انسان از گذشته با مشاهده آسمان بالای سرش، رؤیای پرواز را در سر میپروراند. گذشت زمان و پیشرفت تکنولوژی این آرزو را برآورده کرد اما انسان جاهطلب و سیریناپذیر راضی نماند این بار به بالاتر از آسمان خیره شد، به فضای بیکران و پهناور که معلوم نبود چه راز و رمزهایی را درون خودش پنهان کرده است. این آرزو اما هنوز بهطور کامل محقق نشده و تکنولوژی در آن حدی پیشرفت نکرده که جایجای کهکشانها توسط انسان درنوردیده شود.
اینجا است که رازهای فضا را به قوه تخیل خود واگذار کرده و با استفاده از فیلم و بازیهای ویدیویی تا حدی این عطش سیریناپذیر را برای کشف ناشناختهها کنترل میکنیم. یکی از عناوین موفقی که توانست تجربه یک داستان زیبا و عمیق در کنار شخصیتهای بهیادماندنی را در اختیار ما قرار دهد، سهگانه Mass Effect بود که استودیو Bioware مسیرش را در سال 2007 احداث کرد و تا سال 2012 ادامه داد. این سهگانه با تمام مشکلاتی که داشت، محبوبیت زیادی میان بازیکنان پیدا کرد و به یکی از بهترین عناوین داستان محور فضایی تبدیل شد.
انتشار ناامیدکننده عنوان جدید Mass Effect: Andromeda که داستانی متفاوت با سهگانه اصلی را ارائه میداد، باعث شد سازندگان در Bioware تصمیم بگیرند تا بار دیگر دل هواداران را با انتشار بازسازی سه نسخه اصلی بازی در یک پکیج با نام بازی Mass Effect Legendary Edition که شامل تمام بستههای الحاقی هر سه عنوان میشود، به دست آورند و خاطراتی از «آن روزهای خوب» را به آنها هدیه دهند. در این مقاله به نقد و بررسی بازی Mass Effect Legendary Edition میپردازیم و خواهیم فهمید که آیا این سهگانه ارزش تجربه دوباره را دارد یا خیر.
شماره اول: شروع قوی داستان، گیم پلیای که تاریخمصرفش گذشته است
قبل از هر چیز باید به این نکته اشاره کرد که Bioware در این پکیج دو کار اصلی را انجام داده است: یکی بهبود گرافیک، نورپردازی و بافتها در هر سه بازی که این موضوع در شمارههای دوم و سوم نامحسوستر است و دیگری اضافه کردن تمامی بستههای الحاقی. داستان بازی در آینده دور و سال 2183 میلادی روایت میشود که کشف بقایایی از تمدن بیگانه در مریخ، جهشی سرسامآور در تکنولوژی انسانها ایجاد کرد. پایه و اساس این تکنولوژی بر مبنای کنترل زمان و فضا بهطور همزمان بود و اجازه حرکت با سرعتی بالاتر از سرعت نور را میداد. این تکنولوژی بهعنوان بزرگترین کشف بشریت شناخته شد و آن را Mass Effect نامگذاری کردند.
همچنین بناهای عجیبی که بر اساس همین تکنولوژی در فضا ساختهشده بودند توسط انسانها کشفشده و به کمک آنها سفر به منظومههای دیگر برای فضاپیماها میسر گردید که منجر به ملاقات بشریت با تمامی موجودات زنده با نژادهای مختلف در کهکشان راه شیری شد. شما نقش فرمانده ای نظامی به اسم Shepard را بازی میکنید که مأموریت دارد حملهای که به کلونی انسانها در سیاره Eden Prime شده را بررسی کند. در این مأموریت مشخص میشود که هوش مصنوعی پیشرفته و برتری که تمدنهای باستانی از آنها با نام Reaper یاد میکنند دوباره برای پاکسازی کهکشان از حیات دستبهکار شده و شخصی به اسم Saren نیز که قبلاً سفیر نژاد خودش بوده با آنها همکاری میکند. حال سرنوشت تمام کهکشان و نژادهای آن در دستان Shepard قرارگرفته است.
قرار نیست داستان گسترده این سهگانه را در این مقاله کامل بررسی کنیم چراکه از حوصله این مطلب خارج است. داستان شاید کلیشهای باشد (کهکشانی که در خطر نابودی است و قهرمانی که باید جلوی آن را بگیرد) اما سبک روایت آن در کنار شخصیتپردازی کاراکترهای متعدد این دنیای وسیع است که جذابش میکند. شما اگر لطیفهای را از یک راوی خوب بشنوید شاید اگر تکراری هم باشد لبخند بزنید، Mass Effect نیز تکنیک روایت داستانش منجر میشود که بخش کلیشهای آن را فراموش کنید. شروع داستان بازی در شماره اول بسیار خوب بوده شخصیت منفی بازی صرفاً یک آدم بد و بیروح نیست، بلکه پسزمینهای عمیق داشته و برای تمامی اعمالش دلیل دارد.
همین موضوع در کنار شخصیتپردازی تکتک کاراکترهایی که ملاقات میکنید، این بازی داستان محور را در نقطه اوجش نگه میدارد. هر کاراکتر، داستانی متفاوت دارد و با توجه به اتفاقهایی که در گذشته و حال رخ میدهد به شما رفتار متفاوتی نشان میدهد. شماره اول بازی از ابتدا تا آخرین لحظه، مسیری متعادل و خوب را طی میکند و بازیکن را بهخوبی مشتاق دنباله آن میکند.
از حیث گیم پلی میتوان بهخوبی قدیمی بودن بازی را درک کرد. تجربه دوباره عنوانی که در سال 2007 منتشرشده و صرفاً گرافیکش تغییر کرده شاید برای بسیاری خوشایند نباشد. بازی یک شوتر سوم شخص است که عنصر پناه گرفتن در آن نقش کلیدی را بازی میکند (چیزی شبیه به Gears of War) اما تعدادی از عناصر بازیهای نقشآفرینی نوبتی نیز از سایر ساختههای Bioware مانند Dragon Age یا Jade Empire را قرض گرفته است. شما میتوانید صحنه نبرد را متوقف کرده و به دو عضو دیگر خود فرمانهای سادهای دهید که به حرکت کردن و استفاده از قابلیتهایشان خلاصه میشود.
هوش مصنوعی دشمنان و همینطور یاران شما در سطح متوسطی قرار دارد و گاهی آزاردهنده میشود. هم تیمیهای شما توانایی استفاده خودکار از قابلیتها را نداشته و صرفاً با فرمان شما از آنها استفاده میکنند. تنوع قابلیتها و کلاسهای بازی (بهطورکلی عناصر نقشآفرینی) زیاد نیست و آنچنان هم در گیم پلی تأثیری نخواهد گذاشت و درنهایت پناه گرفتن و شلیک کردن بهترین تاکتیک است. شما میتوانید یک نظامی خبره باشید که کاملاً به سلاحهای خودش تکیه میکند، مهندسی که هک کردن و فراخوانی رباتها را ترجیح میدهد و یا یک انسان جهشیافته باشید که تمرکز ذهنی زیادی دارد و با قدرت ذهنش از قابلیتهای مرگباری استفاده میکند. کلاسهای هیبریدی نیز این میان وجود دارد که ترکیب این 3 کلاس اصلی هستند اما دو کلاس Vanguard و Soldier تا حدودی از سایر کلاسها قدرتمندتر ظاهر میشوند.
سلاحها هم تنوع کمی دارند و به مسلسل، کلت، شاتگان و تکتیرانداز خلاصه میشوند. اینجا خبری از خشاب نیست و صرفاً باید حواستان به داغ نکردن سلاح با شلیک ممتد باشد که برای برخی از کلاسهای سلاح مانند شاتگان بسیار آزاردهنده است. درمجموع نباید از گیم پلی انتظار چندانی داشت زیرا تمرکز بازی جای دیگری است که اکنون به آن خواهیم پرداخت.
قسمت اصلی گیم پلی در Mass Effect مکالمات و انتخابهای شما هستند که تأثیر مستقیمی در مسیر داستانی بازی خواهند گذاشت. اینجا تقریباً هر تصمیم مهمی عواقب خودش را دارد. سیستمی که بازی معرفی میکند Paragon/Renegade بوده که بهنوعی شاید انتخاب بین خوب و بد باشد. مسیر Paragon بیشتر به فکر سایرین بوده و انتخابهایی منطقی و دلسوزانه را در پی دارد اما مسیر Renegade نقطه مقابلی است که فقط هدفش انجام درست مأموریت به هر قیمتی است. اگر بهقدری کافی در یک مسیر قدم بگذارید و تصمیمگیری کنید، به دیالوگهای ویژهای دسترسی پیدا خواهید کرد که شاید در مواقع اضطراری شما را از یک آچمز نجات دهند، برای مثال اگر جایی مجبور باشید یکی از اعضای گروهتان را به دلیل مخالفت بکشید، شاید با دیالوگ ویژه این دو مسیر بتوانید جانش را نجات دهید.
حال شاید این مسئله پیش آید که اینجا چندان «تنوعی» دیده نشده و صرفاً انتخاب بین راست و چپ یا خوب و بد مطرح است. شماره اول بازی شروع این سری بود و شاید چندان پیچیدگی را به بازیکنان ارائه نداد. به قولی میتوان اینگونه تشبیه کرد که سازندگان در این شماره فقط تا مچ پا وارد این دنیای گسترده شدند و صرفاً میخواستند دمای آب را بررسی کنند!
بااینحال این شماره شروعی قوی برای این سری محسوب میشود. از حیث گرافیکی بیشترین تغییر و بهبود نصیب همین شماره اول شده است. با مقایسه بازی اصلی با Legendary Edition میتوان تغییرات بسیار زیادی را هم در زمینه نورپردازی و هم در بافت صورت کاراکترها و محیطها دید که شایان تقدیر است و باعث میشود این نسخه دستکمی از عناوین امروزی نداشته باشد. تنها مشکل ظاهری که فقط مخصوص به کاراکتر Shepard است، حرکت و قرارگیری عجیب چشمهایش در برخی صحنهها بوده که در نسخه اصلی چنین چیزی وجود نداشت!
شماره دوم: همچنان بهترین شماره این سهگانه
اگر نظر طرفداران سری Mass Effect را بپرسید همگی اتفاقنظر دارند که شماره دوم بازی بهترین است و در نوک قله قرار دارد. این حرف منطقی است و دلایل زیادی پشت آن وجود دارد. شماره دوم بازی از همان ابتدا با کشتن کاراکتر اصلی شما توسط یک سفینه فضایی پیشرفته و ناشناخته، انگشتبهدهان قرارتان میدهد. داستان اینجا از جایی شروع میشود که یک کمپانی بزرگ به اسم Cerberus که از انسانها تشکیلشده، بدن Shepard را پیدا کرده و طی پروژهای بزرگ و پیچیده، موفق میشود او را به زندگی برگرداند؛ اما چرا؟ رئیس این شرکت که یک انسان بلندپرواز و مرموز به اسم Illusive Man بوده که فکرهای زیادی را برای Shepard در سر دارد.
در این شماره شما باید ناپدید شدن کلونی انسانها در سیستمهای مختلف را بررسی کنید و نژاد بیگانه جدیدی به اسم Collectorها را ملاقات میکنید که مسئول این کار هستند. اینجا باید تیمی از افراد ماهر و خبره را جمع کرده و عازم مأموریتی خطرناک شوید تا مقر اصلی Collectorها را نابود کنید. مأموریتی پرمخاطره که شاید بازگشتی از آن نداشته باشید.
شروع داستان این بار هم قوی و همراه با شوکی کوتاهمدت است. بازی این دفعه حتی بیشتر از قبل به شخصیتپردازی عمیق کاراکترها میپردازد و شما را ترغیب به شناخت بهتر اعضای گروه خود میکند. همین موضوع اهمیت و خطرهای بسیار زیاد مأموریت شما را نشان میدهد و اگر چندان زمانی برای شناخت خوب و کسب اعتماد اعضای گروه خود نکنید، شاید هرگز موفق نشوید که زنده برگردید. شاخهای بودن داستان در شماره دوم پررنگتر از قبل است و بیش از 12 نفر را میتوانید در این مأموریت همراه خود کنید که هرکدام مأموریتی جداگانه برای کسب اعتماد دارند.
انتقال ذخیرهسازیهای بازی اول به شماره دوم، موارد جالبی را به گیم پلی اضافه میکند، تصمیمهای شما در شماره اول اینجا هم نتایجی به همراه دارند و ممکن است فردی را که در آن شماره نجات دادید، اینجا برای ادای دینش به شما ملاقات کنید. همین چیزهای کوچک و پیوستگیها میان شمارههای این سهگانه از عناصری است که شاید مصداقش را در هیچ بازی ویدیویی دیگری تابهحال ندیده باشید. میتوان گفت تمام شخصیتهایی که در شماره دوم ملاقات میکنید، علاوه بر جذاب بودن، دوستداشتنی بوده و بازیکن میتواند ارتباط نزدیکی با آنها برقرار کند.
گیم پلی شماره دوم جهشی فوقالعاده نسبت به شماره قبلی داشته و نشان میدهد سازندگان چقدر خوب به انتقادهای وارد شده پاسخ دادهاند. سیستم پناه گرفتن از حالت خودکار خارج شده و کلیدی به آن اختصاص یافته که مبارزات را بهشدت روانتر میکند. داغ کردن سلاحها با خشابگذاری ساده عوضشده و حس یک عنوان شوتینگ سوم شخص بهتر منتقل میشود. هوش مصنوعی دشمنان و همینطور یارهای شما بهینهسازی شدهاند اکنون بدون فرمان شما نیز از قابلیتهای خود استفاده میکنند.
عناصر نقشآفرینی و تنوع سلاحها نیز دستخوش تغییرات جدی شده و انواع و اقسام زرهها با ظاهر و ویژگیهای مختلف تهاجمی یا دفاعی در دسترس هستند. سازندگان بیشتر عناصر آزاردهنده بازی قبل را از شماره دوم حذف کردهاند. برای مثال دیگر لازم نیست مراحلی طولانی را سوار بر خودروی شش چرخ خود در کوهستانها طی کنید و حرکت کردن و اکتشاف در کهکشان نیز سادهتر شده. اینجا میتوانید سطوح سیارات مختلف را اسکن کرده و منابع مهمش را برای بهبود سفینه خود استخراجکنید. تمامی این فعالیتها، شانس زنده ماندن شما و گروهتان در مأموریت نهایی را افزایش میدهد.
سیستم Paragon/Renegade در اینجا تغییراتی جزئی یافته و در برخی صحنههای حساس بسته به نوع شخصیتی که ساختهاید با فشار دادن کلیدی میتوانید سرنوشت آن موقعیت را عوض کنید، برای مثال فردی را نجات داده و یا برعکس به او شلیک کنید. این موضوع پیچیدگی تصمیمگیریها را از بازی اول بیشتر کرده و اینجا دیگر انتخاب بین خوب و بد نیست، گاهی باید چیزی را برای هدفی والاتر فدا کنید. گرافیک اینجا هم از حیث نورپردازی بهبود یافته اما تغییراتش نسبت به شماره اول کمتر بوده و بیشتر به بافت صورت کاراکترها پرداخته شده است.
شماره دوم بازی بدون شک حتی در نسخه Legendary Edition نیز بهترین است، چراکه بسیاری از عناصر بازی اول را پولیش کرده و چیزهای آزاردهندهاش را حذف کرده است. تمامی این موارد در کنار داستانی که بدون شک بهیادماندنیترین کاراکترها را در کل این سری معرفی کرده و بازیکن را به شناخت بهتر آنها ترغیب میکند، عنوانی کامل را پدید آورده که همچنان قله محبوبیت را در اختیار خودش دارد.
شماره سوم: پایانی تلخ و شاید ناامیدکننده
شماره سوم بازی شاید از دید هواداران، منحوسترین شماره در زمان انتشارش بود و علتش هم تنها یکچیز است: پایان این داستان زیبا. هوادارانی که پس از دو شماره قوی منتظر یک پایان افسانهای برای این سهگانه بودند، بهشدت ناامید شدند و فیلم پایان بازی را تنها با سه رنگ متفاوت آبی، قرمز و سبز تجربه کردند که هیچکدام بهتنهایی نیز مناسب و درخور این داستان عمیق نبودند. خوشبختانه Bioware به دلیل اضافه کردن بستههای الحاقی به نسخه Legendary Edition تا حدی پایانبندی داستان را بهبود داده که شایان تقدیر است.
داستان این شماره آخرین نبرد را روایت میکند، نبرد کل کهکشان راه شیری با رباتهای پیشرفته Reaper که برای پاکسازی کهکشان از موجودات زنده و شروع چرخهای جدید آمدهاند. شروع داستان با حمله Reaper ها به سیاره زمین شروع میشود، جایی که Shepard در آن حضور داشته و مجبور میشود برای متحد کردن تمامی نژادهای کهکشانی ترکش کند. صحنههای ابتدایی بازی تکاندهنده و تأثیرگذار است و موسیقی زیبایی نیز چاشنی آن میشود. این صحنهها تا آخرین لحظه، کابوس Shepard خواهد بود.
شما در نقش Shepard این بار باید یک کهکشان را متحد کنید، کاری که شاید هیچ کس از پس آن برنیاید. هر نژاد فضایی مشکلات خودش را در این جنگ بزرگ دارد و متحد کردن آنها زیر یک پرچم، غیرممکن به نظر میرسد. اینجا تصمیمهای شما خیلی بیشتر از قبل اهمیت داشته و سرنوشت کل موجودات زنده به آن وابسته است. جایی میرسد که خودتان باور ندارید که شاید پیروز میدان شوید و بار این مسئولیت کمرتان را خواهد شکست.
داستانپردازی شماره سوم شاید به قدرت دو شماره قبل نباشد، اما وجود عواقب تصمیمهای قبلی شما است که دنیای شماره سوم را نیز پویا و جذاب میکند. در این شماره، تمامی کاراکترهایی که تابهحال ملاقات کردید را بار دیگر میبینید و نتیجه تصمیمهای خود بر زندگی آنها را خواهید یافت. اگر تابهحال با کاراکترهای این بازی ارتباط نزدیک برقرار نکردهاید، واقعاً باید به روانپزشک مراجعه کنید! این شماره بهنوعی نامه اعمال شما است و هرچند تصمیمهای مهمی را در آن میگیرید، اما برای پایانی خوش، ابتداییترین کار شما در شمارههای قبل تأثیرگذار است. پایانبندی داستان هم در این نسخه بهتر شده و طعم تلخ گذشته را تا حدودی از یادتان خواهد برد که نکتهای مثبت است.
گیم پلی تغییر چندانی با شماره قبل نکرده و برخی مکانیکهای جدید و جزئی اضافه شده است. برای مثال غلت زدن و پریدن از نقاطی خاص اکنون وجود داشته و سلاحهای سنگین نیز از بازی حذف شدهاند. قابلیت شخصیسازی و اضافه کردن قطعات جانبی به سلاحهای مختلف افزوده شده و وزن کاراکتر شما در زمان بازیابی قابلیتهای ویژه تأثیرگذار است. همچنین میتوانید افراد گروه خود را با انتخاب قابلیتهای ویژه بسیار قدرتمند کنید و به دلیل بهبود هوش مصنوعی، آنها بهتنهایی میتوانند تمامی دشمنان را از پا درآورند و شما فقط به تماشا بنشینید!
علاوه بر سیستم Paragon/Renegade این بار عنصری جدید که مطابق با حال و هوای آماده شدن برای جنگ است نیز در بازی وجود دارد. War Asset درواقع مجموع و برآیند نیروهای تحت کنترل شما هستند که با توجه به مسیری که طی میکنید اضافهشده و برای نبرد نهایی هرچقدر امتیاز بیشتری جمع کنید، پایان بهتری در انتظارتان خواهد بود. شماره سوم سیستم جمعآوری منابع از سطح سیارهها را حذف کرده که برای بسیاری خستهکننده تلقی میشد و جای آن را به اسکنهایی در سطح منظومه داده تا سرعت بیشتری به اکتشافهای شما بدهد و بیشتر درگیر موارد مهمتر باشید.
تغییر دنیای Mass Effect نیز به دلیل جنگ بزرگ بهخوبی عیان است. مردم دیگر شادی و بیخیالی قبل را ندارند، بیمارستانها پر از مجروح بوده و دائم گفتوگوهایی میان افراد در رابطه با مشکلات فراوانشان در آتش این جنگ بزرگ میشنوید. ملاقات با کاراکترهای قدیمی درصورتیکه بتوانید آنها را در طول دو بازی قبل زنده نگهدارید، بسیار لذتبخش بوده و عمق جدیدی را به روایت پایانی بازی اضافه میکنند. شاید پایانبندی بازی با وجود تغییرات Bioware همچنان آن چیزی نباشد که طرفداران میخواستند، اما از پایان سه رنگ بازی اول بسیار قابلقبولتر است.
بستههای الحاقی متنوع و خوب و موسیقی دلچسب
وجود تمامی بستههای الحاقی در این پکیج، یکی از نکات مثبتش است. بهشخصه در سه بازی اصلی، هیچکدام از این بستههای الحاقی را تجربه نکرده بودم و این بار فرصت داشتم تا جوانب دیگری از دنیای وسیع Mass Effect را در قالب این افزودنیها تجربه کنم. تقریباً میتوان گفت تمامی بستههای الحاقی بازی جذابیت مخصوص به خود را داشته و داستانی قوی را ارائه میدهند، خصوصاً بسته الحاقی Citadel در بازی سوم که علاوه بر عناصر قوی طنز، برگزاری مهمانی شام آخری را برای Shepard و دوستانش فراهم میکند!
مطلبی دیگر که باید در مورد Mass Effect Legendary Edition بیان کرد، موسیقی درخور و زیبایش است. موسیقی چه در مبارزات نفسگیر و چه در لحظات آرام، سبک و سیاقی آیندهگرایانه داشته و کاملاً با محیط فضایی بازی همخوانی دارد. این دنیای علمی تخیلی، بسیاری از لحظههای بهیادماندنیاش را مدیون همین موسیقی زیبا است که در هر سه شماره حضوری قوی دارد.
دیدگاه کاربران
تعداد دیدگاه کاربران: 0 دیدگاه