بالاخره بعد از شایعات و لیک شدن‌های بسیار، عنوان Grand Theft Auto: The Trilogy – Definitive Edition برای کنسول‌های نسل هشتم، نسل نهم و کامپیوتر منتشر شد. اما انتشار این سه‌گانه نه تنها آرزوی طرفداران را برآورده نکرد، بلکه آن را با خاک یکسان کرد. از آنجایی که Rockstar Games در ارائه بازی‌های نسبتاً بی‌نقص “حداقل برای کنسول‌ها” بین گیمرها شهرت دارد، طرفداران فکر نمی‌کردند که این سه‌گانه که حکم آغازگر پادشاهی راکستار در بین بازی‌های جهان‌باز را داشت، تا این حد بد و ناقص باشد. در ادامه به نقد و بررسی بازی GTA The Trilogy – The Definitive Edition خواهیم پرداخت، با پارسی گیم همراه باشید.

بازی GTA 3 The Definitive Edition

داستان‌هایی که همچنان تازگی دارند

از آنجایی که بازی GTA Trilogy یک ریمستر محسوب می‌شود، طبیعی است که داستان بازی‌های اصلی حفظ شده باشد. هر سه بازی در دنیای مشترک جریان دارد اما داستان آن‌ها متفاوت است. بازی GTA 3 داستان یک سارق حرفه‌ای بنام کلاود را روایت می‌کند که پس از خیانت همکارش، در سدد انتقام گرفتن از او است. داستان این بازی عمق و جذابیت آنچانی ندارد اما انگیزه‌ی کافی را در بازیکن خلق می‌کند تا بازی را به پایان برساند.

در عوض بازی GTA: Vice City با یک داستان جذاب در دهه‌ی هشتاد همچنان به بهترین شکل در مورد رفاقت و کنترل مافیا صحبت می‌کند. شخصیت اصلی بازی وایس سیتی، یک تبهکار خبره است که پس از آزاد شدن از زندان قصد دارد کنترل شهر را در دست بگیرد. داستان Vice City با رنگ‌بندی شهر یک تناقص زیبایی دارد. شهر وایس سایتی با الهام از میامی طراحی شده است. ظاهر این شهر بسیار خوش رنگ و خوشحال است اما داستان بازی و اتفاقات درون بازی اصلا این چنین نیست. نصف این شهر توسط تاجران مفسد و قاچاقچی مواد مخدر اداره می‌شود. در واقع وایس سیتی، نمادی از شخصیت‌های بازی است. به ظاهر زیبا و خوش‌رنگ اما از درون خالی و کثیف.

بازی GTA San Andreas The Definitive Edition

داستان دو بازی GTA 3 و Vice City نکات مشابهی بسیاری باهم دارند که بزرگ‌ترین آن خانواده‌های مافیایی است. اما این بخش در بازی San Andreas با گروه‌های گانگستری عوض شده است. اینبار در عوض تبهکاران حرفه‌ای، بازیکن کنترل CJ، یک گانگستر پیش پا افتاده را در اختیار خواهند داشت. انتخاب یک شخصیت سیاه‌پوست به‌عنوان شخصیت اصلی فرنچایزی مثل GTA که محبوبیت بسیاری دارد، در سال 2004 یک اقدام انقلابی محسوب می‌شد. متأسفانه مسئله مبارزه با نژادپرستی در سال‌های اولیه 2000 به اندازه‌ی الان محبوب نبود. جدا از آن، راکستار در تلاش بود یک داستان واقعی را روایت کند، نه اینکه یک داستان شعارزده را برای دیده شدن بازگو کند.

داستان بازی San Andreas فقط در مورد گروه‌هی گانگستری نیست، بلکه در مورد رفاقت، خانواده، تجارت و حتی سیاست صحبت می‌کند. در نهایت سفری که CJ از یک گانگستر بی‌مغز تبدیل به یکی از سهام‌داران بزرگ‌ترین کازینو سان اندریاس می‌شود، بی‌نقص و فوق‌العاده است که همیشه در خاطره‌ها خواهد ماند.

بازی GTA Vice City

آرزویی که با خاک یکسان شد

ریمستر یا ریمیک شدن اولین بازی‌های سه‌بعدی مجموعه GTA آرزوی چندین ساله گیمرها بود. بین این سه‌گانه دو نسخه Vice City و San Andreas محبوبیت بیشتری بین طرفداران داشت. وقتی اولین سکانس این بازی را دیدم، واقعاً شوکه شدم. تصاویر واضح‌تر، نورپردازی واقع‌گرایانه و چهره‌ها واقعی بودند. به عنوان کسی که چندین بار هر سه بازی GTA 3، Vice City و San Andreas را تجربه کرده است، تغییرات گرافیکی بسیار زود برایم آشکار شد، اما این تغییرات حتی درحد و اندازه‌های بازی‌های نسل هشتم هم نیست، نسل نهم که جای خود دارد.

اولین نقصی که در گرافیک بازی به‌چشم می‌خورد طراحی عجیب صورت‌های شخصیت‌ها است. بازی GTA III حداقل طراحی چهره قابل قبولی دارد و طراحی کارتونی شخصیت‌ها آنقدر اذیت‌کننده نیست. اما این موضوع روی دو عنوان Vice City و San Andreas صادق نیست. طراحی شخصیت‌ها بیشتر شبیه انیمیشن‌های دیزنی است تا یک بازی ویدئویی محصول شرکتی نامدار مثل راکستار.

درواقع اگر نسخه اصلی این سه بازی را تجربه کرده باشید، از این پیشرفت گرافیکی بسیار خرسند خواهید شد. ولی برای افرادی که مجموعه GTA را با آخرین نسخه‌ی آن می‌شناسند، این طراحی، پسرفت گرافیکی محسوب می‌شود. نکته واضح این‌ است که استودیوی Groove Street Games می‌توانست طراحی به مراتب بهتری انجام بدهد و باید این کار را انجام می‌داد.

نورپردازی بازی GTA Trilogy The Definitive Edition اولین چیزی بود که واقعاً از دیدن آن لذت بردم. لذتی که نواقص خود را نیز داشت. نورپردازی این بازی در جایی می‌توانید یک صحنه زیبا را خلق کند و در لحظه‌ی دیگر چشم‌تان را حسابی اذیت کند. باران در هر سه بازی به بدترین شکل ممکن طراحی شده است. آب‌و‌هوای بارانی در بازی بیشتر شبیه این می‌‌ماند که شخصی یک آب‌پاش دست گرفته باشد و جلوی دوربین آب بپاشد تا باران واقعی. اما چیزی که واقعا هنگام هوای بارانی آزار دهنده است، نور پردازی به‌شدت ضعیف و مفلوج بازی است که عملاً هیچ چیزی دیده نمی‌شود.

بازی GTA The Trilogy

هوش مصنوعی قدیمی

در ادامه این نقد و بررسی، به هوش مصنوعی بازی نیم نگاهی خواهیم انداخت.راکستار قبلاً گفته بود بازی The Definitive Edition مکانیزم‌های اصلی بازی را حفظ خواهد کرد و این موضوع من را نگران کرده بود. متأسفانه اولین چیزی که در گیم‌پلی شما را اذیت می‌کند هوش مصنوعی قدیمی بازی است. این هوش مصنوعی برای سال 2001 خارق‌العاده بود اما برای سال 2021 عملاً بی‌مصرف است؛ به‌خصوص هوش مصنوعی دشمنان بازی.

هوش مصنوعی بازی‌ها در سال‌های اخیر پیشرفت چشم‌گیری داشته باشد. در هیچ بازی مدرن شما نمی‌توانید دشمنی را پیدا کنید که بدون استراتژی عمل کند. اما استودیوی پشت ساخت بازی GTA Trilogy The Definitive Edition حتی به‌خود زحمت نداده است هوش مصنوعی بازی را بهبود بخشد. در قدم اول دیدِ دشمن شما بسیار کم است، و وقتی که متوجه حضور شما شود شلیک نمی‌کند؛ با سرعت هرچه تمام به طرف شما هجوم می‌برند. حرکات دشمنان غیرقابل پیش‌بینی است. گاهی ممکن است فقط به‌طرف شما زل بزنید و در لحظه‌ی دیگر با یک تیر هدشات‌تان کند. به‌ جرأت می‌گویم که بازی GTA Trilogy نا‌میزان‌ترین هوش‌مصنوعی در بین بازی‌های سال 2021 را دارد.

رانندگی، تنها بخش نسبتاً خوب بازی

بخش رانندگی بازی تنها بخشی بود که مشکلات کمتری داشت. بازی خیلی ساده و زیبا به شما می‌فهماند که مکانیزم‌های رانندگی به چه شکل هستند و چطور از آن‌ها استفاده کنید. اما مثل تمام بازی، این بخش نیز مشکلاتی دارد. اولین چیزی که واقعا شما را در رانندگی اذیت خواهد کرد، نتیجه‌ی عجیب و غریب تصادف‌ها است. ممکن است با سرعت زیاد با یک ماشین بزرگ تصادف کنید و ماشین اصلاً تکان نخورد و در عوض با تصادف با یک ماشین معمولی، هردو ماشین چندین متر به اطراف پرت شود. ولی این مشکل فنی، در روند پیشرفت بازی مشکل خاصی ایجاد نمی‌کند. مشکل اصلی که باعث شد چند مرحله را بارها تکرار کنم و یک مرحله را اصلاً نتوانم به پایان برسانم، آسیب‌پذیر بودن ماشین‌ها بود. ماشین‌ها در بازی به‌قدری آسیب‌پذیر است که بارها فقط با یک شلیک شاتگان ماشین منفجر شده است! هر چقدر بیشتر در بازی جلو می‌روید،عدم توازن در بازی بیشتر نمایان می‌شود.

تنها چیزی که در بازی تغییر نکرده و از آن خرسندم، رادیوهای بازی است. گرچند بعضی از آهنگ‌ها مثل Billie Jean مایکل جکسون از بازی حذف شده است، اما همچنان صدها آهنگ زیبای دیگر در بازی وجود دارد که رانندگی را تبدیل به زیباترین بخش هر سه عنوان کرده بود. برنامه‌های رادیویی که راکستار برای نسخه‌های اصلی بازی ضبط کرده بود همچنان فوق‌العاده جذاب و خنده‌دار بود. اگر زبان انگلیسی‌‌‌تان خوب است، برنامه‌های رادیویی GTA Trilogy به عنصری جذاب و لذت بخش برای شما تبدیل خواهد شد.

مشکلات فنی و باگ، قاتل اصلی بازی

مشکلات فنی از اول تا اخر بازی مثل یک خوره به جان بازی چسپیده و از خشم گیمر تغذیه می‌کند. شاید اگر باگ‌های بازی صرفاً باعث خنده می‌شد و به روند بازی صدمه‌ای نمی‌زد از خیر آن می‌گذشتم؛ اما چندین بار به‌خاطر باگ‌های مختلف مجبور شدم مرحله‌ای را تکرار کنم یا کاملاً از بازی بیرون شوم و دوباره بازی را آغاز کنم. در اوایل باگ‌های بازی مثل قورت دادن تیر برق توسط ماشین خنده‌دار به‌نظر می‌رسد اما هرچی جلوتر بروید همین باگ‌ها اشک شما را در می‌آورد.

اگر از این هفت خان رستم بگذرید، خان هشتمی از راه می‌رسد که افت ‌فریم نام دارد. هرباری که به منوی بازی می‌رفتم و دوباره وارد بازی می‌شدم نرخ‌فریم بازی شدیداً کاهش پیدا می‌کند. این افت فریم درحالی است که در طول بازی بدون دلیل، مکرراً رخ می‌دهد. و در آخر هم باید بپرسم که چرا باید یک بازی مثل GTA: The Trilogy – The Definitive Edition گزینه‌ی روی کنسول‌های نسل نهم داشته باشد که باید از بین نرخ‌فریم بهتر و کیفیت بهتر یکی را انتخاب کند؟ مگر گرافیک بازی چقدر واقع‌گرایانه یا پر زرق‌وبرق است که این کنسول‌ها نمی‌توانند همزمان کیفیت خوب و نرخ‌فریم مناسب ارائه دهند؟ منطقی پشت وجود این گزینه وجود ندارد و تنها برداشتی که می‌شود از آن داشت، بهینه‌ نبودن بازی روی تمامی پلتفرم‌ها است.