افسری دیگر متهمش کنند. پس از رهایی از دست پلیس‌ها، کارل به خانه مادری‌اش برمی‌گردد تا بار دیگر بیگ اسموک را ملاقات کند. او به کارل قول می‌دهد که قاتل مادرش را پیدا کنند.

آن‌ها سپس به مراسم خاک‌سپاری بورلی می‌روند و آنجا با رایدر، سوویت و کندل ملاقات می‌کنند. سوویت چندان از دیدن کارل خوشحال نیست و او را از اینکه لوس سانتوس را ترک کرد سرزنش می‌کند. اینجاست که بار دیگر گروه Ballas برای قتل سوویت وارد عمل شده و به سمت آن‌ها تیراندازی می‌کنند. در این حادثه از داستان بازی GTA San Andreas کسی صدمه نمی‌بیند اما خودروی بیگ اسموک نابود می‌شود. کارل با دیدن شرایط، تصمیم می‌گیرد که در لس سانتوس بماند و به خانواده و گروو استریت کمک کند.

شروع تحکیم خانواده

کارل با شروع به همکاری با سوویت، بیگ اسموک و رایدر برای استحکام گرو استریت قدم‌های بلند برمی‌دارد. او ابتدا مأموریت‌های ساده‌تری را مانند جاسوسی و کشیدن گرافیتی در سطح شهر انجام داده و سپس به سمت کارهای بزرگ‌تر مانند فراهم کردن اسلحه و انجام معاملات مهم در کنار بیگ اسموک می‌رود. تمام این فعالیت‌ها، روح تازه‌ای به گروو استریت می‌دمد و استحکام و اتحادشان را بیشتر می‌کند.

در ادامه، سوویت از کارل درخواست می‌کند تا مراقب دوست خواهرشان کندل که سیزر نام دارد باشد و او را زیر نظر بگیرد. سیزر خودش رهبر یک گروه مکزیکی به اسم واریوس لس آزتکاس (Varrios Los Aztecas) است که رابطه چندان خوبی با سوویت ندارند. کارل با گذراندن وقت با او می‌فهمد که آدم خوبی است و به خواهرش اهمیت زیادی می‌دهد. پس از یک مسابقه اتومبیل‌رانی خیابانی بین این دو نفر، تبدیل به دوست‌های بسیار خوبی برای همدیگر می‌شوند. در طول این ماجراها، آن سه پلیس فاسد دائم با کارل در تماس هستند و کارهای زیادی را بر عهده‌اش قرار می‌دهند که یکی از آن‌ها بر هم زدن قرار ملاقاتی بین مافیای روسیه و گروه Ballas است.

داستان بازی GTA San Andreas

برملا شدن یک راز کثیف

با قدرتمند شدن دوباره گروو استریت، کارل موفق می‌شود نواحی زیادی از مناطق شهر را تحت کنترل گروو استریت درآورد. او همچنین یکی از اعضای قبلی گروه را که به Ballas ملحق شده بود و لیتل ویزل (Little Weasel) نام داشت را هم به قتل می‌رساند. در مراسم خاک‌سپاری ویزل، تعدادی از اعضای بالا رده Ballas حضور پیدا می‌کنند که کارل و سوویت تصمیم گرفته تا همان‌جا فرصت را غنیمت شمارند و آن‌ها را به قتل برسانند. این امر دشمنشان را بیش‌ازپیش ضعیف کرده و در نتیجه آن، سوویت تصمیم می‌گیرد تا گروو استریت را که به سه گروه مختلف تقسیم‌شده بود دوباره با کمک رایدر و بیگ اسموک متحد کند؛ اما قرار ملاقات آن‌ها توسط پلیس شناسایی‌شده و آن‌ها پس از تعقیب و گریز نفس‌گیری موفق به فرار می‌شوند.

ضعف گروه Ballas از بازی GTA San Andreas، سوویت را برای پایان جنگ و کنترل کل منطقه مصمم‌تر می‌کند. کارل هم می‌خواهد در این امر کنار سوویت باشد اما قبل از اینکه به او ملحق شود، تماسی از سمت سیزر دریافت می‌کند که به او می‌گوید ملاقاتش کند. سیزر به او می‌گوید که مدت‌ها در حال بررسی قتل بورلی بوده و به سرنخ‌های مهمی رسیده و می‌خواهد آن‌ها را با کارل به اشتراک بگذارد. آن‌ها به محلی می‌روند که حقیقت تلخی برای کارل برملا می‌شود. در گاراژی، همان اتومبیلی که توسط آن به خانه جانسون‌ها تیراندازی شد در کنار بیگ اسموک، رایدر، 3 پلیس فاسد داستان و همین‌طور اعضایی از گروه Ballas دیده می‌شود. کارل می‌فهمد که رایدر و بیگ اسموک به آن‌ها خیانت کرده و آن‌ها را به Ballas فروخته‌اند.

کارل با فهمیدن این موضوع سریع به سمت سوویت می‌رود، چون حس می‌کند او به تله افتاده و این موضوع نیز حقیقت دارد. سوویت در مبارزه‌ای که با گروه Ballas داشته به‌شدت زخمی می‌شود و کارل هم به کمک او می‌شتابد. پس از مقاومت آن‌ها، پلیس وارد صحنه شده و هر دو نفر را دستگیر می‌کند. سوویت به زندان رفته و کارل هم توسط همان 3 پلیس فاسد به شهری در حومه شهر به اسم انجل پاین منتقل می‌شود.

بازی GTA San Andreas

شروعی جدید در منطقه روستایی

فرانک تنپنی، به کارل هشدار می‌دهد که برای انتقام از رایدر و بیگ اسموک به لس سانتوس برنگردد در غیر این صورت، سوویت در زندان به قتل می‌رسد. آن‌ها کارل را مجبور می‌کنند که خبرچینی را که می‌خواهد فسادشان را برملا کند را هم بکشد. کارل پس‌ازاین کار تصمیم می‌گیرد که دوباره کسب درآمد کند و با سیزر تماس می‌گیرد. سیزر او را با برادرزاده‌اش کاتالینا آشنا می‌کند تا به کمک او به چند جا دستبرد زده و پول به جیب بزنند. آن‌ها در این دوره درگیر رابطه عاطفی کوتاهی با یکدیگر هم می‌شوند.

تنپنی بار دیگر با کارل تماس گرفته تا مأموریت جدیدی بر عهده‌اش بگذارد. او باید با یک فرد هیپی به اسم Truth ملاقات کند که مزرعه تولید ماریجوانا دارد و سهم قابل‌توجهی از آن را نیز برای تنپنی تولید کشت می‌کند.Truth به کارل قول می‌دهد که به‌زودی محموله ماریجوانای تنپنی را آماده کند. کارل در تماسی که با سیزر می‌گیرد، از او می‌خواهد که به همراه خواهرش لس سانتوس را ترک کند زیرا پس از وقایع پیش‌آمده، گروو استریت کاملاً منحل شده و تمام مناطق شهر به تصرف گروه Ballas و Vagos درآمدهاست. کارل برای آن‌ها تریلری را در انجل پاین پیدا می‌کند تا فعلاً آنجا مستقر شوند. این یکی از بخش‌های بسیار جذاب داستان بازی GTA San Andreas است که طرفداران این مجموعه را سورپرایز کرد.

کارل با شرکت در مسابقات اتومبیل‌رانی منطقه که برای فردی به اسم ووزی (Woozie) انجام می‌دهد، اسم‌ورسم خوبی در کنار پول به دست می‌آورد. در یکی از همین مسابقه‌ها که مقابل دوست جدید کاتالینا پیروز می‌شود، گاراژی را به دست می‌آورد. Truth از طرفی ماریجوانای لازم را پرورش داده و به کارل این موضوع را خبر می‌دهد، اما پلیس از مزرعه خبردار شده و کارل و Truth مجبور می‌شوند تمام مزرعه را به آتش کشیده و یک هلیکوپتر پلیس را هم منفجر کنند.

GTA San Andreas

قدم‌هایی روبه‌جلو در سان فیرو

کارل گاراژی را که در مسابقه برده بود را در شهر سان فیرو در کنار کندل و سیزر بازدید می‌کند و می‌فهمد که یک گاراژ مخروبه است. او که بسیار از این موضوع عصبانی شد، به توصیه خواهرش گوش کرده و تصمیم می‌گیرد دستی به سر و روی آنجا بکشد. به دنبال این تصمیم، افرادی را برای کار در گاراژ استخدام می‌کند. تنپنی بار دیگر با کارل تماس گرفته و از او می‌خواهد، ماریجوانایی که از مزرعه Truth به دست آورده را در صندوق‌عقب یک افسر پلیس که در حال تحقیق و بررسی فساد او و دوستانش است قرار دهد. همچنین در مأموریتی دیگر، کارل مجبور می‌شود دو خبرنگار که پیگیر تنپنی بودند را هم به قتل برساند.

در شهر سان فیرو، کارل درگیر نبردی بین دو مغازه که ماشین کنترلی و چیزهایی شبیه به این می‌فروشند می‌شوند. طی تماس سیزر با کارل، او گروهی از افراد Ballas را در انجل پاین مشاهده کرده که به کارل خبر می‌دهد. با دنبال کردن آن‌ها، ملاقاتی بین رایدر و رهبران گروهی به اسم Loco Syndicate را می‌بینند که در حال فراهم کردن مواد مخدر برای رایدر و بیگ اسموک هستند. کارل که فرصت را غنیمت شمارده، ابتدا اعتماد گروه را به دست آورده و به‌عنوان جاسوسی دوجانبه عضو آن‌ها می‌شود. سپس در رهبرشان جیزی (Jizzy) را به قتل رسانده و از اطلاعات گوشی موبایلش، محل جدید ملاقات با رایدر و گروه را می‌فهمد که با کمک سیزر، موفق می‌شود ملاقات را به هم زده و همه ازجمله رایدر را به قتل برساند. در ادامه کارخانه تولید مواد مخدر گروه هم توسط کارل نابودشده تا به‌طور کامل از دایره تولید حذف شوند.

داستان بازی GTA San Andreas

ورود به بیابان

کمی پس‌ازاینکه کارل از گاراژی که داشت کسب درآمد کرد، مردی با صدای ناشناس و تغییریافته با او تماس گرفته و از او می‌خواهد که وارد مناطق کوهستانی و بیابانی Tierra Robada شود و ملاقاتش کند. این مرد یکی از رهبران Loco Syndicate بوده که تورنو (Toreno) نام داشته و کارل گمان می‌کرد که به قتل رسیده است. تورنو اطلاعات جدیدی به او راجع به برادرش که در زندان است می‌دهد و می‌گوید افسری که قرار بود قتلش به گردن کارل بیفتد، توسط تنپنی کشته‌شده و این موضوع مخفی مانده است. تورنو ظاهراً یک امور مخفی پلیس بوده و از کارل می‌خواهد که در یک سری مأموریت‌ها کمکش کند تا برادرش سوویت، آزاد شود. در طول این امور، کارل خلبانی هواپیما را یاد گرفته و یک فرودگاه متروکه را هم در آن منطقه بیابانی می‌خرد.

اینجا یک‌بار دیگر Truth وارد صحنه شده و از کارل می‌خواهد جت پکی گران‌قیمت و پیشرفته را از مقر نظامی در ناحیه 69 بدزدد. کارل با دزدیدن جت پک و کمک آن، توانست ماده‌ای سبزرنگ و مرموز را برای Truth جور کند و درنتیجه جت پک را برای خودش نگه دارد.

GTA San Andreas

شهر لس ونتوراس

ووزی بار دیگر با کارل تماس می‌گیرد. او اکنون به یک مرد موفق تبدیل‌شده و کازینویی شخصی در شهر لس ونتوراس دارد. ظاهراً تجارت ووزی در کازینو به مشکل خورده و برای همین با کارل تماس گرفته است تا کمکش کند. 3 خانواده بزرگ در لیبرتی سیتی با نام‌های لئون، سینداکو و فورلی که همگی مافیایی هستند، جلوی فعالیت بهینه کازینوی ووزی را گرفته‌اند. کارل مأموریت‌های زیادی را برای ووزی و تضعیف این خانواده‌ها انجام می‌دهد و اعتمادش را به دست می‌آورد به‌طوری‌که به او پیشنهاد می‌دهد تا شریک تجاری‌اش شود و کارل هم قبول می‌کند.

در ادامه کارل بار دیگر نقش امور دوجانبه را بازی کرده و اعتماد رهبر خانواده لئون را جذب کرده و به کمک او، دو خانواده دیگر را تضعیف می‌کند. اما در همین حین، نقشه دزدی از کازینوی او را هم می‌کشد و به کمک ووزی و سایر دوستانش نقشه را عملی می‌کند. پس‌ازاین ماجراها، تنپنی بار دیگر با کارل تماس گرفته تا کشتن یک امور FBI و به دست آوردن مدارکش را بر عهده‌اش قرار دهد. کارل امور را کشته و قرار می‌شود که مدارک را در یک روستای متروکه به تنپنی تحویل دهد. اما اینجا تنپنی، همکارش هرناندز را بی‌هوش کرده و به کارل هم خیانت می‌کند. ظاهراً هرناندز از فساد تنپنی و پولاسکی به مقامات بالاتر پلیس خبر داده. تنپنی محل را ترک کرده و کشتن کارل را بر عهده پولاسکی می‌گذارد اما هرناندز با فدا کردن خودش جلوی این کار را گرفته و پولاسکی نیز توسط کارل به قتل می‌رسد.

GTA San Andreas

آخرین بازگشت به لس سانتوس

کارل که از گرداندن کازینو خسته شده، تصمیم می‌گیرد با کندل و سیزر به لس سانتوس برگردد و کارهای ناتمامش را به سرانجام برساند. تورنو پس از انجام آخرین مأموریت داستان بازی GTA San Andreas توسط کارل، به قولش عمل کرده و سوویت را از زندان آزاد می‌کند. کارل به دنبال برادرش به زندان رفته و از تمام موفقیت‌هایش مانند گاراژ و کازینو به او اطلاع می‌دهد. اما سوویت که هنوز زندگی در گنگ را ترجیح می‌دهد چندان از سبک جدید زندگی کارل احساس رضایت نمی‌کند. کارل برای جلب اعتماد برادرش، تصمیم می‌گیرد در بازپس‌گیری لس سانتوس از Ballas و تشکیل دوباره گروو استریت به او کمک کند و انتقامش را هم از بیگ اسموک بگیرد.

در همین حین، تنپنی به دلیل اتهام‌های واردشده به او تحت بازجویی قرارگرفته و دستگیرشده اما به دلیل عدم وجود مدارک کافی، آزاد می‌شود. این موضوع، اهالی لس سانتوس را به‌شدت خشمگین کرده و باعث می‌شود که شهر وارد هرج‌ومرج شود و اعتراضات سرتاسری‌ای شکل بگیرد. در همین حین کارل با کمک سوویت، مناطق بیشتری را تحت تصرف گروو استریت درمی‌آورد تا قدرتشان برگشته و بالاخره بتوانند موقعیت بیگ اسموک را شناسایی کنند.

پس از فهمیدن مخفیگاه بیگ اسموک، کارل از سوویت می‌خواهد که خودش شخصاً کار را تمام کند تا جبران تمام کوتاهی‌هایش در این مدت باشد. پس از ملاقات با بیگ اسموک، کارل سعی می‌کند تا با صحبت کردن، او را نرم کند اما اسموک به سمت او شلیک کرده و کارل چاره‌ای جز به قتل رساندن او ندارد. پس‌ازاین قضیه، تنپنی به محل آمده تا سهمش را از پولی که اسموک با معاملات مواد مخدر جمع‌آوری کرده بود به دست آورد. او با تهدید کارل با سلاح، تمام پول‌ها را داخل کیفی قرار داده و تصمیم دارد از این پول برای فرار از شهر استفاده کند. او سپس یک کامیون آتش‌نشانی را دزدیده و شروع به فرار می‌کند اما سوویت و کارل به دنبال او افتاده و در تعقیب و گریزی نفس‌گیر، موفق می‌شوند او را متوقف کنند.

تنپنی با از دست دادن کنترل کامیون به دلیل شلیک‌های متعدد کارل، از پلی بالای خیابان گروو به پایین سقوط کرده و بالاخره در مقابل چشمان کارل و خانواده‌اش می‌میرد. سپس کارل و تمام دوستانش به خانه مادری خود رفته تا در آنجا این پیروزی را جشن بگیرند و برای آینده خود تصمیم‌گیری کنند. خیابان‌ها نیز با پخش شدن خبر مرگ تنپنی، به آرامش رسیده و درنهایت، عدالت در لوس سانتوس برقرار شد.

داستان بازی GTA San Andreas بدون شک از جمله‌ بهترین روایت‌های تاریخ بازی است و نمونه‌ی آن به ندرت یافت می‌شود. نظر شما در مورد داستان بازی سن آندریاس چیست؟