بازی‌های ترسناک از دیرباز طرفداران زیادی را به همراه داشته‌اند، از سری Resident Evil گرفته تا استدیو های کوچک و بزرگی که شانس خود را برای ساخت یک اثر قابل توجه ترسناک امتحان کرده‌اند که به لطف طرفداران زیاد این سبک فروش خوبی هم به دست آورده‌اند، ولی در بازی The Medium با ترس روان‌شناختی سروکار داریم؛ ترس روان‌شناختی، در اصل زیرشاخه و زیر سبکی از ژانر اصلی ترس و بقا بشمار می‌آید، وقتی صحبت از ترس روان‌شناختی می‌شود، به این معناست که هدف اصلی، قرار دادن ذهن، روان و احساسات مخاطبان در یک اثر است. بازی ترسناک جدید استودیو Bloober Team در عین داشتن یک افتتاحیه‌ی قابل‌قبول و ساختاری یکپارچه، در بخش‌هایی به تکرار می‌افتد و بخش قابل‌توجهی از پتانسیل خود را هدر می‌دهد.

نقد و بررسی بازی The Medium

همه چيز با يك دختر مرده شروع شد

جمله‌ای كه افتتاحيه بازي را شكل می‌دهد و تا آخر بازي مثل يك علامت سؤال بزرگ همراهمان می‌ماند، نريتيو و داستان، قطعاً بزرگ‌ترین نقطه عطف در تمام بازي است كه به راحتي توانسته اشكالات فني را بپوشاند و در رابطه با قسمت ابتدایی هر بازی، بسياري از منتقدان بر اين باورند كه در بخش پرولوگ خود بايد، بتوانند مخاطب را ترغیب به ادامه بازي كند و مديوم با تمام توان اين نظريه را به عمل تبديل می‌کند.

داستان بازی The Medium در دهه‌ی نود میلادی در لهستان در جریان است؛ مری ان (کارکتر اصلی) از همان ابتدای بازی شخصییتی است که به لطف قدرت‌های ماوراءالطبیعه‌ خود، می‌تواند با دنیایی دیگری ارتباط برقرار کند، این ارتباط در طول بازی به شکل مناسب به کار گرفته می‌شود، نه آن‌قدر کم است که مخاطب را تشنه گذارد و نه آن‌قدر زیاد است که مخاطب از پرت شدن میان جهان‌های موازی خسته شود.

روایت داستان بازی، غیر از چند مورد بی‌نظیر جلو می‌رود و مخاطب را تشنه ادامه داستان نگه می‌دارد؛ شخصیت‌ها و دیالوگ‌ها، همه و همه باظرافت بسیار خاصی نوشته شده اند و از این نظر در جایگاه بالایی نسبت به هم سبکان خودش قرار می‌گیرد، سازندگان بازی تلاش به خصوصی و غیرقابل‌باوری را برای شخصیت‌پردازی کارکتر اصلی به کار نبرده‌اند و در طول بازی و به شکل قطره چکانی، خود به خود قوس شخصیتی کارکتر را به وجود می‌آورد البته قسمتی از اواسط بازی که با روح توماس همراه می‌شویم، مخصوصاً در بخش دوم آن که مربوط به شخصیت هنری است، بازی به عمق ناکارآمدی و نداشتن ایده می‌رسد و به غیر راه رفتن‌های پی‌درپی و بی‌ثمر نکته باارزشی را به تجربه کلی اضافه نمی‌کند؛ البته باید اشاره کرد در بخش اولی که با توماس همراه می‌شویم قسمت مهمی از داستان را می‌فهمیم ولی فواصل بین راه رفتن‌های بدون هیجان توماس تا رسیدن به مقصد، نیاز داشت تا کمی دستخوش تغییر شود.

نقد و بررسی بازی The Medium

زمانی که اولین تریلر بازی در مراسم اینساید اکس باکس معرفی شد شاید مهم‌ترین ویژگی این بازی که باعث متمایز شدن آن نسبت به دیگر بازی‌های هم سبک خود می‌شد وجود سبک دوال ریلیتی یا همان جهان‌های موازی بود که تا امروز موارد زیادی از آن را در فیلم‌ها مشاهده کردیم اما در صنعت گیم به غیر از چند مورد محدود تازگی خاصی را در پی دارد و با وجود آهنگسازی آکیرا یامائوکا توجه بیشتری را از ابتدا به خود جلب می‌کرد که با ویژگی دوال ریلیتی، این بازی را می‌توان به عنوان اولین وارث حقیقی نسل نهم دانست، تمامی عناصر موجود در بازی به نوعی الهام گرفته از دنیای اسرارآمیز سایلت هیل است. اما این موضوع که چقدر توانسته است به هدف خود برسد یا نزدیک شود از اصلی‌ترین علامت سؤال‌های بازی است.

The Medium از همان زمان معرفی پتانسیل بالای خود را از جهات مختلف نشان داد، اما در نتوانست تجربه بی‌عیب و نقص را به مخاطب ارائه دهد و از جمله اساسی‌ترین ایراد بازی که به کیفیت بازی و تجربه بازیکن لطمه وارد می‌کند، افت فریم و رزولوشن گاه و بی گاه است. جدا از مشکلان فنی بازی که مخصوصاً در دنیای برزخ به چشم می‌خورد، مدت زمان بازی نیز کوتاه بوده و بازی فرصت غرق شدن کامل بازیکن را در آن نمی‌دهد؛ علت کوتاه بودن مدت بازی را می‌توان تمرکز اصلی بازی ساز بر جهان‌های موازی دانست.

وقتی از این صحبت می‌کنیم که بازی تا حدودی در حد و اندازه‌های یک بازی انقلابی ظاهر می‌شود، منظور المان‌هایی است که نظرشان را کم داریم. وجود دوربین نیمه متعادل و نیمه ثابت که بعد از مدت‌ها بازآفرینی شده است، از جمله ویژگی‌های است که Bloober Team به درستی از پس آن برآمده است.

ایراد دیگری که حس ترس را از بیننده می‌گیرد صداپیشگی عجیب و تا حدی مصنوعی تروی بیکر است که او را از بازی‌هایی چون The Last of Us و Bioshock به یاد داریم. صداپیشگی تروی بیکیر به عنوان آنتاگونیست بازی بیش از آن که حس ترس را القا کند، مخاطب را از فضای رمزآلود بازی دور می‌کند. داستان بازی همان‌طور که اشاره شد با تمامی نقاط قوت خود در قسمت‌هایی دچار افت کیفیت می‌شود، مخصوصاً در اواسط بازی که درگیر داستان توماس و ریچارد می‌شویم نریتیو بازی کمی گیج‌کننده می‌شود، ولی داستان بازی در این منجلاب باقی نمی‌ماند و خیلی زود خودش را بیرون می‌کشد و به روند خوب و پویا خود تا انتهای بازی ادامه می‌دهد.

نقد و بررسی بازی The Medium

در رابطه با پایان گنگ و نامشخص بازی باید می‌توان حدس زد که Bloober Team تعمداً و با اشراف کامل، این پایان باز را برای بازی انتخاب کرده است و بار سنگین دیگری به نریتیو قابل‌تقدیر بازی اضافه می‌کند و در حالت کلی پایان بازی را می‌توانیم بهترین جمع‌بندی و پایان در بین تمام بازی‌های این استدیو بدانیم. The Medium از آن دسته از بازی‌هایی است که با دادن تفنگ به دست کارکتر اصلی و صحنه‌های اکشن قصد به وجد آوردن شما را ندارد بلکه از فرمول دیگری به نام حل پازل و معما استفاده می‌کند، معماهایی که شاید در حد و اندازه همتای خودش یعنی سایلنت هیل یا حتی سری رزیدنت اویل نباشند، اما با نوآوری‌هایی که در معماهای مختلف بازی قرار داده شده است، مخصوصاً آن‌هایی که برای حل کردنشان باید از هر 2 دنیا کمک گرفت، سرگرم‌کننده به نظر می‌رسد.

سیستم کرفتینگ بازی نیز تا حد زیادی غیر ضروری به نظر می‌رسد و در غیر از چند مورد محدود به کار نمی‌آید، سیستمی که می‌توانست بیش از این اهمیت داشته باشد، این سیستم اگر شاخ و برگ بیشتری داشت در نهایت به‌طور غیرمستقیم باعث پویایی بیشتر معماهای بازی نیز می‌شد، معماهایی ساده که قادر به چالش کشیدن مخاطب نیستند.

The Medium اثری است که سرانجام می‌توانیم بگوییم که با یک بازی کاملاً نسل جدید طرف هستیم و با تمامی مشکلاتی که به دوش می‌کشد همچنان جز آثار قابل‌قبول در ژانر ترس و وحشت است، بزرگ‌ترین مشکلی که بازی با آن دست‌وپنجه نرم می‌کند ناتوانی در القا کردن ترس در طول بازی است و به غیر از چند لحظه در این مورد موفق ظاهر نمی‌شد، در نهايت مديوم بازی قابل‌احترام و درخور توجه ای است كه مشكلات فني و متعدد آن از تبديل شدن بازي به شاهكاري همانند سايلت هيل جلوگيري می‌کند اما جسورانه‌ترین ساخته استديو بلوبر تيم، قطعاً ارزش تجربه براي تمام طرفداران اين سبك را خواهد داشت.