سرانجام بازی موردانتظار Dying Light 2 منتشر شد تا سیل عظیمی از طرفدارهای تکلند (Techland)، به تجربه هزاران ساعت از بازی جاهطلبانه این استودیوی لهستانی بنشینند. به هر حال، نسخه اول این سری یک غافلگیری جالب برای طرفدارهای این صنعت بود که با ترکیب المانهای پارکور و زامبیهای گوشتخوار توانست تجربهی بینظیری از یک عنوان در سبک وحشت بقا ارائه دهد. هرچند نسخه دوم پیشرفتهای چشمگیری نسبت به بازی نخست به همراه دارد اما یک سری ایرادات غیرقابل چشمپوش نیز گریبانگیر این عنوان شدهاند که تجربه کلی را کمی ناخوشایند میکند. البته برخی مشکلات بازی طبیعی هستند چونکه هیچ عنوانی نیست که در زمان انتشار بدون کوچکترین ایراد باشد. امروز از نکاتی درباره بازی Dying Light 2 حرف میزنیم که برخیها را دوست داشتیم و تعدادی را خیر؛ پس با ما همراه شوید.
ویژگیهای مثبت و منفی بازی Dying Light 2
استودیوی تکلند با سری Dead Island کار خود را در توسعه و خلق عناوین زامبیمحور آغاز کرد و خوددرگیریهای سازندگان باعث شد این سری آن طور که باید و شاید، نتواند تجربهای کامل و بینقص ارائه دهد. اما خوشبختانه، آنها با Dying Light در مسیر درست قرار گرفتند و مهارت خود را در ایجاد دنیایی مملو از زامبی و ورزش پارکور با Dying Light 2 بیش از پیش تقویت کردند. قبل از انتشار، Dying Light 2 Stay Human قول یک بازی بزرگتر، بهتر و بسیار لذت بخشتر را نسبت به نسخه پیشین میداد که البته ادعایی جسورانه بود. اکنون میدانیم که این ادعا تا حدی درست بوده اما همه چیز در این بازی بینقص نیست. از اینرو، لیست امروز ما نگاهی به نکات مثبت و منفی این بازی دارد.
نکته مثبت: پارکور هیجان انگیز و هوشمندانه
درست مانند نسخه اول، کار استودیوی تکلند در ارائه حرکات پارکور در Dying Light 2 Stay Human تحسین برانگیز است. پرسه زدن و پرش از روی یک دیوار به دیوار دیگر در اطراف ویلدور (Villedor) با حرکات هماهنگ اِیدن (Aiden) هرگز جذابیت خود را از دست نمیدهد و اکنون کاملا مشخص است که چرا این بازی بارها با تاخیر مواجه شده است.
حرکات پارکور مانند همیشه به نرمی و کاملا هیجان انگیز انجام میشوند و سازندگان خوب توانستهاند تعادل بین این حرکات را با پارکور دنیای واقعی رعایت کنند. گیمر میتواند به صورت متعدد و پشت سرهم این حرکات را به نمایش بگذارد و شخصیت اصلی یعنی اِیدن حتی کوچکترین واکنشهای مربوط به هر حرکت را از خود نشان میدهد تا گیمر بیش از پیش به واقعی بودن حرکات پی ببرد.
نکته منفی: روایت داستانی نسبتا ضعیف
داستان و روایت یکی از هستههای اصلی بازیهای ویدیویی را تشکیل میدهد و عناوین منتشر شده همواره در تلاش برای ارائهی روایتی جذاب و میخکوبکننده هستند اما سازندگان محترم در تکلند گویا زیاد به این بخش اعتقاد ندارند. اولین نسخه این سری از بسیاری جهات عالی عمل کرد اما داستان آن در برابر عناوین همسبک، چیزی برای گفتن نداشت. بنابراین دیدن اینکه تکلند توجهی به مراتب کمتری روی روایت نسخه دوم نیز گذاشته، بسیار ناامیدکننده است. هرچند در این مرحله که بازی انتشار یافته، تلاش برای هیجان انگیزتر کردن این لحظات داستانی بسیار سخت است. شاید اضافه کردن چند صحنه اضافی مربوط به فعالیتهای اِیدن در قالب متن و دیالوگ، راه حل مناسبی باشد اما اگر به درستی اجرا نشود، حتی باعث بروز مشکلات جدیدتر در بازی میشود.
اما خوشبختانه، گیمپلی بازی به قدری کار شده و قوی است که بیشترِ گیمرها روایت آن را نادیده میگیرند و خود را غرق نمایشهای هیجان انگیز و گشت و گذارهای سرگرم کننده میکنند. شاید برای بسیاری، داستان Dying Light 2 ضعیف عمل کند اما بازی دارای ویژگیهای مثبت بسیاری است که در ارائه یک تجربه کلی لذت بخش و راضی کننده است.
نکته مثبت: نبردهای سرگرم کننده و جذاب
پیادهسازی مبارزات مهیج در یک بازی اول شخص کار آسانی نیست و این تلاش فراوان سازندگان این استودیوی لهستانی را نشان میدهد. در طول چند سال اخیر، شاهد بازیهای اول شخص با محوریت مبارزات نزدیک و تن به تن یا به اصطلاح Meleeمحور بودیم که علی رغم سیستم مبارزات ضعیف، در ذهن گیمرها ماندگار شدهاند اما نکته قابل تحسین اینجا است که Dying Light 2 در زمینه این سبک از مبارزات نیز عالی ظاهر میشود.
گیمر از یک سری سلاحهای هیجان انگیز در جریان بازی استفاده میکند که لذت شکستن و تکهتکه کردن بدن زامبیها را همیشه جذاب نگه میدارد. شاید مبارزات گاهی اوقات تا حدودی ساده شوند، اما با ترکیب حرکات مختلف، باز کردن ویژگیهای جدید و بسیاری دیگر میتوان راههای جالب و موثری در ناکار کردن زامبیها به کار برد.
نکته منفی: شخصیت پردازی ضعیف کاراکترها
اشاره کردیم که روایت و داستان Dying Light 2 ناامیدکننده است، حال اگر شخصیتها به اندازه کافی دوست داشتنی بودند، باز هم قابل تحمل بود. شوربختانه شخصیت پردازی ضعیف یکی دیگر از زمینههایی است که بازی در آن لنگ میزند. این بازی دارای تعداد زیادی از شخصیتهای اصلی و فرعی است که اِیدن در سفر خود برای خلاصی از طاعون زامبیها ویلدور با آنها ملاقات میکند. با این حال، هیچ یک از آنها روایت جذابی ندارند و شخصیت هر یک گاهی اوقات تقریبا چوبی و عروسکمانند به نظر میرسد.
کاراکترهای بازی دارای شخصیتی بسیار عام و غیرهیجان انگیز هستند و تنها کافی است کمی از آنها دور باشید تا به کلی وجود هر یک را در بازی فراموش کنید. این مشکل را میتوان با افزودن دیالوگهای بیشتر، صحنهها و چیزهای مشابه برطرف کرد. حتی اِیدن هم باید دستخوش تغییراتی شود، چونکه او نیز یک شخصیت نسبتا غیرفعال است که به جای حضور فعال و پرشور در مبارزه با همهگیری زامبیها، احساس میشود که فقط به فکر پایان دادن هرچه سریعتر داستان است.
جلوههای بصری بازی در مجموع بسیار خوب کار شده است اما مواقعی وجود دارد که بازی ضعفهای خود را در این بخش نشان میدهد. این ضعفها عمدتا در ظاهر نسبتا پلاستیکی برخی شخصیتها به وضوع مشخص است. طوری که طراحی انیمیشن شخصیتها بسیار ضعیف کار شده تا در هنگام صحبت با آنها، لحظههای بیروح و ناخوشایندی تجربه کنید. این موارد برای غوطهور شدن در بازی اصلا خوب نیست، بنابراین اگر تکلند بافتها و انیمیشنها را واقعیتر کند، در این بخش، از انتقاد طرفدارها در امان خواهد بود.
نکته مثبت: وحشت حاکم در شب
چرخه روز و شب به خوبی در گیمپلی Dying Light 2 گنجانده شده است و هنگامی که تاریکی شب فرا میرسد با تعقیب و گریزهای ایدن از گونه خطرناک Volatile، بازی حتی بهتر از قبل میشود. این گونهی زامبی که ابتدا در نسخه اول به جهانیان معرفی شد، در نسخه دوم ترسناکتر و هجومیتر از قبل ظاهر میشوند.
تلاش برای گشت و گذار در شب و رسیدن به یک خانه امن برای سپریکردن شب، بازی را به یک عنوان ترسناکتر تبدیل میکند و نسبت به آنچه که در طول روز اتفاق میافتد، این چرخه پویا را میتوان تغییر بسیار خوبی قلمداد کرد. پرسه زدن به خصوص در شب بسیار هیجان انگیز است و در صورتی که زامبیها متوجه حضورتان شوند، اوضاع پیچیدهتر از قبل میشود. ریسک بالا برای ماجراجوییهای شبانه و تلاش برای زنده ماندن و پیدا کردن یک خانه امن را میتوان یکی دیگر از نکات مثبت این عنوان در نظر گرفت.
نکته منفی: طراحی بصری بدون الهام و یکنواخت جهان بازی
در عصری از بازیهای ویدیویی هستیم که جلوههای گرافیکی یکی از ویژگیهای مهم، خصوصا در عناوین جهانباز است. در حالی که دنیای بازِ Dying Light بسیار عالی کار شده است، قوه بصری این بازی به مرور زمان معایب خود را نشان میدهد. محیطهای ناهموار و واقع گرایانه شاید ویترینی عالی از گرافیک را به تصویر بکشد، اما این محیطها بهتنهایی نمیتوانند به جلوههای تحریک کننده و دلنواز منجر شوند.
شاید این یک تصمیم عمدی توسط سازندگان با توجه به محیط تیره و استرسزا Dying Light باشد، اما این باعث نمیشود که گیمر در طول ماجراجویی و زدن حرکات پارکور دوست نداشتهباشد شاهد محیطهای رنگارنک و محسورکننده باشد.
نکته مثبت: چشم اندازهای تحسین برانگیز از فاصلههای دور
در حالی که جلوههای بصری Dying Light 2 شاید از فاصله نزدیک آن طور که باید، چشم نواز نباشند، نقاط قوتش اما زمانی خود را نشان میدهد که گیمرها مناظر وسیع بازی را از چشم اندازی معین و نسبتا دور تماشا کنند. با تعیین فاصلهی نسبتا زیاد، جلوههای خارق العاده بازی کاملا نمایان میشوند.
تماشای مناظر وسیع ویلدور پس از طی کردن چند ماموریت و تعقیب و گریزهای شبانه همیشه حس تازگی به گیمر القا میکند و مانند تنفس هوای تازه، جان تازهای به او میبخشد. شاید جلوههای بصری بازی خصوصا از فاصه نزدیک بسیار خیره کننده نباشند اما با فاصلهی معین میتوان چشم هر بینندهای را محسور خود کند.
نکته منفی: مدت زمان بسیار طولانی و غیرضروری برای اتمام بازی
پس از ادعای مدت زمان 500 ساعته Dying Light 2 این عنوان با جنجالهای بسیاری رو به رو شد. در نهایت بازی با واکنش شدید طرفداران همراه شد که لزوم ساخت چنین بازی طولانی را زیر سوال بردند. البته کمی نگذشت که توسعه دهندگان حرف خود را پس گرفتند و در طی یک بیانیه اعلام کردند که بخش اصلی بازی حدود 20 ساعت زمان نیاز دارد و اگر ماموریتهای فرعی را در نظر بگیریم، این عدد به 80 ساعت میرسد.
اما افرادی که تا کنون بازی را به طور طبیعی و بدون دستکاری به اتمام رساندهاند، حدود 40 ساعت از زمان خود را پای آن گذاشتهاند که این مدت زمان نیز برای این عنوان، نسبتا طولانی است. البته دلیل طولانی حساب کردن 40 ساعت به فعالیتها و کارهای Dying Light 2 ربط دارد زیرا که بازی پس از چند ساعت ابتدایی، حس تازگی خود را از دست میدهد و باقی تجربه را باید با افت آشکار و غیرقابل چشم پوشی بازی در زمینه ماموریتها ادامه داد. علاوه بر دایینگ لایت 2، طرفدارها از مدت زمان لازم برای کامل کردن نسخه اول نیز ناراضی بودند و متاسفانه این نکته منفی در نسخهی دوم نیز برطرف نشده است.
انتخاب و تصمیمات تاثیرگذار در بسیاری از ماموریتها
دیالوگها و عواقب تصمیمات، نقش مهمی در یک بازی داستانمحور ایفا میکنند و اگر گیمر ببیند که تصمیماتش هیچ عوابقی درپی ندارند، وجود دیالوگها و اهمیتشان را زیر سوال میبرد. حتی اگر رشتههای روایتی که داستان بازی را به سختی به هم مرتبط میدهند را در نظر بگیریم، طراحی ماموریتهای Dying Light 2 بسیار عالی کار شدهاند. بازی تصمیمات تاثیرگذار مختلفی را پیش روی گیمرها قرار میدهد تا چه در ماموریتهای اصلی یا جانبی، بهترین انتخاب ممکن را اتخاد کنند.
تصمیمات در این بازی واقعا تأثیرگذار هستند و ماهیت فعالیتهای مربوطه را به روشهای مختلف تغییر میدهند. تکلند به خاطر ایجاد تنوع در طراحی ماموریتهای این بازی هم که شده، باید مورد تحسین قرار بگیرد، چونکه آنها انتقادات وارد شده به این بخش از نسخه اول را به گوش گرفتند و در نسخه دوم کاملا آن را برطرف کردند.
نکته منفی: نیاز پیوسته به اسکن مداوم همه چیز
در لیست چیزهایی که دوست نداشتیم، از جلوههای بصری متوسط صحبت کردیم و دلیل آن این است که کاوش در محیط و جمع آوری آیتمها بعد از گذشت مدت زمانی، به یک کار طاقت فرسا تبدیل میشود. اکنون نیاز مداوم به اسکن همه چیز از فاصله نزدیک را با جلوههای متوسط بافتهای محیطی ترکیب کنید تا تجربه کلی حتی ناخوشتر از قبل شود.
گیمرها تقریبا به طور دائم مجبور به بررسی محیط اطراف برای پیدا کردن لوتها، آیتمهای قابل جمع آوری و چیزهای مرتبط هستند. حال وضعیت هنگامی بدتر میشود که گیمر باید با دوربینهای دوچشمی به اسکن محیط دور و بر بپردازد که بافتهای محیطی را بدتر از قبل در معرض نمایش قرار میدهد. همچنین اگر گیمر به جای خودِ بازی نقاط بین مسیر را تعیین میکرد، برای بسیاری از ما Dying Light 2 لذت بخشتر از قبل میشد. برای حل این مشکل، سازندگان میتوانند راه حلهای مختلفی برای جایگزینی و اتکا به چنین مکانیک خسته کنندهای امتحان کنند. راهکار اول این است که تکلند آیتمهای غارتپذیر را از نظر بصری متمایزتر کند، یا زمانی که اِیدن در نزدیکی اشیای قابل تعامل است، حضور آنها را بهطور خودکار برجسته کند تا گیمر متوجه آنها شود.
چند نکتهی منفی دیگر
یکی دیگر از موضوعات عناوین جهانباز که در دایینگ لایت 2 نیز گنجانده شده است، نیاز به اسکن محیط با دوربینهای دوچشمی از چشم اندازها با دید بالا برای مشخص کردن مکانهای مهم یا به اصطلاح Points Of Interest است. اگر بازی به اندازه کافی به گیمر اعتماد میکرد تا او مقصد بعدیاش برای کاوش و جست و جو را انتخاب کند، گشت و گذار روی نقشه بسیار لذت بخشتر از قبل میشد.
اگر این عنوان را تجربه کردهاید حتما در جریان هستید هر زمان که گیمر دوربینهای دوچشمی را بیرون میآورد و بر روی یک نقطه تمرکز کند، بازی به صورت خودکار نقاطی را روی نقشه مشخص میکند، حتی اگر دستنشان کردن آن نقاط از نظر گیمر و محیط بازی نیز مبهم و عجیب باشند. این کار حس کاوش و کشف را در بازی از بین میبرد، بنابراین استودیو باید از ویژگیهای بازی Breath of the Wild الهام بگیرد و یا این مناطق را از نظر بصری متمایزتر کند یا به بازیبازها برای یافتن این مناطق در طول سفرشان اعتماد کند.
پاراگلایدر یک مکمل عالی برای Dying Light 2 است که پارکور این بازی را جذابتر میکند. حتی اگر کنترلکردن پاراگلایدر گاهی اوقات نسبتا غیر دقیق باشد، شناور شدن در سراسر جهان بازی حس بسیار عالی به گیمر میدهد. این در اکثر موارد مشکل بزرگی نیست، اما در طول ماموریتهای چالشی که گیمرها را ملزم به استفاده از پاراگلایدر میکند، آزاردهنده میشود. تلاش برای انجام چرخشهای دقیق با چنین ابزار سستی، از موقعیتهای آزاردهنده جزئی به ناامیدی بزرگی در به کارگیری این وسیله تبدیل میشود.
Dying Light 2 باوجود تمام کم و کاستیهایش یک عنوان سرگرم کننده خصوصا در انجام حرکات پارکور است. اگر به گرافیک بازی، طراحی انیمیشن شخصیتها، روایت و چند مورد دیگر کمی بیشتر پرداخته میشد با عنوانی به مراتب بهتر و جذابتر رو به رو میشدیم. با این حال، فراموش نکنید که این عنوان هم اکنون نیز ارزش تجربه کردن را دارد و برای ساعتها شما را در دنیای بیرحم و مملو از زامبیاش مشغول میکند. شما در تجربه خود کدام یک از نکات بالا را مشاهده کردید؟ اگر با نکته دیگری جدا از موارد گفته شده مواجه شدهاید، در بخش نظرات آن را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: GameRant
دیدگاه کاربران
تعداد دیدگاه کاربران: 1 دیدگاهArmita
مرسی. با این نکته های منفی بهتره برای بازی کردنش کمی بیشتر صبر کنم