یکی از محبوبترین فرنچایزهای شرکت یوبیسافت، فرنچایز Assassin’s Creed است که طی چند سال اخیر، این سری بازی، تبدیل به یک فرنچایز سالانه شده است اما در سال 2014 دو نسخهی اصلی و بزرگ از آن منتشر شد که نسخهی نسل هفتمی آن، بازی Assassin’s Creed Rogue بود. خلاف تمام نسخههای قبلی، در این نسخه شما در نقش یک “تمپلار” هستید؛ بحثهای زیادی بر سر این نسخه شد و منتقدین نمرات پراکندهای را به این بازی دادند. عدهای این نسخه را تجربهای جدید و عدهای دیگر آن را خیانت به ریشههای این فرنچایز میدانند. حال میخواهیم به نقد و بررسی دقیق این عنوان بپردازیم.
آزادی بهتر است یا نظم و قانون؟
داستان بازی به نسخههای سوم، چهارم و Unity ارتباط دارد و حضور شخصیتهایی مانند “Haytham Kenway”، “Adewale” و “Achilles” (مربی کانر) میتواند داستان را برای شما جذابتر کند و روابط این شخصیتها را بهتر نمایان کند و برخی وقایع گنگ این نسخهها را کاملاً نمایان میکند.
داستان بازی، زندگی یکی از مهمترین اساسین ها را به نام “Shay Patrick Cormac” را روایت میکند که به دلایلی برادران و فرقهی قاتلان را ترک میکند و به فرقهی مخالف آنها یعنی تمپلارها ملحق میشود؛ دلیل این کار او نجات مردم بیگناه از دست فرقهی قاتلان است که به طور غیرمستقیم قصد کشتار مردم بیگناه را دارند! حال شی به شکار دوستان قدیمی خود میپردازد تا مانع از این عمل آنها شود. داستان بازی دارای یک مشکل بسیار بزرگ است و آن هم تغییر دادن کلی دو فرقهی تمپلار ها و قاتلان است. در این نسخه تمپلارها مردمی دلسوز هستند که میخواهند فقط برای امنیت مردم بی گناه و برپایی نظم و قانون، دست به مبارزه با فرقهی قاتلان زنند؛ قاتلانی بیرحم که حاضرند هزاران انسان بیگناه را برای رسیدن به اهداف خود فدا کنند. به تصویر کشیدن این دو فرقه به این شکل واقعاً زننده است و به کلی تمام نسخههای قبل از خود را زیر سؤال میبرد و این مسئله بزرگترین مشکل بخش داستانی بازی خواهد بود.
نقطهی ضعف دیگر این نسخه آن است که هیثم کنوی با نهایت دلسوزی به شی کمک میکند و حتی بخشش هم نشان میدهد؛ اما فرقهی قاتلان به راحتی شی را ترد میکنند که واقعاً این مسائل میتوانند دلیل خوبی باشند تا اشخاصی که به ریشههای بازی اهمیت میدهند از داستان بازی زده شوند. اگر از اشخاصی هستید که به ریشههای بازی اهمیت بالایی میدهید، به احتمال زیاد از شخصیتپردازیهای تمپلارها و اساسین ها زده خواهید شد ولی اگر به داستان این بازی به عنوان یک بازی جدا از این فرنچایز نگاه کنیم، بازی دارای یک داستان جذاب با پیچیدگیهای خاص خود است و میتواند بازیباز را تا ساعات طولانی سرگرم رمز و رازهای بخش داستانی بازی کند.
دریا زده شدن بازیباز ها
گیم پلی این نسخه شباهت بسیار زیادی با نسخه ی Assassin’s Creed IV Black Flag دارد و همین مسئله باعث شده است که یک تکرار نه چندان دلچسب در بازی مشاهده شود؛ البته اضافه شدن مناطق یخبندان شمال، میتواند تا حدی از کلیشهای بودن کشتیرانی در دریاها بکاهد. لازم به ذکر است که خشکیهای بازی وسعت بیشتری نسبت به نسخهی Black Flag پیداکردهاند که خودش میتواند المانی مثبت برای بازی باشد و بتواند بازیباز را در خشکی نیز سرگرم کند.
سیستم مبارزاتی بازی نیز همانند نسخهی سوم و چهارم بوده و تغییر خاصی نکرده است؛ شاید تنها تفاوت آن با نسخههای قبلی، در اختیار داشتن یک سلاح بزرگ است که به نارنجک انداز هم مجهز میشود که خود، یک سلاح کشتار دست جمعی به حساب میرود و کار را برای شما بسیار آسانتر میکند. این مسئله تا حدی جدی است که شما بدون استفاده از هیچ سیستم Crafting میتوانید بازی را بهسادگی به اتمام برسانید.
کشتیرانی در این نسخه، تفاوت چندانی با نسخهی چهارم ندارد اما چند سلاحهای جدیدی به کشتی شما اضافه شدهاند. نام کشتی شما Morrigan است که نسبت به Jackdaw از بزرگی کمتری برخوردار است و به بازیکن اجازهی کشتیرانی در آبهای کمعمقتر را نیز میدهد. نبرد با کشتیها تا حدودی نسبت به نسخهی قبلی چالشبرانگیزتر شده است و به غیر از توپهای جلو و مسلسل مخصوص کشتی، بقیهی سلاحهای کشتی نیاز به خریداری مهمات دارند و اگر به خریداری مهمات توجه نکنید، در حین نبردهای دریایی با مشکل مواجه خواهید شد.
یکی از المانهای مثبت بازی، وجود مأموریتهای کاملاً جدیدی است که در نسخههای قبلی وجود نداشته است. تخریب شدن برخی مناطق یکی از این موارد است که به جذابیت و هیجان گیم پلی میافزاید.
همانطور که میدانید در این نسخه شما در نقش یک تمپلار هستید پس عادی است که این سری شما طعمهی قاتلان قرار گیرید. شاید بتوان گفت جذابترین بخش گیم پلی بازی، شکار قاتلان است که برای کشتن شما کمین کردهاند. در نسخههای قبلی شما به عنوان یک قاتل در انبار کاه قایم میشدید یا بر روی صندلی مینشستید و در کل با استتار کردنهای مناسب خود، موقعیتی عالی برای شکار هدف خود انتخاب میکردید. حال این دفعه نوبت شما است که در مقابل این چالشها قرار بگیرید. اگر حواستان را به اطرافتان جمع نکنید و به دویدن خود بی پروایانه ادامه دهید، مطمئناً توسط قاتلان شکار خواهید شد، این شکار کردنها را میتوان بهعنوان جذابترین بخش گیم پلی بازی دانست.
در کل باید گفت که گیم پلی Assassin’s Creed Rogue شباهت زیادی به نسخهی چهارم این سری دارد اما وجود چند المان جذاب و جدید در گیم پلی بازی، مانع از تکراری شدن گیم پلی بازی شده است و گیم پلی طولانی بازی و اضافه شدن ماموریت های فرعی جالب، به جذابتر شدن این نسخه کمک کردهاند.
نمایی از آتلانتیس
با توجه به اینکه این نسخه یک نسخهی نسل هفتمی به شمار میرود، میتوان گفت که گرافیک بازی از قدرت مناسبی بهره میبرد البته با توجه به اینکه این نقد بر اساس نسخهی رایانههای شخصی صورت گرفته است، واقعاً نمیتوان منکر آن شد که گرافیک نسخهی چهارم از قدرت بالاتری نسبت به این نسخه داشته است اما میتوان گفت که بهینهسازی Rogue بهتر از Black Flag است و بازیباز میتواند با سیستمی ضعیفتر گرافیک بهتری را تجربه کند.
اکثر محیطهای بازی، همانند نسخهی چهارم بوده اما اضافه شدن دریاهای شمال، مناظر جدیدی را به بازیباز نشان میدهد؛ مناطقی که آیس برگ های زیادی، در دریاهای آن وجود دارد و مناظر جالبی را ارائه می دهد. البته باید گفت که اوج گرافیک بازی را میتوان در شبهای بارانی همراه با رعدوبرق دید. نورپردازی بازی نیز در حد خود قابل قبول است و انفجارها به زیبایی شکل میگیرند و نور آتش و شمع طبیعی در بازی تعبیهشدهاند ولی سازندگان صحنهی خاصی را در بازی قرار ندادند تا بتواند قدرت نورپردازی را به زیبایی نشان دهد. در کل نورپردازی بازی از قدرت خوبی برخوردار است.
در نتیجه باید گفت که گرافیک بازی از بهینهسازی خوبی بهرهمند است و گرافیک هنری بازی نیز بالا است. باگهای بسیار کمی در بازی مشاهده میشوند و دقت خوبی در طراحیها به کار رفته است. در کل میتوان گرافیک بازی را با توجه به نسل هفتمی بودن آن، یک گرافیک خوب دانست ولی در نسخهی PC آن، پیشرفتی نسبت به دو نسخه قبلی نکرده است.
فریاد دو فرقه
اگر یوبیسافت هر مشکلی در بازیها خود داشته باشد، در بخش موسیقی هیچ چیز کم نمیگذارد. موسیقیهای زیبایی در بازی و حتی منوی بازی قرار دارد و این موسیقیها هیجان گیم پلی را بالا می برد و حس و حال خاصی را به بازیباز منتقل میکند. واقعاً بخش موسیقی بینقص است و بازی را جذاب تر میکند. صداگذاری بازی هم مثل همیشه دقیق است و از صداگذاران حرفهای برای صداگذاری شخصیتهای استفادهشده است. البته یک مشکل مضحک در بخش صداگذاری بود که واقعاً آزاردهنده بود؛ Shay در بسیاری از مواقع جملهی I Make My Own Luck را استفاده میکند و در بسیاری از مواقع این جمله هیچ ربطی به موقعیت بازی ندارد. این مسئله واقعاً مسخره و خندهدار است و به کار رفتن این جمله در موقعیتهای کاملاً نامناسب و بی ربط میتواند اعصاب بازیباز را خرد کند! به غیر از این مسئله صداگذاری مشکل خاص دیگری ندارد و دیالوگهای زیبایی بین شخصیتها ردوبدل میشود.
در انتها باید گفت که Assassin’s Creed Rogue شباهت بسیار زیادی با نسخهی چهارم این سری داشته است که میتوانست تا حدودی بازی را کلیشهای کند اما اگر این بازی را یک عنوان جدا از فرنچایز فرقهی قاتلان بدانیم میتوانیم بگوییم که داستان بازی از قدرت و جذابیت بسیار بالایی برخوردار است اما به عنوان نسخه ای از این سری، ریشههای این فرنچایز را به کلی زیر سؤال برده است که از مهمترین نقاط ضعف این نسخه به حساب میآید.
دیدگاه کاربران
تعداد دیدگاه کاربران: 0 دیدگاه