سری بازیهای بایوشاک همواره به عنوان تعدادی از هوشمندانهترین و خوش ساخت ترین بازیهای صنعت گیم شناخته میشوند. هر سه نسخهای که از این سری منتشر شده، از بازی اول گرفته تا بازی Bioshock Infinite، موفق شدند تا نظرات مثبت گیمرها و منتقدین را به سوی خود جلب کنند. به تازگی خبر ساخت فیلمی از این سری تأیید شده و در این مقاله با هم عناصری از این بازیها را بررسی میکنیم که میتوانند در ساخت فیلم بایوشاک تأثیر مثبت زیادی ایجاد کنند.
-
فیلم بایوشاک؛ دنیایی جذاب و تماشایی
- 10- بازگشت آچار مشهور
- 9- حضور اسپلایسرها به عنوان دشمن
- 8- آمپولهای تقویتی ADAM
- 7- استفاده از ظاهر و استایل دهه 20 میلادی
- 6- نقش خواهران کوچک در داستان فیلم
- 5- حضور بیگ ددیها به عنوان غول آخر
- 4- یک پیچش و شوک داستانی در اواسط فیلم
- 3- بهکارگیری فلسفه آزادی و اختیار به عنوان هسته داستان
- 2- رد شدن فلسفه عینیت گرایی در داستان فیلم
- 1- قرار گرفتن اتفاقات فیلم در شهر افسانهای رپچر
اولین بازی کلاسیک سری بایوشاک حدود پانزده سال پیش منتشر شد و حتی همین حالا که این مطلب را میخوانید، کیفیت و اهمیت زمان انتشار خود را به خوبی حفظ کرده است. از مهمترین ویژگیهایی که این بازی و سپس نسخههای بعدی به دنیای گیم ارائه کردند میتوان به سیستم تیراندازی نوآورانه، گرافیکی جلوتر از زمان خود و البته روایت داستانهایی حماسی، فلسفی و فراموش نشدنی اشاره کرد که به بهترین شکل ممکن با گذر زمان عمر کردهاند. انتخاب بین این سه بازی برای بهترین و باکیفیتترین نسخه در سری، کار دشواری است و طبیعتاً هر کسی نظر و سلیقه خاص خود را خواهد داشت. به دلیل اینکه داستان سرایی و دنیای عمیق از قدرتمندترین ویژگیهای این سری است، ساخت فیلم بایوشاک و یا حتی یک سریال تلویزیونی از دنیا و اعتقادات پیچیده شخصیتهای اصلی، میتواند به یکی از جذابترین محصولات سرگرمی زمان خود تبدیل شود.
فیلم بایوشاک؛ دنیایی جذاب و تماشایی
به تازگی اخباری منتشر شده که کمپانی نت فلیکس با همکاری ناشر بزرگ Take-Two Interactive، یک فیلم سینمایی بر اساس دنیای سری بایوشاک را در دست ساخت دارند. جزئیات زیادی از این خبر در دسترس نیست و تنها میتوانیم فرض کنیم که همانند پروژه The Witcher (یک بازی دیگر که توسط نت فلیکس به سریال تبدیل شده) قرار است شاهد بودجه زیاد و توجه به جزئیات فراوانی از بازی درون فیلم باشیم. متأسفانه بازیهای ویدئویی که تبدیل به فیلمهای سینمایی شدهاند، به هیچ وجه از شهرت و توجه خوبی برخوردار نیستند. البته که مثالهای نقضی هم در این رابطه وجود دارد، ولی این مدل فیلمها اغلب به سرعت فراموش میشوند. با این حال در موج جدیدی از بازیهایی که تبدیل به فیلم شدند قرار داریم و نباید به سرعت تمام امید خود را از دست بدهیم. در ادامه به عناصری از بازیها که باید در ساخت فیلم بایوشاک حضور داشته باشند میپردازیم.

10- بازگشت آچار مشهور
یکی از دلایلی که سری بازیهای بایوشاک طی 15 سال اخیر همچنان ماندگار و تازه ماندهاند، سیستم تیراندازی و اسلحههای متنوعی است که درون محیط بازی قرار گرفته است. از مسلسلهای قدیمی و گنگستری گرفته تا اسلحههای سردی که برخوردشان با دشمنان آهنی و انسانی بازی به خوبی حس میشود. با این حال یکی از بهیادماندنیترین اسلحههای قسمت اول بازی که در اوایل ورود به آن دریافت میکنید، یک آچار ساده ولی بسیار مؤثر است. به وسیله این آچار قدیمی میتوانید تا حدودی از خود در مقابل اسپلایسرهای اولیه بازی حفاظت کرده تا در نهایت یک اسلحه واقعی کسب کنید. این آچار در بازی System Shock 2 و Prey هم حضور مهمی داشت. با اینکه این وسیله آنچنان نقش مهمی در جریان بازی یا حتی استفاده زیادی نیز ندارد، ولی حضور پیدا کردنش در ساخت فیلم بایوشاک میتواند نمایانگر توجه سازندگان فیلم به کوچکترین جزئیات بازیها باشد.

9- حضور اسپلایسرها به عنوان دشمن
بسیاری از بازیهای مشهور شامل دشمنان کلاسیکی هستند که به دلیل ظاهر و عملکردشان، تا مدتها در ذهن گیمرها باقی میمانند. این موضوع در رابطه با بازی بایوشاک نیز صدق کرده و اسپلایسرهای خاطرهانگیز در هر گوشه و کناری کمین کردهاند تا ما را بترسانند. بازگردانی و استفاده مجدد از دشمنهای کلاسیک بازیها در اقتباس سینمایی معمولاً با مشکلات زیادی از جمله همخوانی نداشتن با جریان داستان مواجه میشود. اگر حدس و گمانها در رابطه با ساخت فیلم بایوشاک درست باشد و این محصول در دنیای بازی اول جریان داشته باشد، پس باید انتظار استفاده از اسپلایسرها به هر شکلی که شده را داشته باشیم. اسپلایسرها انسانهایی نیمه دیوانه هستند که در برخورد اول، دشمنانی خطرناک به نظر نمیرسند، ولی با گذر زمان شاهد نمایش روی دیگری از این موجودات زامبی شکل در خط داستان بازی هستیم. امیدواریم که شاهد حضورشان باشیم.

8- آمپولهای تقویتی ADAM
حتی باوجوداینکه سرمهای انرژیزای ADAM در خط داستانی اصلی تمامی بازیهای بایوشاک نقش مهمی دارند، تزریق انواع مختلف آمپول در جریان بازیها جهت دریافت نیروهای فرا انسانی، میتواند برای یک فیلم نت فلیکسی حرکتی بزرگسالانه و نامناسب به نظر برسد. با این حال اگر تهیه کنندگان فیلم تصمیم بگیرند تا از شر این المان مهم داستانی خلاص شوند، امکان ضربه خورد به محصول نهایی وجود خواهد داشت. با حذف کردن ADAM از جریان فیلم، باید به کلی از شر پدیده قدرتهای بهیادماندنی بازیها خلاص شد که حرکتی ناامید کننده برای طرفداران خواهد بود. بدترین کاری که استودیو میتواند در ساخت فیلم بایوشاک انجام دهد، نشان ندادن شیوه دریافت قدرت توسط شخصیت اصلی فیلم و یا تغییر دادم فرم ADAM به یک قرص یا شیوه دیگری است. در هر صورت حضور این ویژگی، در فیلم بایوشاک به شدت ضروری است.

7- استفاده از ظاهر و استایل دهه 20 میلادی
اگر از طرفداران سرسخت بازیهای بایوشاک بپرسید که چه ویژگیهایی این محصولات را به عناوین کلاسیک و شاهکار تبدیل کردهاند، قطعاً برای شما مثالهای فراوانی از جمله گیم پلی و داستان جذابش خواهند آورد. با این حال اولین و مهمترین چیزی که باید توجه هر شخصی را به بایوشاک ها جذب کند، استایل بی نظیر و خاص گرافیکش است که الهام بسیاری از سبکهای هنری قدیم و آمریکایی گرفته است. از طراحی شخصیتهای انسانی و لباسهای تنشان گرفته تا مجسمهها، نقاشیها و طرز حرف زدن مردم، همگی به شکل زیبایی از فضای آمریکا در دهه 20 میلادی الهام گرفتهاند. شهر رپچر پر شده از انسانهای جاه طلب و قدرتمندی که ایدهها و فلسفه تغییر دادن دنیا برایشان تبدیل به یک وسوسه مرگبار شده است. اگر سازندگان فیلم به این نکته مهم در ساخت فیلمشان توجه نکنند، قطعاً با محصولی ضعیف و بی ارزش روبرو میشویم.

6- نقش خواهران کوچک در داستان فیلم
زمانی که به تصویر کشیدن کودکان و حضور مؤثرشان در فیلمها به میان میآید، معمولاً نتایج به دست آمده متوسط به سوی ضعیف هستند. این موضوع معمولاً در گرفتن یک هنرنمایی خوب از کودکان خلاصه میشود که کار خیلی دشواری برای بسیاری از کارگردانان است. علاوه بر استعداد و بازیگری خوب یک هنرپیشه کودک، قرار دادنشان در یک فیلم با محتوای تاریک و بزرگسالانه مانند بایوشاک میتواند مشکلات دیگری را هم به وجود بیاورد. از شناخته شدهترین و کلاسیکترین قسمتهای بازی اول سری، شخصیتهای خواهران کوچک است که در دنیا بازی پراکنده شدهاند. با برخورد با این شخصیتها، شما باید انتخاب کنید که میخواهید نجاتشان دهید و یا با کسب روحشان، قدرت بیشتری کسب کنید. پیاده سازی این زاویه تاریک و ترسناک در یک فیلم سینمایی مدرن، قطعاً کاری دشوار و پر ریسک برای سازندگان خواهد بود.

5- حضور بیگ ددیها به عنوان غول آخر
اولین چیزی که با مطرح شدن نام بایوشاک به ذهن همه خواهد آمد، آن تصویر بسیار تاریخی و حماسی شخصیت بیگ ددی است. این کاراکتر غولآسا با ظاهری بهیادماندنی بر روی پوستر بازی قرار گرفته و به نوعی نماد بایوشاک محسوب میشود. به طور قطع، تهیه کنندگان این اثر در جریان ساخت فیلم بایوشاک بدون هیچ شک و شبههای از این کاراکتر افسانهای برای تبلیغات و مطرح کردن فیلم خود استفاده خواهند کرد. سؤال اصلی که در این جا ایجاد میشود، نحوه بهکاربردن و استفاده از بیگ ددیها در جریان داستان فیلم است که سؤالات زیادی برای طرفداران ایجاد کرده است. آیا این شخصیتها قرار است تنها به عنوان جذابیت بصری استفاده شوند و یا قرار است شاهد نقش بزرگتری در داستان باشیم. یکی از بهترین ایدهها برای استفاده از بیگ ددی در این اثر سینمایی، حضورشان به عنوان غول آخر فیلم و چالش نهایی شخصیت اصلی است.

4- یک پیچش و شوک داستانی در اواسط فیلم
یکی از جذابترین و بهترین قابلیتهایی که یک نویسنده میتواند در جریان نوشتن فیلمنامه خود به کار ببرد، استفاده از المانی به نام پیچش داستانی است. در این حرکت، شخصیتها دست به انجام عملی در اواسط یا آخر فیلم میزنند که برای مخاطب کاملاً شوکه کننده و غافلگیرانه خواهد بود. این موضوع در بازیهای ویدئویی نیز طرفداران فراوانی داشته و البته که اولین بازی بایوشاک شامل یکی از تاریخیترین و بهیادماندنیترین پیچشهای داستانی است. این پیچش آنچنان محبوب و فراموش نشدنی است که تا همین امروز نیز از آن نقل قول میشود. قطعا انتظار نمیرود تا فیلم سینمایی بایوشاک نیز دقیقاً همین پیچش را در داستان خود قرار بدهد؛ با این حال نویسندگان فیلم میتوانند ما را گمراه کرده و با گول زدن مخاطب، شکل جدیدی از این پیچش داستانی را به خوردمان بدهند. در هر صورت استفاده از این المان میتواند جذاب زیادی به فیلم ببخشد.

3- بهکارگیری فلسفه آزادی و اختیار به عنوان هسته داستان
چیزی که بسیاری از افراد در برخورد با بازیهای ویدئویی ممکن است نادیده بگیرند، قدرت نویسندگان در قرار دادن ایدههای جدی و تأثیر گذار در یک تیراندازی اول شخص است. بسیاری بازیها را به چشم سرگرمی بی مغزی نگاه میکنند که توانایی بیان کردن روایت عمیق و هوشمندانه را ندارد. یکی از اولین مثالهای نقضی که میتواند شما را در جای خود میخکوب کند، همین فرنچایز بایوشاک خواهد بود. هر سه شماره سری بایوشاک ایدههای فلسفی و اجتماعی مهمی مانند اراده و انتخاب مسیر زندگی را به بهترین شکل ممکن توسط شخصیتهای اصلی و فرعی به نمایش میگذارد که برای یک بازی تیراندازی فانتزی دست آوردی بسیار بزرگ هستند. بیش از اینکه از این بازیها یک محصول شوتر ساده و تکراری را دریافت کنید، شاهد روایتی قدرتمند و فراموش نشدنی خواهید بود که امیدواریم در جریان ساخت فیلم بایوشاک نیز به این ایدهها توجه شود.

2- رد شدن فلسفه عینیت گرایی در داستان فیلم
عینیت گرایی ایدئولوژی و فلسفهای از نویسنده روسی آمریکایی Ayn Rand است. بر اساس این ایده، واقعیتی مستقل از خودآگاهی وجود دارد و میتوان به نحوی، شکل گرفتن داستان بازیهای بایوشاک را به طور کلی پیرو این ایدئولوژی و فلسفه دانست. شهر رپچر و دلایل ساخته شدنش، عینیت گرایی را به چالش میکشد و به ما نشان میدهد که یک آرمانشهر عینیت گرا در بدترین شکل ممکن به چه چیزی تبدیل میشود. قطعاً نویسندگان این بازی افراد باهوش و توانایی بودند و ایدههای خلاقانه زیادی در سرشان گسترش دادند که به نحوی، به خوبی در قالب یک بازی ویدئویی قرار گرفت. با این حال اینکه نویسندگان فیلم بایوشاک میتوانند ایدههای بازیها را به بهترین شکل ممکن درون یک فیلم 2 ساعته پیاده سازی کنند، سؤال بزرگ و ترسناکی است که باید از خودمان بپرسیم. امیدواریم که در نهایت با فیلمی باهوش همانند بازیها مواجه شویم.

1- قرار گرفتن اتفاقات فیلم در شهر افسانهای رپچر
در نهایت به مهمترین عنصر بازی بایوشاک میرسید که از هر زاویهای به آن نگاه کنید، باید هسته و مرکز اصلی ساخت فیلم سینماییاش باشد. شهر رپچر آرمانشهری عظیم است که در زیر دریا و خارج از تمدن ساخته شده است. این شهر رؤیای دیرینه اندرو رایان است که برای فرار از محدودیتهای سیاسی، اجتماعی و مذهبی دنیای پس از جنگ جهانی دوم ساخته شده است. رپچر اولین بار در 5 نوامبر 1946 تأسیس شد و ساخت شهر در اواخر سال 1951 به پایان رسید. درون بازی شاهد برخورد تصادفی شخصیت اصلی با رپچر هستیم که با ورود به آن، متوجه اتفاقات عجیب و ترسناکی خواهید شد که درونش رخ میدهند. با اینکه فلسفه اصلی این شهر بسیار بشر دوستانه و خالص به نظر میرسد، با پیشروی درون دیوارهای تاریکش، به اسراری سیاهتر پی خواهید برد. رپچر بدون شک باید مکان رخ دادن داستان در ساخت فیلم بایوشاک باشد.
قطعا تصور روایت داستانی بر اساس دنیای سری بایوشاک، در خارج از قالب بازیهای ویدئویی، عملی غیر ممکن به نظر میرسد. این بازیها آن چنان خوب از مدیوم ویدئو گیم برای روایت داستانهای فلسفی و عمیقشان بهره بردهاند که نمیتوان خیلی ساخت فیلم بایوشاک را عملی مثبت و موفقیتآمیز دید. با این حال همیشه جا برای غافلگیر شدن وجود دارد و با قرار گرفتن افراد درست و کاربلد در جریان ساخت این فیلم، امکان به وجود آمدن یک شاهکار وجود دارد. نظر شما چیست؟ آیا به بهترین عناصر بازیها برای قرار گرفتن در فیلم اشاره کردیم و یا نکات دیگری وجود دارد که میتوانند فیلمی بهتر به وجود بیاورند؟ آنها را با ما در میان بگذارید.
منبع: TheGamer
سوالات متداول در رابطه با این محتوا
دیدگاه کاربران
تعداد دیدگاه کاربران: 0 دیدگاه