خبر ساخته شدن یک بازی توسط بازیسازان ایرانی امروزه شاید برای بسیاری هیجانانگیز باشد، چه بسا که آن بازی در یک پلتفرم جهانی معتبر مثل Steam منتشر شود و فرصت بهتری برای دیده شدن داشته باشد. ساخت بازیهایی با سوژههای تاریخی و افسانهای به دلیل تاریخ غنی ایران میتواند هم برای مخاطب جذاب باشد و هم فرصتی برای به اشتراک گذاشتن بخشی از این تاریخ و فرهنگ زیبا با بازیکنان سایر دنیا ایجاد کند.
در ادامه به نقد و بررسی بازی The Tale of Bistun که جدیدترین ساخته استودیو Black Cube Games است، خواهیم پرداخت و بررسی میکنیم که تا چه اندازه روایت حماسی شیرین و فرهاد را توانستهاند در دنیای دیجیتالی بازیهای ویدیویی، به همراه نوآوریهای منحصر به فرد بازسازی کنند. مدنظر داشته باشید که بخشهایی از این مقاله داستان بازی را فاش میکند.
روایتی زیبا که شروعش با صدایی آشنا همراه است
از همان اولین لحظه ورود به بازی داستان بیستون، مهمان صدای معروف و آشنای شهره آغداشلو هستید که شروع بازی را با فن بیان همیشگیاش بیان میکند. داستان بازی، اقتباسی از روایت معروف نظامی با نام شیرین و فرهاد است و با وجود شباهتهای بسیار، تلفیقی از عناصر دیگر در قصههای کهن ایرانی را نیز در دل خود جای داده است. کاراکتر اصلی شما همان فرهاد است که در گوشهای از کوه بیستون بدون هیچ حافظهای از گذشته به هوش میآید.
فرهاد در طول بازی دنبال هدهدی جادویی میرود تا با گشت و گذار در نواحی مختلف کوهستان بیستون، حافظه از دست رفتهاش را بهتدریج به دست آورد. از همان شروع بازی، صدایی گرم و دلنشین بهعنوان راوی همراهتان میشود و از زبان تمامی کاراکترها سخن میگوید. صداگذاری بازی و فن بیان راوی یکی از نکات قابلتوجه و زیبایش است که شما را به ادامه دادن آن ترغیب میکند؛ به اینصورت که در بازی Tale of Bistun انگار شما مشغول خواندن یک کتاب مصور جذاب هستید.
اگر داستان اصلی شیرین و فرهاد که توسط نظامی نوشته شده خوانده باشید، صحنهها و ماجراهای آشنای بسیاری را در طول بازی خواهید دید که برخی در قالب سنگ نوشتهها و کتبیههایی وجود دارند و برخی نیز جزئی از داستان اصلی هستند؛ از ساخت جویباری در دل کوه توسط فرهاد برای رساندن شیر به قصر شیرین، تا ماجرای اضافه شدن خسرو و حسادتش به فرهاد، خیانت او و رساندن خبر مرگ دروغین شیرین به فرهاد و… حتی درخت انار معروفی که از خون فرهاد در داستان به وجود میآید نیز بهعنوان یکی از شخصیتهای اصلی داستان در بازی وجود دارد.
در کنار این روایتها که مانند داستان اصلی نظامی هستند، سازندگان عناصر جدیدی را نیز در دنیای افسانهای تلفیق کردهاند تا داستانی منحصر به فرد و جذاب ارائه دهند. دنیای بازی به دلیل اشتباه یک الهه با نام آناهیتا، درگیر تباهی و بیماری بزرگی شده و دیو بزرگی به اسم بیستون پدید آورده است که در تمام ابعاد دنیا اثر گذاشته است و ساکنانش را به اهریمن و موجودات شرور و دیوانه تبدیل کرده و فرهاد در مسیر بازیابی حافظه و رسیدن به عشق از دست رفتهاش به شیرین، مجبور به رویارویی با این اهریمن بزرگ نیز میشود.
نکته جالب دیگر داستان، نقاط غیر قابل پیش بینیاش است که به جذابیت آن میافزاید. در نقطهای از بازی خود شاعر یعنی نظامی را ملاقات میکنید و متوجه میشوید که راوی همیشگی داستان که از ابتدا همراهتان بوده، در واقع همان نظامی است که شما را راهنمایی میکند. هدهد جادویی نیز صورتی متفاوت از الهه داستان بوده و فداکاریهای بسیاری برای رسیدن شما به هدف نهایی انجام میدهد. در نقطه پایانی، در کمال ناباوری بازی به شما دو انتخاب اصلی برای تمام کردن ماجرا میدهد که تصمیم شما نتیجه نهایی را رقم خواهد زد.
گیم پلی ساده، بدون چالش و تکراری اما قابل قبول
بازی The Tale of Bistun نزدیک به 3 ساعت گیم پلی داشته که در 9 مرحله مختلف به همراه کاتسینهایش خلاصه میشود. گیم پلی بازی را میتوان اکشن و هکاند اسلش دانست که با زاویه دوربین ایزومتریک و شبیه به بازیهایی مثل Diablo طراحی شده است. گیم پلی به سرعت تکراری میشود که البته با توجه مدت زمان کوتاه بازی برای اتمام، امری قابل قبول است.
کاراکتر شما، فرهاد، تعداد مشخصی قابلیت و عمل را میتواند انجام دهد. هدایت کاراکتر با کلیدهای معروف W، A، S و D انجام میشود، کلیکهای چپ و راست موس برای حملههای عادی و ویژه استفاده شده و قابلیت دویدن سریع و جاخالی دادن به کمک غلت زدن نیز وجود دارد. سازندگان سیستم بازیهای سری Souls را برای غلت زدن پیادهسازی کردند که در حین آن، کاراکتر شما از صدمه دیدن مصون میماند اما این مکانیک به جز در چند سناریو چندان کاربردی ندارد.
اگر میخواهی یک کوه را بکشی، سلاح جدیدی بساز!
از آنجا که تنظیماتی برای تغییر سطح سختی در بازی وجود ندارد، تمامی بازیکنان یک سطح از چالش را تجربه خواهند کرد، چالشی که تقریباً وجود ندارد! در طول 9 مرحله بازی با 6 مدل دشمن مختلف و یک باس فایت نهایی مواجه میشوید که در برابر ضربات پی در پی سلاح شما تقریباً هیچ شانسی ندارند. فرهاد به جز در آخرین مرحله به دو سلاح اصلی دسترسی دارد، تبرهای دوگانه و کلنگ که پس از پیدا کردن کلنگ تقریباً همیشه از آن استفاده خواهید کرد زیرا قدرت و قابلیت ویژه بهتری دارد. بازی به جز در مراحل پایانی و آن هم در نقاطی خاص قبل از شروع مبارزات، اجازه تعویض بین این دو سلاح را به شما نخواهد داد که امری عجیب است. بهتر بود این قابلیت در وسط مبارزات نیز در دسترس قرار میگرفت تا عمق بیشتری به آن ببخشد.
در آخرین مرحله نیز وقتی متوجه میشوید برای شکست دادن دشمن نهایی باید سلاح جدیدی داشته باشید، با ساختن پتکی عظیم و قدرتمند به نبرد با غول آخر بازی یا همان بیستون میروید که نسبتاً طولانیتر بوده و شاید چالشبرانگیزترین مرحلهی بازی باشد. گیم پلی در مبارزات بسیار روان بوده و به خوبی طعم خوبی از هکاند اسلش جذاب را به خوردتان میدهد، همچنین با پیشروی در مراحل تعداد و تنوع دشمنان بیشتر شده که نشانه خوبی است اما افسوس که مبارزات به سرعت تکراری و خستهکننده میشوند.
نکات قوتی که ارزش تجربه بازی را بیشتر میکند
بازی The Tale of Bistun اما مملو از چیزهایی است که میتواند تجربه کوتاه شما در دنیای افسانهای آن را لذتبخش کند. اولین نکته تلفیق بسیار خوب و هنرمندانه موسیقی بازی با دیالوگها است که در هنگام گشت و گذار شما داخل بازی، دائم همراهتان خواهد بود. سبک و سیاق موسیقی حماسی کاملاً با فرهنگ ایرانی و شرقی همخوانی داشته و روایت استادانه صداپیشه بازی یعنی مارک تامسون (که کارنامه خوبی در بازیهای ویدیویی دارد) باعث خلق شدن لحظات زیبا و به یادماندنیای شده است. هر مرحله بازی نیز موسیقی منحصر به فرد خودش را دارد که واقعاً شایان تقدیر است.
نکته دیگر گرافیک آبرنگی و هنری بازی است که جدای از اجرای روان، تصاویر زیبا و رنگارنگی خلق کرده و به خوبی دنیای افسانهای شیرین و فرهاد را در کنار دیوها و اهریمنها به تصویر میکشد. یکی از مناطقی که در طول بازی به آن سفر میکنید، سرزمینی به اسم Revelation بوده که شاید زیباترین و استادانهترین طراحی بازی را به خود اختصاص داده باشد، پسزمینهای از ستارگان و صورتهای فلکی، تختهسنگهای متفاوت و نورپردازی زیبایی که ماجراجویی در آن را مرموز و در عین حال لذتبخش میکند. انیمیشنهای تمامی کاراکترها نیز با وجود سادگی، روان و زیبا هستند.
از دیگر مواردی که باعث میشود شما بهعنوان یک ایرانی از بازی لذت ببرید، وجود اسامی آشنا در بازی بوده که باعث میشود احساس همزادپنداری خوبی با فرهنگ آن داشته باشید. جدای از اسامی خود کاراکترها، دشمنان نیز با اسمهایی مثل غولچه، دیو، ولگرد و… نامگذاری شدهاند. علاوه بر این بازی به طور کامل از زبان فارسی پشتیبانی کرده و تمامی منوها و زیرنویسهای آن را نیز از همان بخش تنظیمات میتوانید به فارسی تغییر دهید. (البته این مورد منجر به تغییر زبان راوی و دوبله آن نمیشود و صرفاً نوشتهها به فارسی تغییر میکند)
در کنار این موارد، سبک روایت بازی برگ طلایی آن است. همراهی فرهاد در داستان تلخ عاشقیاش با شیرین، دست و پنجه نرم کردن با نسیان و از دست دادن حافظه، مبارزه با اهریمنها، دیالوگهایی که استادانه نوشته شدهاند و تعامل شما با کاراکترهایی مثل درخت انار سخنگو، آناهیتا الهه بازی و همچنین خود نظامی گنجوی تجربهای لذتبخش و کوتاه است. بازی با وجود طراحی خطی مراحل، عناصر فرعی مانند پیدا کردن کتیبهها و یا ساختن مجسمههایی در نقاط مختلف نقشه نیز دارد که با یافتن آنها، اطلاعات بیشتری از داستان و افسانههایش به دست خواهید آورد که برای افرادی که دنبال تمامی اچیومنتهای بازی هستند قطعاً شایان توجه خواهد بود.
دیدگاه کاربران
تعداد دیدگاه کاربران: 0 دیدگاه