مجموعه دارک سولز به همراه بازی بلادبورن نه تنها پایهگذار سبک جدیدی به نام Soulsborne شناخته میشوند، بلکه تاثیرهای فراوانی روی سایر سبکها داشتهاند. این سبک با استفاده از عناصر جدیدی، سبک گیم پلی چالشبرانگیز و جذابی را به خورد مخاطب میدهند که نه تنها مهارت آنها را به چالش میکشاند، بلکه عنصر تکرارپذیری را نیز به بطن بازی اضافه میکرد. این ویژگیها در تمامی سری سولز حضور قدرتمندی دارند اما با این حال، صدر لیست بهترین سولزبورنهای تاریخ تنها یک جا دارد و ما میخواهیم در این مقاله با کنار هم گذاشتن این دو، به نقطه اوج سبک مذکور برسیم.
مقایسه ویژگی دو بازی Bloodborne و Dark souls
مدتها قبل از اینکه بخش عمدهای از بازیهای ویدیویی به سمت عامهپسند و همهگیر شدن بروند، با آثار سختی روبرو بودیم. بازیهایی که تکمیل آنها حساب چالش برانگیز بود و هنگامی که به پایان آنها میرسیدیم، حسی مانند پیروزی در یک رقابت واقعی را داشتیم. اما در سالهای اخیر این روند تغییر کرده و ما بیشتر شاهد آثاری هستیم که هدف اصلی خود را در سرگرم کردن بازیکن برای مدت زمانی طولانیتر میگذارند. بازیهای Live-Service هم در ادامه همین سیاست شکل گرفتند تا بتوانند با به روز رسانیهای متعدد، مخاطبان خود را برای مدت زمان بیشتری مشغول نگه دارند.
اما در این میان سبک Soulseborne متولد شد؛ سبکی که آن حس کلاسیک ویدیو گیم را دارد و میتواند برای هر مبارزه کوچکی مخاطب خود را به نفسنفس زدن بیندازد. جریان آثار سولزبورن با بازی Demon’s Souls رنگ شروع به خود گرفت و با عرضه نسخه اول Dark Souls به اوج رسید. دارک سولز یک راهی که دیمن سولز آغاز کرده بود را ادامه داد و با موفقیتهای به نسبت چشمگیر، ثابت کرد که گیمرهای هاردکور (Hardcore) هنوز هم تعداد زیادی دارند؛ بازیکنانی که عاشق بازیهای چالش برانگیز هستند و برای به اتمام رساندن اثر موردعلاقه خود هر کاری میکنند.
همان طور که به احتمال زیاد میدانید، این استودیو FromSoftware بود که با عرضه نسخه اول دارک سولز شریان Soulsborneها را به راه انداخت. پس از آن و در سال ۲۰۱۴، استودیو Fromsoftware بازی Dark Souls 2 را روانه بازار کرد که در نوع خود بازی خوب و قابل احترامی بود. اما استودیو مذکور خود را به سری سولز محدود نکرد و تصمیم گرفت که در سال ۲۰۱۵ با عرضه بازی Bloodborne تجربه جدیدی به دست آورد. پروژه جدیدی که از قضا حسابی هم موفق بود و توانست به یکی از بهترین انحصاریهای کنسول پلی استیشن 4 تبدیل شود. بلادبورن هم بر اساس فرمول مجموعه دارک سولز ساخته شده بود و آن حال و هوای تاریک و نفسگیر منبع الهام خود را به دوش میکشید. اما با این حال، بلادبورن تفاوتهایی با سری سولز داشت که باعث پیدایش یک هویت جدید میشد. این بازی نسبت به سولزها سریعتر بود و شامل باس فایتهایی میشد که در طی زمان تغییر شکل میدادند و قدرتمندتر میشدند. همین تفاوتها، باعث شد طرفداران بازی Dark Souls و بازی Bloodborne از هم جدا شوند و بحثهای زیادی میان این دو گروه شکل بگیرد. ما هم به همین بهانه قصد دارید با کنار هم قرار دادن ویژگیهای دو بازی، آنها را با یکدیگر مقایسه کنیم.
بازی Bloodborne: باس فایتهایی که پیدا کردن نظیر آنها سخت است
بلادبورن اثری که است که به تکتک جزئیات خود اهمیتداده و از هر لحاظی بهترین خود را ارائه میدهد. این توجه به جزئیات هنگامی که به بحث باس فایتها کشیده میشود، به کمال گرایی میرسد؛ چرا که اکثر باس فایتهای این بازی مخاطب خود را به صفحه نمایش میخکوب میکنند. حالا دلیل این میخکوب شدن میتواند موسیقی حماسی یا طراحی هنری محل وقوع مبارزه باشد یا حرکات خود دشمنان که مانند حرکت یک پر در باد، تجلیل پیدا میکنند.
به غیر از چند مورد استثنا مانند Micolash و Witch of Hemwick، باس فایتهای بازی Bloodborne به شدت به یاد ماندنی هستند و کمتر پیش میآید که مبارزه با آنها به یک ناامیدی منجر شود. این جذابیت تنها به باس فایتهای اصلی اثر محدود نمیشود و میتوان آن را به Boss Fightهای فرعی و کم اهمیتتر هم تعمیم داد.
بازی Dark Souls: طیف گسترده و تعداد زیاد اسلحهها و تجهیزات
این موضوع را اشتباه نگیرید، بلادبورن شامل مجموعه بزرگی از اسلحهها جذاب و خاص میشود که استفاده از کدام آنها تجربه خاص خود را دارد. اما با این حال، تعداد و کیفیت اسلحههایی که بازیکنان در سری دارک سولز به آنها دسترسی دارند به مراتب بیشتر است.
مجموعه Dark Souls شامل شمشیرها، سپرها، تبرها و پتکهایی است که هر کدام در نوع خود منحصر به فرد هستند و باعث به وجود آمدن سبک جدیدی از مبارزه میشوند. البته نحوه کنترل و انیمیشن آنها آنقدرها متنوع نیست و ممکن است در نگاه اول متوجه این موضوع شوید؛ اما با این حال ویژگیها و قدرتهای مختلف آنها باعث ادراک بیشتری از تنوع در گیمپلی میشود.
بلادبورن: بهترین بسته الحاقی تاریخ بازیهای سولزبورن
بسته الحاقی The Old Hunters یکی از بهترین DLCهای تاریخ بوده که برای یک بازی ویدیویی عرضه شده است. وقایع این بسته الحاقی در منطقهای به نام Hunter’s Nightmare جریان دارد و حجم زیادی از جزئیات داستانی را وارد دنیای بازی میکند. علاوه بر این موارد، The Old Hunters شامل باس فایتهای جذابی میشود که اگر از باس فایتهای بازی اصلی بهتر نباشند، ضعیفتر هم نیستند. همه اینها در کنار یکدیگر قرار میگیرند تا با بهترین DLC تاریخ استودیو FromSoftware روبرو شویم. پیش از این، ما شاهد بستههای الحاقی با کیفیتی مانند Artorias of the Abyss برای سری سولز بودهایم، اما خب هیچ یک از آنها توان مقابله با The Old Hunters را ندارند.
دارک سولز: یک سهگانه کامل
یکی از نکات بدی که در مورد بازی Bloodborne وجود دارد این است که ما با یک بازی واحد روبرو هستیم و هیچ خبری هم از نسحه جدید آن وجود ندارد. در واقع، اگر یک نفر عاشق بلادبورن شده و برای چند روزی در دنیای آن زندگی کند، پس از اتمام داستان باید آن را فراموش کرده و به سراغ بازیهای دیگر برود. به طور مشخص، این موضوع باعث نارضایتی برخی از کاربران میشود که دوست دارند مدت زمان بیشتری در جهان تاریک Bloodborne سپری کنند. اما این موضوع به هیچ وجه در مورد دارک سولز صدق نمیکند؛ چرا که ما با یک سهگانه کامل طرف هستیم که در آن هر یک از سه ضلع مثلث شامل بستههای الحاقی هم میشوند.
نسخه اول مجموعه بازی Dark Souls که شروع کننده یک جریان مهم در بازیهای ویدیویی بود و هیچ شکی هم در مورد آن وجود ندارد. بازی Dark Souls 2 هم با اینکه نتوانست در حد نسخه اول ظاهر شود، باز هم اثری قابل احترام و یک سولزبرون کامل بود. اما بازی Dark Souls 3 که به عنوان تمام کننده کار این سهگانه افسانهای منتشر شد، کار خود را به نحو احسن انجام داد تا پرونده یکی از مهمترین مجموعههای تاریخ بازیهای ویدیویی حداقل برای چند سال هم که شده بسته شود.
بازی Bloodborne: یک مکانیک خاص به نام Insight
بلادبورن بازی پیچیدهای است و شامل مکانیک و جزئیاتی میشود که بسیاری از بازیکنان حتی پس از اتمام بازی هم نمیتوانند آن را به درستی درک کنند. مکانیک Insight هم درست در همین دستهبندی قرار میگیرد و به ریشههای لاوکرفتی بازی وزن بیشتری اعطا میکند.
به زبان ساده، Insight دانش و آگاهی مشخصی است که بازیکن در مورد دنیای بازی دارد. هرچقدر که این معیار بالاتر برود، دانش شما نسبت به دنیای بازی بیشتر شده و میتوانید از ویژگیهای جدیدی بهره ببرید. از طرفی دیگر، هنگامی که Insight شما به عدد معینی برسد، موجوداتی به نام Amygdalas در شهر Yharnam دیده میشوند که خبر از آگاهی بالای شما میدهند. در واقع این موجودات همیشه در شهر مذکور بودهاند و شخصیت قابل کنترل صرفا به خاطر بینش محدود خود، پیش از این نمیتوانست حضور آنها را درک کند. علاوه بر اینها اگر سطح Insight شما بالا برود، قادر به احضار کردن سایر شخصیتها برای کمک در مبارزات خواهید بود.
بازی Dark Souls: یک دنیای فانتزی تاریک که در هر لحظه مخاطب خود را به وجد میآورد
اگر بخواهیم لیستی از ویژگیهای سری سولز بر اساس تفکرات مخاطبان عام جمع کنیم، درجه سختی به احتمال زیاد در صدر لیست قرار میگیرد. در واقع همین درجه سختی بالا است که بخش بزرگی از گیمرهای هاردکور و کسانی که به چالش کشیده شدن را دوست دارند، جذب میکند. اما هنگامی که که صرفا با دید سخت بودن بازی وارد دنیای دارک سولز شوید، شگقت زده خواهید شد. محیطها و Lore بازی آنقدری سیاه و جذاب هستند که میتوانند حتی با کوچکترین جزئیات شما را به وجد بیاورند.
گشت و گذار در Kingdom of Lordan در بازی اول بهانههای زیادی برای بررسی تکتک محیطها را به شما میدهد. جزئیات داستانی و طراحی در محیطهای سری سولز آنقدری متعدد هستند که اگر یکی از آنها را با بیتوجهی پشت سر بگذارید، محتویات زیادی را از دست خواهید داد.
بلادبورن: یک دنیای لاوکرفتی که هم ترسناک است و هم مجذوب کننده
بازی Bloodborne در نگاه اول اثری به نظر میرسید که قصد داشت یک فانتزی تاریک را در محیطی گوتیک (Gothic) و قرون وسطایی تعریف کند. اما هنگامی که کمی وارد آن شوید، میتوانید عناصر داستانهای وحشتناک لاوکرفتی که در سطح بازی پخش شدهاند را حس کنید.
همین موضوع کمک کرد که داستان بلادبورن به یکی از قابل درکترین و مختصرترین افسانههایی که استودیو FormSoftware برای روایت آن تلاش کرده، تبدیل شود. به واسطه همین ویژگیها است که دنیای این بازی در عین تاریکی و ناامیدی، زنده به نظر میرسد.
دارک سولز: یک سیستم مبارزه سنگین و کُند که حرفهای شدن در آن سخت است
هنگامی که استودیو FromSoftware سیستم مبارزه بازی Dark Souls را طراحی میکرد منبع الهام خاصی نداشت و در حال طراحی Combat مختص خود از پایه بود. اما هنگامی که محصول نهایی عرضه شد، فراتر از آنچه که انتظار میرفت عمل کرد و با وجود اینکه در نوع خود جزو اولینها بود، سیستم مبارزه با شکل تکامل یافتهای اعمال شد.
هر حمله و دفاعی با اسلحههای دارک سولز وزن و سنگینی خاصی داشت و میشد آن را با تمام وجود حس کرد. به همین دلیل، عادت کردن به آن راحت بود و بازیکن میتوانست در ساعات ابتدایی کلیت قضیه را تحت کنترل درآورد. اما با این حال، رسیدن به درجه استادی در آن سخت بود و به تمرین و تکرار زیادی نیاز داشت. سیستم مبارزهای که فرام سافتور طراحی کرد نه تنها در بازیهای بعدی خود استودیو مورد استفاده قرار گرفت، بلکه تاثیر زیادی در سایر بازیها و مجموعهها هم داشت.
Bloodborne: یک سیستم مبارزه سریع که آدرنالین را در بالاترین سطح حفظ میکند
با وجود تمامی جذابیتهایی که سیستم مبارزات سری سولز دارد، برخی از بازیکنان ممکن است آن را در نگاه اول «کُند» و «کسل کننده» خطاب کنند. این دقیقا نقطهای است که بلادبورن مسیر خود را جدا کرده و در شریان متفاوتی قرار میگیرد. سیستم مبارزات بازی Bloodborne به شدت سریع است و به گونهای طراحی شده که اگر مدت زمان زیادی وارد حالت دفاعی شوید، مجازات خواهید شد. به عبارت دیگر، تنها راه موفقیت در این بازی این است که به موقع جاخالی دهید و همیشه ضربات بیشتری به دشمنان وارد کنید.
اما عادت کردن به سیستم مبارزات سریع بلادبورن کمی سخت و زمان بر است. اگر پیش از این به تجربه بازیهای سولزبورن نپرداخته باشید، به احتمال زیاد در ساعات اولیه برهه زمانی سختی را پشت سر خواهید گذاشت. دشمنان بازی برای تازهواردها ترسناک هستند و مقابله با آنها استرس خاصی دارد. اما با وجود همه این موارد، اولین باس فایت اصلی بازی که با نام Father Gascoigne شناخته میشود، شما را مجبور به یادگیری میکند. به عبارتی دیگر، اگر این باس فایت را شکست ندهید نمیتوانید به روند خود ادامه دهید.
Dark Souls: طیف عظیمی از Equipmentها و زرهها
تعداد Armorها، اسلحهها، سپرها و سایر آیتمهایی که در دنیای دارک سولز پیدا میکنید به شدت زیاد و عظیم هستند که استفاده از هر کدام از آنها نیازمند تغییر سبک گیمپلی از سوی بازیکن است. درست برخلاف بلادبورن، زرهها در این مجموعه از اهمیت بالایی برخوردار هستند و یک انتخاب درست، میتواند رویهی مبارزات و گیمپلی را به سمت شما تغییر دهد. از طرفی دیگر، عناصر نقشآفرینی در Dark Souls عمیقتر هستند و Weaknessها و Resistanceها از اهمیت بیشتری برخوردار میشوند. انتخاب تجهیزات و زره مناسب با توجه به محیط و تهدیدهایی که در پیرامون کمین کردهاند، اهمیت بالایی در موفقیت و زنده ماندن دارد.
بازی Bloodborne: طراحی منحصر به فرد اسلحهها با کمبوهای مختلف
در حالی که Armorها در بلادبورن بیشتر جنبه تزئینی دارند و آنقدری نسبت به ضربات برای شما مصونیت نمیخرند، همه اسلحهها مهم هستند و از ریشه با یکدیگر تفاوت دارند. اگر بخواهیم با کمی طرفدارای نسبت به Bloodborne صحبت کنید، این بازی شامل بهترین اسلحههایی میشود که استودیو FromSoftware طراحی کرده است.
هرکدام از اسلحههای بلادبورن شامل دو حالت میشوند. در یک حالت شخصیت اصلی بازی آن را با دو دست خود نگه میدارد و در حالت دیگر، میتواند آن را در یک دست خود نگه داشته و همزمان از دو Weapon بهره ببرد. اسلحه دوم معمولا یک تپانچه است که میتوانید از آنها برای Parry کردن دشمنان استفاده کنید. به طور کلی ترکیب اسلحههای مختلف با هم در مسیر رسیدن به انتخاب ایدهآل حسابی لذت بخش است.
بازی Dark Souls: یک Healing System تکامل یافته به واسطه Estus Flaskها
هر دو بازی Demon’s Souls و Bloodborne هنگام باز شدن بحث Healing ایراداتی دارند که میتوانست وضعیت بهتری داشته باشد. برای مثال، هنگامی که Blood Vialهای شما در بلادبورن تمام شود مسیر سختی برای پر کردن آنها و ادامه راه دارید. این مشکل بیشتر در لحظاتی به چشم میآمد که برای چندین دفعه در شکست یک باس فایت شکست میخورید.
اما دارک سولز در این بحث خود را از رقیبها جدا کرد و با معرفی Estus Flaskها جایی برای بحث در مورد مشکلات نگذاشت. این Estus Flaskها هر کدام به میزان معینی خط HB شما را پر میکنند و در لحظات سخت به کمکتان میآیند. هر دفعه که در Bonefireها استراحت کنید، این Estus Flaskها پر میشوند تا بتوانید در مبارزات جدید از آنها بهره ببرید. بدین ترتیب، هم میزان چالش برانگیزی بازی به تعادل مناسبی میرسد و هم دیگر نیازی به نگرانی در مورد پیدا کردن آیتمهای Healing نیست.
بلادبورن: Parry کردن دشمنان با تپانچه هیچ وقت قدیمی نمیشود
مجموعه Dark Souls هم دارای سیستم Parry کردن میشود که برای استفاده از آن نیاز به سپر دارید. اما اگر راستاش را بخواهید این مکانیک در دارک سولز حس بلوغ یافتهای ندارد و خیلی سخت میتوان از آن استفاده کرد. برای Parry کردن دشمنان در Dark Souls نیاز به زمان بندی خیلی دقیقی دارید که در اکثر مواقع بینتیجه میماند.
اما این داستان در بلادبورن تفاوت دارد و سیستم Parrying واقعا قابل استفاده و لذتبخش است. برای Parry کردن دشمنان در این بازی به تپانچه یا همان Gunهای معروف بازی نیاز دارید که در دست چپ هانترها قرار میگیرد. برای این کار، کافی است درست پیش از اقدام دشمنان برای حمله، به سمت آنها شلیک کنید تا Parry شوند. سپس میتوانید با نزدیک شدن به آنها و وارد کردن یک ضربه، حجم بزرگی از خط سلامتی آنها را از بین ببرید.
دارک سولز: یکی از بزرگترین و مهمترین بازیهای عصر مدرن ویدیو گیم
اگر بخواهیم دارک سولز و بلادبورن را از لحاظ تاثیر گذاری روی صنعت-هنر بازیهای ویدیویی مقایسه کنیم، بدون شک Dark Souls در مقام بالاتری قرار میگیرد. بلادبورن بازی فوقالعادهای به شمار میرود، اما حتی این اثر هم با الهامگیری از دارک سولز ساخته شده است. سیستم مبارزاتی که در دارک سولز ظهور کرد در بسیاری از آثار بزرگ و موفق صنعت مانند God of War و Nioh مورد استفاده قرار گرفت.
از درست کردن یک سبک جدید به نام سولزلایک (همان سولزبورن) گرفته تا تبدیل شدن به یک منبع الهام غیرقابل انکار؛ دارک سولز از لحاظ تاثیرگذاری چندین سر و گردن بالاتر از بلادبورن و امثال آن قرار میگیرد.
بازی Bloodborne: طراحی مجدد فرمول سری سولز برای رسیدن به یک بازی مدرن و درگیر کننده
با وجود تمام بحثهایی که کردیم، نمیتوان منکر این موضوع شد که بلادبورن تمامی ویژگیهای خوب Dark Souls را گرفت و آنها را ارتقا داد (به جز بحث Healing که در آن ضعیف عمل کرد). از سیستم مبارزات سریعتر گرفته تا تکامل مکانیک Parrying؛ بلادبورن از لحاظ جایگاه فنی کمی بالاتر از Dark Souls قرار میگیرد. البته توجه داشته باشید که با عرضه شدن بازی Dark Souls 3، عناصر و مکانیکهای معروف مجموعه به تکامل و بلوغ خاصی رسید که در بسیاری از معیارها میتوانیم آن را با Bloodbone و نوآورهای آن در دو کفه ترازو قرار دهیم.
در پایان نظر شما در این باره چیست؟ شما بیشتر طرفدار فانتزیهای تاریک سری سولز هستید یا محیط کابوس گونه بلادبورن را ترجیح میدهید؟ به نظر شما کدام یک از این دو در رتبه بالاتری قرار میگیرند؟ نظرات خود را با تیم پارسی گیم و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: TheGamer
دیدگاه کاربران
تعداد دیدگاه کاربران: 3 دیدگاهP.h
به عنوان یه رسانه سرگرمی محتواهای فوقالعاده ای تولید میکنید . به کار تون ادامه
ارحام ادبخواه در پاسخ به P.h
نظر لطف شماست:)
رسول امینی
در حین شباهتهای انکار نشدنی این دو اثر، تفاوتهای زیادی بین آنها وجود دارد تا بلادبورن با مکانیزمهای منحصربهفردش که ابتدا یک کپی از سری دارک سولز تلقی میشد، در یک قالب کاملا جداگانه اما با هویتی مشابه، خود را به یکی از برترین عناوین نسل هشتم تبدیل کند.
ممنون بابت مقاله ??