مقایسه ثور در دنیای سینمایی مارول با بازی God of War Ragnarok

در یک اقدام غیرمنتظره، کوری بارلوگ و تیم سانتا مونیکا تصمیم گرفتند نسخه جدید سری God of War با افسانه‌های نورس ادغام شود. در نتیجه‌ی این تغییر، بازیکنان با دنیا، شخصیت‌ها و داستان‌های کاملاً جدید و تازه روبه‌رو شدند که یکی از بزرگ‌ترین نکات مثبت بازی به شمار می‌رود. درحالی‌که دنیای نورس بیشتر با خدایانی چون اودین و ثور شناخته می‌شود، در بازی God of War شاهد این شخصیت‌ها نبودیم و در عوض از طریق داستان‌های میمیر با قدرت‌ها و داستان‌های اودین و دیگر خدایان آشنا شدیم.

چند ماه پس از معرفی رسمی بازی God of War Ragnarok در کنفرانس ماه سپتامبر سونی، استودیو سانتا مونیکا تریلر رسمی بازی را در کنار تصاویری از ثور، اودین و تیر منتشر کرد که با سروصدای بسیاری مواجه شد. یکی از بحث‌های داغ آن زمان ظاهر چاق و بزرگ ثور بود که بسیاری به آن انتقاد کردند. این بحث از جایی نشئت گرفت که سال‌ها قبل از اینکه سری خدای جنگ سراغ افسانه‌های نورس برود، مارول در قدم اول شخصیت ثور را در کمیک‌ها و بعداً در فیلم Thor برای جهانیان معرفی کرد؛ با این تفاوت که بازیگر نقش ثور اندام ورزیده و فوق‌العاده‌ای داشت.

این موضوع باعث شد که پس از نمایش ثور در دنیای بازی God of War Ragnarok، طرف‌داران دنیای سینمایی مارول و بازی God of War بر سر این موضوع به بحث و جدل بپردازند. در این مقاله افسانه‌های نورس را در کنار شکل ظاهری و شخصیت‌پردازی ثور را در بازی God of War Ragnarok و دنیای سینمایی مارول مقایسه خواهیم کرد.

• نکته‌هایی که باید در مورد سری God of War بدانید

هشدار: این مقاله بخش‌های زیادی از داستان God of War و فیلم‌های Thor را فاش خواهد کرد.

ازآنجایی‌که تمامی افسانه‌ها بیشتر به‌صورت دهان‌به‌دهان از نسلی به نسلی دیگر منتقل شده‌اند، طبیعی است که در طول این مسیر جزئیات شخصیت‌ها و افسانه‌ها دچار تغییرات ریزودرشت شده باشد. اما بعضی داستان‌ها و جزئیات شخصیت‌ها توسط نویسندگان آن زمان به رشته تحریر درآمده است، در نتیجه می‌توان با قاطعیت بیشتر در مورد آن‌ها صحبت کرد. از سوی دیگر خالق یک اثر آزادی کامل را دارد تا آگاهانه نسخه خود را از یک داستان یا افسانه روایت کند. در این مقاله صرفاً به این موضوع خواهیم پرداخت که کدام اثر به افسانه‌های اصلی نورس چه از نظر داستانی و چه از نظر شکل ظاهری شخصیت‌ها، نزدیک‌تر است. در قدم اول به شکل ظاهری ثور و شخصیت‌پردازی آن در دنیای سینمایی مارول و مقایسه آن با افسانه‌های نورس خواهیم پرداخت. در نهایت نگاهی خواهیم انداخت به حادثه رگناروک در فیلم Thor Ragnarok، مقایسه آن با افسانه‌های نورس و در نهایت اینکه بازی God of War Ragnarok چه نکاتی را باید مدنظر بگیرد تا یک داستان منسجم و عالی را روایت کند.

داستان و ظاهر ثور، خدای رعد و برق در دنیای سینمایی مارول

ثور برای اولین‌بار در شماره #83 کمیک Journey Into Mystery کمیک مارول، محصول سال 1962 ظاهر شد. پس از اینکه دنیای سینمایی مارول با فیلم مرد آهنی محصول سال 2008 آغاز شد، به دنبال آن در سال 2011 شاهد اولین فیلم مستقل شخصیت ثور با نقش‌آفرینی کریس همسورث بودیم. ثور به‌عنوان یکی از اعضای اصلی گروه انتقام‌جویان در فیلم‌های مختلف دنیای سینمایی مارول حضور پیدا کرد که آخرین فیلم مستقل آن با پیشوند رگناروک در سال 2017 با کارگردانی تایکا وایتیتی روی پرده نقره‌ای رفت.

در دنیای سینمایی مارول، شخصیت ثور پس از اینکه از دستور پدر خود، اودین سرپیچی می‌کند، به زمین تبعید می‌شود و تا زمانی که ارزش خود را دوباره ثابت نکند، حق استفاده از چکش جادویی خود، میولنر را نخواهد داشت. این در حالی است که در افسانه‌های نورس، ثور هیچ‌وقت به کره زمین یا یورد (Jörd) نرفت. از سوی دیگر، اودین در کمیک و دنیای سینمایی مارول به میولنر دستور می‌دهد تا فقط خادم افراد خوب باشد؛ اما در افسانه‌ها اودین هیچ موقع چنین کاری نکرد و تقریباً هرکسی که قدرت فیزیکی کافی می‌داشت می‌توانست از چکش ثور استفاده کند.

اگر از پس‌زمینه داستانی ثور بگذریم، نوبت به روابط ثور می‌رسد. در دنیای سینمایی مارول، ثور یک برادر و خواهر ناتنی دارد. برادر ناتنی او لوکی، خدای شرارت، و هِل، خدای دنیای مرده‌ها خواهر او است که برای اولین‌بار در فیلم ثور رگناروک با بازی کیت بلانشت او را دیدیم. ازآنجایی‌که ثور به زمین می‌آید با شخصیت جین فاستر دوست می‌شود؛ همان‌طور که توضیح دادم، این اتفاق به‌هیچ‌عنوان در افسانه‌های نورس رخ نداده و حتی افسانه‌ای شبیه آن نیز وجود ندارد. در واقع تمام سفر و تبعید ثور به زمین داستانی است که استن لی برای کمیک‌های مارول به پس‌زمینه داستانی ثور اضافه کرد.

اما در افسانه‌های نورس، نه لوکی و نه هِل، برادر و خواهر ثور هستند. ثور فرزند اودین و یورد است که هیچ برادر تنی دیگری ندارد و تمامی برادرهای او ناتنی هستند. این برادران در رگناروک نقش برجسته‌ای ندارد اما هیچ‌وقت در دنیای سینمایی مارول به آن‌ها اشاره نشده است. بالدور، هودر و هرمود فرزند فریا (Freya) و اودین است که لازم به ذکر است بالدور آنتاگونیست اصلی بازی God of War نیز بود. والی فرزند اودین و رندر، وَیدار فرزند اودین و گریدر دو برادر ناتنی دیگر ثور هستند که در رگناروک نقش مهمی را ایفا می‌کنند.

چیزی که در دنیای سینمایی مارول کاملاً تغییر کرد، رابطه شخصیت هِل با لوکی و ثور است. در افسانه‌های نورس آمده است که لوکی هرچند وقت یک‌بار به سرزمین غول‌ها یا یوتنهایم سفر می‌کرد و با غولی با نام انگربوثا (Angrbotha) رابطه برقرار می‌کند که نتیجه آن سه فرزند بنام‌های فنریر، یورمانگاندر یا مار هستی و هِل بود. پس از زیرکی و فریب‌کاری اودین، فنریر تبدیل به گرگ عظیمی می‌شود که در رگناروک کل ماه را می‌بلعد؛ درحالی‌که در دنیای سینمایی مارول، فنریر فقط کمی بزرگ‌تر از هالک است. از سوی دیگر هیچ اشاره‌ای به یورمانگاندر صورت نمی‌گیرد که یکی از اصلی‌ترین شخصیت‌های دنیای نورس محسوب می‌شود و در نهایت شخصیت هل که در دنیای سینمایی مارول خواهر ثور و لوکی معرفی شده؛ درحالی‌که این شخصیت دختر لوکی است. نکته‌ای که مارول آن را به‌درستی پیاده‌سازی کرده است، آغاز رگناروک توسط هل است که در افسانه‌های نورس نیز شخصیت هل برای انتقام پدر خود، لوکی، رگناروک را آغاز می‌کند و در نهایت اینکه ثور در افسانه‌های نورس دو فرزند با نام‌های مودی و مگنی دارد که در دنیای سینمایی مارول حضور ندارد.

آخرین موضوع مربوط به ثور شکل ظاهری آن است که بحث و جدل اصلی طرف‌داران مارول و بازی God of War نیز روی آن آغاز شد. ثور با نقش‌آفرینی کریس همسورث وارد دنیای سینمایی مارول شد. تقریباً تمامی قهرمان‌های دنیای سینمایی از نظر فیزیک در بهترین حالت ممکن قرار دارند؛ حتی شخصیت‌هایی مثل بروس بنر و تونی استارک که نیازی نیست فیزیک بی‌نظیر داشته باشند از بقیه شخصیت‌های فرعی در بهترین حالت ممکن قرار دارند. این موضوع در رابطه با ثور نیز صادق است؛ درحالی‌که این نکته در تضاد کامل با افسانه‌های نورس قرار دارد.

بر اساس ترانه‌ها و داستان‌های نورس، ثور قدرت خارق‌العاده‌ای دارد اما از نظر ظاهری هیچ شباهتی به انسان ایدئال امروزی ندارد و حتی اگر ثور در دنیای امروزی وجود می‌داشت باید رژیم می‌گرفت تا به‌خاطر کلسترول از بین نرود. به همان اندازه که ثورِ کریس همسورث فیزیک بی‌نظیر با هیکل ایدئال و شکم شش تکه دارد، ثور افسانه‌های نورس چاق، و در مقایسه با دیگر خدایان از نظر سرعت کند اما قدرت خارق‌العاده‌ای دارد.

کدام ثور به افسانه‌های نورس نزدیک‌تر است؟ ثور مارول یا God of War

اگر خیلی خلاصه بگویم بازی God of War تلاش بیشتری می‌کند تا به افسانه‌های نورس نزدیک‌تر باشد. این موضوع هم از نظر شکل ظاهری خدایان این افسانه و هم از جهت روابط آن‌ها با یکدیگر درست است؛ اما همچنان تغییرات ریزودرشتی دارد. از سوی دیگر، ثور دنیای سینمایی مارول تفاوت‌های فاحش بسیاری با افسانه‌های نورس دارد. از روابط تغییریافته و حذف شخصیت‌ها گرفته تا شکل ظاهری تمامی آن‌ها.

در بازی God of War بازیکنان برخورد آن‌چنانی با ثور نداشتند؛ اما در عوض با پسران او، مگنی و مودی مبارزه کردند که هر دوی آن‌ها در نتیجه این مبارزه از بین رفتند. این اتفاق یکی از تغییراتی است در سبب ورود کریتوس به دنیای نورس به میان آمد. در افسانه‌های نورس، پسران ثور حتی پس از رگناروک زنده می‌مانند و جانشین پدر می‌شوند. در ادامه نگاهی خواهیم انداخت به رگناروک یا پایان دنیا در افسانه‌های نورس و مقایسه آن با فیلم Thor Ragnarok دنیای سینمایی مارول و همچنان پیش‌بینی حوادثی که ممکن است در بازی God of War Ragnarok رخ بدهد. اما قبل از آن باید نگاهی به بازی God of War بیندازیم و آن را با افسانه‌های نورس از نظر داستانی مقایسه کنیم.

• دانلود زیرنویس فارسی بازی God of War

مقایسه حوادث بازی God of War با افسانه‌های نورس

بزرگ‌ترین تفاوت بازی God of War و افسانه‌های نورس بیشتر از اینکه حضور کریتوس در این جهان باشد، فرزند او، آتریوس است. پس از اینکه بازی God of War به پایان می‌رسد، مشخص می‌شود که اسم آتریوس در زبان محلی اسکاندیناوی لوکی یا همان خدای شرارت است. اما توضیحی که باید بازی God of War Ragnarok ارائه کند، این است که یورمنگاندر چطور ممکن است فرزند لوکی باشد، درحالی‌که خود لوکی پسر بچه‌ای بیش نیست. با این حال این موضوع نمی‌تواند حفره داستانی باشد؛ چون نویسنده‌های بازی به این موضوع اشراف دارند که آتریوس همان لوکی است. حتی این موضوع که نقطه‌ضعف بالدور فقط گیاه دارواش است و لوکی در افسانه‌های اسکاندیناوی از آن برای کشتن بالدور استفاده می‌کند نیز در بازی God of War وجود دارد. چیزی که ممکن است به داستان بازی God of War ضربه بزند، آوردن دلایل غیرمنطقی و گذشتن سرسری از این موضوع است.

نکته‌ی دیگری که در بازی God of War و افسانه‌های نورس تفاوت دارد، سر میمیر (Mimir) است. میمیر داناترین خدای اساطیر نورس است که طی حادثه‌ای سرش قطع می‌شود اما نمی‌میرد. اودین از این فرصت استفاده می‌کند تا او را نزد خود بیاورد و از دانش او استفاده کند و برای راضی کردن میمیر، حاضر می‌شود یک چشم خود را نیز قربانی کند. این در حالی است که کریتوس و آتریوس در بازی God of War سر میمیر را به دست میاورند و از دانش و قصه‌های او استفاده می‌کنند. البته این موضوع می‌تواند محرک خوبی نیز برای دشمنی اودین با کریتوس باشد که مانع رسیدن اودین به سر میمیر شد؛ برای توضیح کامل این موضوع باید تا عرضه بازی God of War Ragnarok صبر کرد.

رگناروک در افسانه‌های نورس

قبل از اینکه نگاهی بیندازیم به داستان فیلم Thor Ragnarok، بهتر است مروری داشته باشیم به اساطیر نورس و رگناروک در آن. قبل از شروع رگناروک، چندین سال پی هم دنیا شاهد زمستان‌های طولانی خواهد بود که در نتیجه‌ی آن اکثر موجودات از بین می‌روند و تعداد اندکی زنده می‌مانند. در نغمه‌های مربوط به نورس آمده است که پس از آغاز زلزله‌های شدید که کوه‌ها را جابه‌جا می‌کند، فنریرِ گرگ، فرزند لوکی از قفل و زنجیر خود رها می‌شود و از زیرِ زمین بیرون می‌آید. در همین حال است که خواهر او، هِل نیز برای نابودکردن خدایان آماده می‌شود و لوکی از زندانی که خدایان ایسر (Aesir) برای او تدارک دیده بودند، آزاد می‌شود. از طرف دیگر، غول آتشین، سِرتر (Surtur) نیز آزاد می‌شود که والهالا و ازگارد را نابود می‌کند. از سوی دیگر، یورمانگاندر با آزادکردن زهر در هوا و آب، تمامی موجودات دریایی و پرنده‌ها را از بین می‌برد. پس از این حوادث، هایمدال، خداوند نگهبان تمامی خدایان را بیدار می‌کند تا برای مبارزه به میدان ویگرید بروند.

در اینجا تمامی خدایان من‌جمله ثور، اودین، فریا، تیر (خدای جنگ) و ویدار (فرزند اودین) حاضر می‌شوند تا با لشکر مرده‌ها به سرکردگی هِل و لوکی مبارزه کنند. اولین قربانی این جنگ فریا است که شجاعانه به سمت سرتر می‌رود اما حریف عظمت و شمشیر آتشین او نمی‌شود و همان جا از بین می‌رود. پس از آن یورمانگاندر با ضربه مهلک چکش ثور از بین می‌رود؛ اما این مار عظیم‌الجثه در لحظه آخر زهر خود را روی ثور می‌پاشد که در نتیجه ثور نیز از بین می‌رود.

قربانی بعدی این مبارزه حماسی، تیر، خدای جنگ است که به‌تنهایی سراغ گرگ نگهبان هِل، یعنی گارم (Garm) می‌رود. او نیز مثل ثور، حریف خود را شکست می‌دهد اما در آخرین لحظه، گارم دندان‌های تیز خود را در گردن او فرو می‌برد. از طرف دیگر، فنریر برای انتقام زندانی شدن توسط اودین، سراغ پدر خدایان می‌رود. اودین تلاش می‌کند تا با نیزه‌ای که در دست دارد از جان خود دفاع کند، اما فنریر بزرگ‌تر و قوی‌تر از این حرف‌ها است؛ در یک‌چشم به‌هم‌زدن، فنریر پدر خدایان نورس، اودین را می‌بلعد.

پس از اینکه ویدار متوجه می‌شود پدر او توسط فنریر خورده شده، سریعاً سراغ فنریر می‌رود تا انتقام پدر خود را بگیرد. ویدار که یک لنگ کفش محکم و مخصوص به پا دارد، مانع حرکت دهان فنریر می‌شود؛ در همین حال که فنریر تلاش می‌کند ویدار را بخورد، ویدار دست خود را روی فک بالای فنریر می‌اندازد و او را با دستان خالی از وسط دو شقه می‌کند.

آخرین مبارزه این جنگ حماسی مربوط به لوکی و هایمدال می‌شود که پس از مبارزه نفس‌گیر هر دو کنار یکدیگر می‌میرند. در این میان فقط فرزندان ثور، مگنی و مودی در کنار عموی خود، والی و ویدار زنده مانده‌اند. از طرف دیگر یک مرد و زن در زیر درخت دنیا، Yggdrasil دور از آتش سرتر پنهان شده‌اند تا زندگی از بین نرود. پس از اینکه مبارزه در ویگرید تمام می‌شود، سرتر با شمشیر آتشین خود تمامی جهان را به آتش می‌کشد؛ آب رودخانه‌ها خشک و درختان سبز تبدیل به خاکستر می‌شوند. پس از آن، آن مرد و زنی که در زیر درخت یگدراسیل پنهان شده بودند، بیرون می‌آید و فصل جدیدی از زندگی را آغاز می‌کنند.

مقایسه رگناروک با فیلم Thor Ragnarok

دلیل اصلی که فیلم Thor Ragnarok با داستان‌های اساطیر نورس تفاوت فاحشی دارد، پی‌ریزی متفاوت داستان ثور و ازگارد نسبت به نغمه‌های نورس است. در فیلم Thor Ragnarok، هِل به‌عنوان خواهر ناتنی ثور و لوکی معرفی می‌شود که برای انتقام از اودین قصد دارد ازگارد را نابود کند. این قضیه در قیاس با افسانه‌های نورس از بسیاری جهات در تضاد است. همان‌طور که قبلاً ذکر شد، هِل دختر لوکی است نه خواهر او. از طرف دیگر، در فیلم Thor Ragnarok هِل هنگام مبارزه با سرتر از بین می‌رود درحالی‌که سرتر و هِل هر دو قصد نابودی ازگارد و خاندان ایسر را دارند.

اگر از همه این‌ها بگذریم می‌رسیم به خود رگناروک که در دنیای سینمایی مارول، صرفاً ازگارد از بین رفت. این در حالی است که قبل از آغاز رگناروک، تقریباً همه موجودات نه اقلیم، من‌جمله کره زمین از بین می‌روند و موجودات دیگر پس از رخ‌دادن رگناروک نابود می‌شود. به عبارتی پس از پایان رگناروک، زندگی از صفر آغاز می‌شود و بزرگ‌ترین چیزی که فیلم Thor Ragnarok را کاملاً در تضاد با نغمه‌های اساطیر نورس قرار می‌دهد، زنده ماندن ثور پس از رگناروک است. در واقع ثور یکی از اولین خدایانی است که در اثر مبارزه با یورمنگاندر کشته می‌شود؛ اما در دنیای سینمایی مارول نه‌تنها ثور زنده است بلکه هیچ اثری از یورمنگاندر در دنیای ازگارد هم نیست.

ولی این نکته را دوباره باید ذکر کنم که نویسنده این اجازه را دارد تا نسخه دلخواه خود از یک افسانه و داستان را روایت کند. ممکن است شخصی از داستانی که در دنیای سینمایی مارول برای ثور تدارکت دیده شده بیشتر لذت ببرد و شخص دیگر افسانه‌های قدیمی را ترجیح بدهد. اینجا قصد نداریم افسانه‌های نورس یا فیلم‌های ثور را از نظر داستانی و هنری بررسی کنیم؛ بلکه صرفاً تفاوت‌های آن‌ها برای شما آشکار کنیم.

بازی God of War Ragnarok برای موفقیت چه کاری باید بکند؟

در قدم اول، استودیو سانتا مونیکا باید تیم نویسندگی فوق‌العاده‌ای داشته باشد تا بتواند تغییرات زمانی و شخصیتی افسانه‌های نورس را به‌خوبی به یکدیگر ربط دهد. ازآنجایی‌که در بازی‌های قبلی سری God of War، با افسانه‌های یونان که کریتوس یکی از شخصیت‌های اصلی آن اساطیر محسوب می‌شود، سروکار داشتیم، برای تیم نویسندگی آسان‌تر بود تا تغییرات جدید و خلاقانه را در داستان پیاده‌سازی کنند. چیزی که توقع داریم در بازی God of War Ragnarok شاهد آن باشیم، یک داستان منسجم بدون حفره داستانی است که تمام‌وکمال چه مستقیم و چه غیرمستقیم، حضور و نبود بعضی از شخصیت‌های مهم این افسانه‌ها را به‌صورت کامل توضیح دهد.

ازآنجایی‌که قبل از شروع رگناروک، کریتوس دو فرزند ثور را از بین برده است، مسیر حادثه رگناروک و عواقب آن از همین حالا مسیر خود را از اساطیر نورس تقریباً جدا کرده است. این که داستانی جدید با افسانه‌ها و شخصیت‌های نورس ببینیم بسیار جذاب خواهد بود؛ اما امیدواریم این خلاقیت به بهای فراموش‌کردن منبع اقتباس و الهام این اثر نباشد. از سوی دیگر، این تغییر مسیر فرصت مناسبی برای تیم نویسندگی سانتا مونیکا است تا یک داستان پیچیده و چندلایه را تعریف کنند که نظیر آن را تابه‌حال ندیده‌ایم. در قدم آخر، امیدواریم این پیچیدگی داستان باعث نشود تا تصمیم‌ شخصیت‌ها با منطق دنیای God of War و خود آن شخصیت در تضاد قرار بگیرد تا صرفاً ما یک پایان از قبل تعیین‌شده را مشاهده کنیم. ما بیشتر از اینکه شاهد یک پایان شکوهمند برای بازی باشیم، دوست داریم یک مسیر بی‌نقص به آن شکوهمندی را تجربه کنیم.

نظر شما چیست؟ آیا بازی God of War Ragnarok می‌تواند دنباله‌ای لایق برای بازی قبلی این سری باشد؟ در بخش کامنت‌ها برایمان بنویسید و بگویید که شما کدام نسخه ثور را دوست دارید؛ نسخه بازی God of War Ragnarok که به اساطیر نورس نزدیک‌تر است یا نسخه دنیای سینمایی مارول؟