دوره فعلی صنعت بازی‌های ویدیویی را می‌توان دوره‌ای خاکستری دانست زیرا بسیاری از استودیوهای بزرگ یا انتشار عناوین خودشان را به تأخیر انداخته‌اند و یا انتشاری ناموفق و ناامیدکننده را تجربه کرده‌اند. همین ترس از ناامید کردن مخاطب، سایر استودیوهای بزرگ را هم محتاط‌تر کرده و منجر به یک خلأ بزرگ در صنعت بازی‌های ویدیویی شده است. در این دوران «خاکستری» جور پر کردن این خلأ و ارائه محتوا برای بازیکنان را استودیوهای کوچک‌تر می‌کشند، استودیوهایی که معمولاً بین 5 تا 20 نفر عضو داشته و با ذوق و انگیزه زیادی روی بازی‌های خود کار می‌کنند. هماهنگی و کار تیمی بین یک گروه کوچک قطعاً ساده‌تر بوده و همین موضوع باعث می‌شود اکثر بازی‌های ساخته‌شده توسط این استودیوهای کوچک، موفق و سرگرم‌کننده ظاهر شوند. در این مقاله به اولین بازی ساخته‌شده توسط استودیو تازه تأسیس Neon Giant با نام The Ascent می‌پردازیم و جوانب مختلف آن را خواهیم سنجید. این نقد بر روی نسخه PC بازی انجام شده است.

نقد و بررسی بازی The Ascent

تیمی کوچک، باسابقه و خوش‌ذوق

قبل از شروع نقد بهتر است عوامل پشت ساخت این بازی را کمی بیشتر بشناسیم. استودیو سوئدی Neon Giant شامل 12 عضو اصلی است که همگی آن‌ها افرادی کارکشته و باسابقه در ساخت بازی‌های ویدیویی بوده‌اند و در گذشته بر روی عناوین موفقی مانند Bullet Storm، Far Cry 3، Doom و Gears of War کار کرده‌اند. این تیم خوش‌ذوق حال دور هم گردآمده و اولین عنوان خود را با سبک و سیاقی آینده‌گرایانه و سایبرپانکی طراحی کرده‌اند تا بتوانند در این برهه زمانی که بازیکنان دسترسی چندانی به بازی‌های ویدیویی جدید ندارند، محتوای سرگرم‌کننده‌ای را به آن‌ها هدیه دهند. با توجه به تعداد کم دست‌اندرکاران بازی و سابقه خوب آن‌ها، نه می‌توان بازی را دست‌کم گرفت و نه آن را با عناوین بزرگ مقایسه کرد.

بازی The Ascent

دنیایی که بیش‌ازحد زنده و زیباست

اولین نکته‌ای که در The Ascent توجه شما را به خود جلب می‌کند، گرافیک خیره‌کننده و به‌شدت زیبای آن است. در همان ساعات ابتدایی بازی می‌توانید تأثیر باتجربه بودن سازندگان را در طراحی محیط و توجه به جزییات بازی به‌خوبی ببینید. این دنیای سایبرپانکی مملو از نورپردازی‌های رنگارنگ و زیباست و جای‌جای آن با چراغ‌های نئون تزیین‌ شده. اگر بازی را با سخت‌افزارهای جدید و کارت گرافیک‌های سری RTX تجربه می‌کنید، می‌توانید قدرت Ray Tracing را در سراسر محیط‌های بازی مشاهده کرده و از آن لذت ببرید.

محیط شهر در بازی به‌قدری زنده و پویا است که همان اولین باری که واردش می‌شوید، انگشت‌به‌دهان خواهید ماند. در جای‌جای شهر ساکنان مختلف و متفاوت آن را می‌بینید که از انسان‌ها و موجودات فضایی تشکیل‌شده‌اند و در حال رسیدگی به امورات روزمره خود هستند، این موضوع حتی در پس‌زمینه نیز وجود دارد، برای مثال می‌توانید ماشین‌آلات و ربات‌هایی را ببینید که بدون توجه به شما به کار مشغول‌اند و این شهر بزرگ را فعال نگه‌داشته‌اند. حجم جمعیت زیاد حتی در محیط‌هایی که در آن‌ها مبارزه شکل می‌گیرد نیز وجود داشته و با شروع هرج‌ومرج، افراد عادی سعی می‌کنند قایم شوند یا فرار کنند تا از گلوله‌های ردوبدل شده بین شما و دشمنانتان در امان باشند. تخریب پذیری برخی اشیاء موجود در محیط و فیزیک آن‌ها نیز بسیار زیبا طراحی ‌شده، مانند انفجار اتومبیل‌های پارک شده در گوشه و کنار نقشه که چشمانتان را معتاد خواهد کرد.

هر چیزی که مربوط به گرافیک بازی باشد، از طراحی متنوع محیط‌ها گرفته تا انفجارها، نورپردازی‌ها و فیزیک در سطح بسیار بالایی قرار داشته و به‌راحتی با عناوین تراز اول قابل‌رقابت است و حتی بسیاری از آن‌ها را نیز کنار میزند. نکته جالب دیگر این است که بازی به‌جز در مواردی محدود که تعداد انفجارها و دشمنان درصحنه بسیار زیاد می‌شود، با هیچ افت فریمی روبه‌رو نشده و تجربه‌ای روان و لذت‌بخش را در اختیار شما قرار می‌دهد. نگاه کردن به محیط‌های زیبای این بازی به‌سان تعارف کردن شیرینی به چشم‌هایتان است!

نقد و بررسی بازی The Ascent

داستانی معمولی در قالبی قابل‌قبول

اگر به دنبال تجربه داستانی هیجان‌انگیز وارد دنیای Ascent شده‌اید، قطعاً ناامید می‌شوید زیرا این داستان چندان حرفی برای گفتن نداشته و بهانه‌ای برای گشت‌وگذار شما و درگیر شدن با گیم پلی بازی است. داستان در آینده‌ای دور که تکنولوژی در تمام ابعاد زندگی جامعه رخنه کرده جریان دارد و بشریت در کنار سایر نژادهای باهوش بیگانه در شهرهای مخصوصی زندگی می‌کنند. این شهرها درواقع آسمان‌خراش‌های بسیار بلند و غول‌پیکری هستند که تکنولوژی بسیار پیشرفته‌ای در آن‌ها جریان داشته و ساکنان آن بسته به جایگاه اجتماعی و اقتصادی خود در طبقات مختلفش ساکن هستند.

اینجا «اختلاف طبقاتی» معنای واقعی کلمه را به خود گرفته و طبقات مرفه جامعه، در ارتفاعات این آسمان‌خراش غول‌پیکر و در فراز آسمان‌ها زندگی می‌کنند درحالی‌که طبقه ضعیف‌تر به ترتیب در پایین‌ترین نقاط حضورداشته و از رفاه کمتری برخوردار هستند. هرکدام از این شهرهای آسمان‌خراش‌گونه، توسط یک ابرشرکت بزرگ اداره می‌شود که بر تمامی ابعاد آن کنترل داشته، نظم و قانون را در آن برقرار کرده و تصمیم‌های مهمی برای آینده آن می‌گیرد. شهر شخصیت ما توسط ابرشرکتی به اسم The Ascent اداره شده که به دلایلی نامعلوم ناگهان از هم فروپاشیده‌اند و کنترل خود را بر روی شهر ازدست‌داده‌اند.

این موضوع باعث ایجاد هرج‌ومرج در تمامی طبقات شهر و جامعه شده و همه‌چیز را به هم می‌ریزد. شما یک فرد عادی از قشر ضعیف هستید که کارهای سختی را برای گذران زندگی خود انجام می‌دهید که ناگهان خودتان را در شروع این هرج‌ومرج می‌یابید. رئیس شما با همکاری گروه جدیدی می‌خواهد علت فروپاشی The Ascent را بفهمد و اگر بشود، کنترل شهر را به دست بگیرد و شما باید در این مسیر، آدم او باشید و مأموریت‌های مختلفی را برایش انجام دهید تا درنهایت این راز بزرگ ناپدید شدن را برملا کنید.

داستان چندان چیزی برای ارائه ندارد و نسبتاً هم کوتاه است، اما روایت آن توسط صحنه‌های سینمایی با حضور کاراکتر شما و سایر کاراکترهای اصلی انجام می‌شود و کیفیت ساخت خوبی دارد. تمامی کاراکترهای اصلی داستان به‌جز شخصیت خود شما که صامت است، صداگذاری قابل‌قبولی داشته و دیالوگ‌های مناسبی برایشان نوشته شده است تا همین داستان پیش و پا افتاده بازی هم جذابیت نسبی خودش را حفظ کند؛ اما تمام این موارد برای جذب کردن شما به عنصر اصلی The Ascent که گیم پلی‌اش است در اینجا حضور دارند.

نقد و بررسی بازی The Ascent

یک شوتر ایزومتریک و عمیق

آنچه The Ascent را یک بازی موفق می‌کند، گیم پلی جذاب و سرگرم‌کننده‌اش است که از همان ابتدا به آهستگی شما را درگیر خود کرده و عمقش را آرام‌آرام نشانتان می‌دهد. زاویه دوربین بازی ایزومتریک بوده و به‌سرعت شما را یاد عناوینی مثل Diablo یا XCOM می‌اندازد اما این بازی صرفاً یک شوتر ساده نبوده و گیم پلی آن از چندین عنصر مهم کلیدی تشکیل‌شده است.

برای نشانه‌گیری دو حالت وجود داشته، یکی حالت عادی است و دیگری با نگه‌داشتن کلید راست موس که باعث می‌شود کاراکتر شما سلاحش را کمی در ارتفاع بالاتر قرار دهد. این موضوع در گیم پلی بازی تأثیر بسیاری دارد. گاهی دشمنانی که ملاقات می‌کنید، کوتاه‌قد بوده و باید با حالت عادی به آن‌ها شلیک کنید در غیر این صورت گلوله‌های شما از بالای سر آن‌ها رد می‌شود. نکته دیگر گیم پلی، سیستم پناه گرفتن پشت اشیا و سنگرها است که بسیار نقش مهمی را ایفا می‌کند. شاید در مراحل ابتدایی بازی چندان پناه گرفتن اهمیت نداشته باشد اما با ملاقات دشمنان سرسخت‌تر، عدم توجه به این موضوع فقط مرگ شما را در پیش خواهد داشت.

هنگام پناه گرفتن با نگه‌داشتن کلید راست موس، می‌توانید از پشت سنگر شلیک کنید و در همین حین از آتش دشمنان هم در امان باشید. حال شاید این سؤال پیش آید که آیا گیم پلی بازی صرفاً پناه گرفتن و شلیک کردن از سنگر است؟ ابداً این‌طور نیست. هوش مصنوعی بازی به‌شدت کارآمد عمل کرده و همواره از تاکتیک‌های متفاوتی برای از حمله کردن و از بین بردن شما استفاده می‌کند. اگر بیش‌ازحد پشت سنگر بمانید، دشمنان سعی می‌کنند شما را دور بزنند و یا با پرتاب نارنجک مجبور به جابه‌جایی شما شوند. بسیاری از دشمنان با سلاح سرد به سمت شما روانه شده و ثابت ماندن در یکجا ایده خوبی مناسب آن‌ها نیست.

همین هوش مصنوعی خوب، باعث می‌شود گیم پلی بازی همواره پویا باشد و دائم مجبور به تغییر تاکتیک و نقشه خود شوید. بازی از به چالش کشیدن شما نیز ترسی نداشته و بسیاری از سناریوها سخت و نفس‌گیر خواهند بود تا مجبور شوید از تمامی قابلیت‌ها و تجهیزاتی که در دسترس دارید استفاده کرده و صرفاً به شلیک کردن ساده برای پیشروی و نابودی دشمنان بسنده نکنید. تنوع دشمنان باوجوداینکه چندان بالا نیست اما قابل‌قبول بوده و با توجه به کوتاه بودن نسبی بازی می‌توان آن را نادیده گرفت. دشمنان همچنین کلاس‌های مختلفی داشته و اکثر آن‌ها به همان سلاح‌ها و تجهیزاتی که شما در اختیار دارید دسترسی دارند تا نبردی کاملاً برابر تجربه کرده و قدرت ذهن شما تعیین‌کننده پیروز میدان باشد.

در طول بازی، Boss‌های متنوعی را نیز ملاقات می‌کنید که برخی از آن‌ها کاراکترهایی خاص بوده و برخی دیگر در آینده که قوی شدید، به نیروهای عادی تبدیل می‌شوند و هم‌زمان باید با دو عدد از آن‌ها مبارزه کنید. هر Boss استراتژی خاص خودش را برای شکست می‌طلبد که مبارزه با آن‌ها را بسیار هیجان‌انگیز و جذاب کرده است.

نقد و بررسی بازی The Ascent

سلاح‌ها و قابلیت‌های متنوع

طیف سلاح‌ها و تجهیزات Ascent قابل‌قبول بوده و بازی دائم شما را در شرایطی قرار می‌دهد که مجبور شوید از ترکیب آن‌ها استفاده کنید. سلاح‌های اصلی به کلاس‌هایی مانند تک‌تیرانداز، مسلسل، موشک‌انداز و شاتگان تقسیم‌بندی می‌شوند و دو مدل گلوله برای هرکدام وجود دارد، گلوله عادی و گلوله ساخته‌شده از انرژی که گلوله‌های دوم در مقابل ربات‌ها و دشمنان زره‌پوش مؤثرتر است. همچنین کاراکتر شما به نارنجک‌های مختلفی دسترسی دارد که با صدمه زدن به دشمنان نوار آن پرشده و زمان منفجرشدنش را هم خودتان تعیین می‌کنید. برخی از این نارنجک‌ها قدرت تخریبی بالایی داشته و برخی دیگر دشمنان را گیج می‌کند و انتخاب هرکدام بسته به استراتژی خودتان و همچنین شرایط میدان نبرد خواهد بود.

به‌جز تجهیزات نظامی، یک سری قابلیت جذاب نیز در دسترس است که عمق بیشتری به گیم پلی بازی می‌بخشند و برای استفاده از آن‌ها از منبعی جداگانه به اسم انرژی که مانند Mana در بازی‌های نقش‌آفرینی است، مصرف می‌شود. برای مثال می‌توانید یک ربات زرهی بزرگ ظاهر کرده و سوارش شوید، دشمنان را نشانه‌گذاری کرده و با کشتن آن‌ها منجر به انفجار بدنشان شوید و یا با پریدن روی هوا و فرود روی سر دشمنان، صدمه زیادی را در محدوده‌ای بزرگ وارد کنید. هرکدام از این قابلیت‌ها جذابیت خاص خودش را دارد و استفاده از آن‌ها تنوع بسیار خوبی به گیم پلی بازی می‌دهند.

نقد و بررسی بازی The Ascent

مسیریابی سخت، مراحل انتهایی تکراری و عناصر نقش‌آفرینی که چنگی به دل نمی‌زند

با توجه به اینکه The Ascent خودش را یک عنوان اکشن نقش‌آفرینی معرفی کرده، باید به این عناصر نیز نیم‌نگاهی انداخت. متأسفانه یکی از بخش‌هایی که بازی در آن ضعیف ظاهر می‌شود، همین عناصر نقش‌آفرینی است که چندان جالب نیستند و اهمیت کمی دارند. بخش ساخت‌وساز کاراکتر در ابتدا قابل‌قبول بوده و ابزارهای متوسطی برای شخصی‌سازی در دسترس شما قرار می‌گیرد. کاراکتر شما با پیشروی در بازی به سطح Level بالاتری می‌رسد و با امتیازهایی که به دست می‌آورد، ویژگی‌های مختلفش را می‌تواند ارتقا دهد.

8 ویژگی مختلف وجود داشته که به‌جز دو مورد که مربوط به میزان صدمه رساندن و سطح سلامتی است و با نام‌های Critical Hit Rate و Vital Signs شناخته می‌شوند، سایر آن‌ها چندان کارایی نداشته و تأثیر زیادی در قدرتمندتر شدن شما نخواهند گذاشت؛ اما شما این پیشروی و قوی شدن را حس می‌کنید و مقایسه کاراکتر خود با چند ساعت اول بازی حس رضایت بخشی را به شما منتقل می‌کند. تنوع زره‌های بازی چندان بالا نیست و قوی بودن آن‌ها با اعداد کنارشان و رنگ آن‌ها مشخص می‌شود به‌طوری‌که رنگ بنفش و عدد 60 بهترین زره موجود در بازی خواهد بود و در آخرین مراحل بازی در دسترس بازیکن قرار می‌گیرد.

بازی The Ascent

دیگر نکته‌ای که بهتر بود بیشتر به آن توجه شود، مسیریابی داخل بازی است. دنیای The Ascent گستردگی زیادی دارد و مناطق مختلفی در آن وجود داشته که باید دائم در آن‌ها با پای پیاده گشت‌وگذار کنید. باوجوداینکه قابلیت Fast Travel که توسط تاکسی‌های پرنده انجام می‌شود در بازی وجود دارد، اما گاهی باید مسیرهای طولانی‌ای را پیاده‌روی کنید و به دلیل عدم وجود نقشه کوچک در رابط کاربری، هر بار برای مسیریابی دقیق باید بازی را متوقف کرده و به منوی نقشه بزرگ بروید. نشانگر هدف نیز گاهی دچار باگ شده و مسیر اشتباهی را به شما نشان می‌دهد.

درک این پیاده‌روی‌های طولانی با توجه به محیط‌های زیبا و پر جزییات بازی ساده است، سازندگان می‌خواهند شما به‌طور کامل دنیای ساخته‌شده توسط آن‌ها را ببینید و از آن لذت ببرید. گاهی زاویه دوربین بازی نیز در مواقع حساس تغییر کرده و منظره‌ای را در دوردست و یا روبه روی شما نشان می‌دهد تا عمق جزییات را به چشم دیده و از آن لذت ببرید؛ اما بهتر بود روی مسیریابی و نقشه بازی تمرکز بیشتری گذاشته می‌شد.

هرچند که گیم پلی بازی جذاب و اعتیادآور است، اما پس از 10 ساعت و به‌خصوص در مراحل انتهایی که بازی سخت‌ترین سناریوهای خودش را رو می‌کند، اندکی عنصر تکرار وارد معادله شده و ممکن است گیم پلی خسته‌کننده شود. در مراحل پایانی، حجم زیادی از دشمنان قدرتمند سمت شما روانه می‌شوند و درصورتی‌که بمیرید، گاه باید مسیری طولانی را برای رسیدن دوباره به آن منطقه طی کنید و تا زمانی که استراتژی درست برای سناریو نچینید، این سیکل خسته‌کننده تکرار خواهد شد.

نقد بازی The Ascent

موسیقی و صداگذاری جذاب، مأموریت‌های فرعی متوسط

اگر بخواهیم در یک کلمه موسیقی و صداهای بازی را توصیف کنیم باید کلمه «بی‌نظیر» را به زبان آوریم. موسیقی چه در مواقعی که همه‌چیز آرام است و در حال قدم زدن در جای‌جای شهر هستید و چه در هنگام مبارزه و هرج‌ومرج درخور و گوش‌نواز است و حس آینده و شهر سایبرپانکی بازی را به‌خوبی به شما منتقل می‌کند. صدای شلیک با سلاح‌ها نیز به‌شدت لذت‌بخش هستند و هر مدل گلوله، صدایی مخصوص به خودش را دارد که دقت سازندگان به جزییات را نشان می‌دهد.

نکته‌ی منفی دیگر راجع به Ascent، مأموریت‌های فرعی نه‌چندان جالبش است. بیشتر آن‌ها کارهایی ساده بوده که باید برای NPC‌ها انجام دهید و متأسفانه به‌سرعت تکراری می‌شوند. هدف از حضور این مأموریت‌ها، گشت‌وگذار در جاهایی از نقشه بازی است که در خط داستانی با آن مواجه نمی‌شوید ولی بیشتر آن‌ها خسته‌کننده بوده و پاداش بزرگی هم در به پایان رساندن آن‌ها در انتظارتان نخواهد بود. همچنین اکثر مأموریت‌های فرعی از همان ابتدا در دسترس شما بوده اما ممکن است به دلیل عدم پیشروی در خط داستانی، به قسمت‌هایی از نقشه که مربوط به آن‌ها است دسترسی نداشته باشید، این موضوع توسط بازی تشخیص داده نمی‌شود و ممکن است شما را سردرگم کند. بهتر است اول بخش داستانی بازی را تمام کنید و درنهایت اگر حوصله کردید، مأموریت‌های فرعی را تجربه کنید.