تجهیزاتتان را بردارید، هدفها را شکار کنید و دل به دریای جنایت و خون بزنید؛ این شعار بازی Necromuna Hired Gun است. اما آیا واقعاً این حرف درست است یا فقط یک شعار توخالی است؟ خب پس بیاید باهم این مجهولی که شرکت Streum on Studio برایمان ایجاد کرده را حل کنیم. با نقد و بررسی بازی Necromunda Hired Gun همراه ما باشید.
داستانی پر صحبت اما پوچ
یکی از نکاتی که باعث میشود عدهای دست از تجربهی این بازی بردارند، داستانگویی بازی است. درواقع داستان بازی روایت شهری شیطانی بنام نکرومندا است و این شهر توسط شش گروه خلافکار کنترل میشود. بازی از جایی شروع میشود که گروه House Goliath از دیدها پنهانشده و تهدید بزرگی برای شهر درراه است. در این حین شما بهعنوان یک مزدور استخدام میشوید تا جلوی آشوب و خرابیهای این گروه را بگیرید.
نکتهی جالب ماجرا این قسمت است که داستان بازی یک مقدمهی خوبی دارد اما سازندگان نتوانستهاند که این شروع خوب را به یک پایان لذتبخش تبدیل کنند. بازی در حین مأموریتها دیالوگهایی از شخصیتها بیان میکند که فقط به اطلاعات مأموریتها اشاره میکند و چیزی از داستان بازی مطرح نمیشود. اما چیزی که من را بیشتر از همه نامید کرد، داستانپردازی بیهدف آنتاگونیست(دشمن اصلی) بازی است. اینکه ما از نتیجهی کارهای دشمنها چیزی دستگیرمان نشود، نشاندهندهی داستانپردازی ضعیف سازندگان است. ما در داستان فقط به دنبال از بین بردن گروه House Goliath هستیم و نه چیز دیگری!
حتی برای درست بیان کردن هدف اصلی داستان، سازندگان زحمتی به خود نداده و این گیم پلی مهیج و سرگرمکننده بازی است که بار Necromunda را به دوش میکشد. درواقع روایت بد داستان به دلیل گنگ بودن آن است و شما در هر مأموریت باید به قسمتهای مختلف شهر بروید و جلوی خرابکاریهای گروه House Goliath را بگیرید؛ همین و بس.
شخصیتپردازی نه خام و نه پخته
هنگام بررسی بازی Necromunda Hired Gun نکتهای که بیشتر از همه به چشم میآید آن است که بازی در پرداخت به شخصیتهای اصلی و فرعی، بدعمل نکرده و دیالوگها به طرز قابل قبولی نوشتهشده است. اما قسمت بد ماجرا تکراری شدن دیالوگها پس از چند ساعت است. البته باید به این نکته اشارهکنیم که در بعضی از قسمتها، بازی عملکردهای خوبی را در اختیار شخصیتهای اصلی و فرعی میگذارد ولی بازهم صحبت با بعضی از آنها خستهکننده و تکراری است.
نکتهی بسیار بد و ناامیدکننده بازی، در شخصیتپردازی بد آنتاگونیست(دشمن اصلی) بازی است. درواقع در بازی شما با خود شخصیت دشمن اصلیتان نمیتوانید ارتباط برقرار کنید و برای شما مانند یک دشمن ساده است که این نکته بسیار منفیای درزمینهی داستانگویی محسوب میشود.
اما از طرفی شخصیتپردازی کاراکتر اصلی ضعف این قسمت را به دوش خود میکشد و کمی بازی را ازنظر دیالوگ گویی امیدوارتر میکند. چیزی که خیلی خوب به آن پرداختهشده است، اخلاق و رفتارهای شخصیت اصلی بازی است. شما در حین بازی کردن از گذشتهی خود اطلاعاتی کسب میکنید و در بین مبارزه کردن خاطراتی را با بیانی شنیدنی از شخصیت اصلی میشنوید.
آیتمشاپها در بازی اهمیت بسیار بالایی دارند
یکی از نکات مهم و خوب بازی برای تجربه کردن آن، وجود فروشگاهها و قسمتهای خرید بازی است. اگر میخواهید این بازی را تمام کنید باید برای هر مأموریت سری به آیتمشاپها بزنید. چون در طی روند بازی دشمنان سختتر و قویتر میشوند. بنابراین باید سلاحهای جدیدی را از مغازهها بخرید. بازی برای شما چهار قسمت برای ارتقای خود، زره و سلاحتان گذاشته است. اگر میخواهید تواناییهای خود را ارتقا دهید، باید سری به دکتر بزنید و بدن سایبری خود را ارتقا دهید. یا اصلاً دنبال یک سلاح بسیار قوی و کشنده هستید باید به اسلحه فروشی بروید و در آنجا خرید فروش سلاح و چیزهای دیگر را انجام دهید.
نکتهای که در بازی موردتوجه سازندگان بوده، تنوع بالای سلاحها و لوازم شخصیسازی آنها است. درواقع بازی برای اینکه بازیکن را سرگرم خود کند، دست او را باز گذاشته؛ بازیکن میتواند از لوله اسلحه تا رنگ آن را شخصیسازی کند.
گیم پلی بازی روان، سریع، خشن و بسیار سرگرمکننده است
ویژگیای که میتواند جای داستان خام بازی را برایمان کمرنگتر کند، گیم پلی دیوانه کننده آن است. در این مورد باید بگویم که سازندگان از بازیهایی مانند Doom برای ساخت گیم پلی بازی الگو گرفتهاند و بازی را در این بخش بسیار خوب طراحی کردهاند. البته باید به این نکته توجه کرد که بازی در بخش گیم پلی با خلاقیت توسعهدهندگان رنگ و جلای تازهای دریافت کرده است. در قسمتی از بازی وسیلهای مثل قلاب مکانیکی را به دست میآورید که کار شمارا برای ادامه دادن بازی ترغیب میکند و شما در مبارزات میتوانید خلاقیتهای خاص خودتان را برای کشتن دشمنان ایجاد کنید.
سازندگان در بخش اکشن بازی کم نگذاشتهاند و شما با سلاحهای متعدد و قابلیتهای بدن سایبری(رباتیک) خود، پرشها و جهشها، میتوانید به انواع گوناگونی دشمنها را از بین ببرید. ولی چیزی که توقع نداشتم، تکراری شدن اکشن بازی پس از چند ساعت است که لطمهای بزرگ به ارزش تکرار بازی میزند. این نکتهی منفی هنگام بررسی بازی Necromunda Hired Gun به چشم میآید و نمیتوان به سادگی از کنارش گذشت.
نکتهی دیگری که وجود دارد، ماجراجویی بودن بازی است. درواقع شما برای به دست آوردن پول و سلاحهای جدید باید در محیط بچرخید و صندوقهای مخفی بازی را پیدا کنید تا آیتمهای جدیدتری را به دست بیاورید. نکتهی مثبت این گشتوگذار کردن، این است که بازی بهسادگی تجهیزات را در اختیار شما قرار نمیدهد و برای پیدا کردن هر چیزی باید تمامی محیط را زیرورو کنید؛ این کار باعث میشود که بازی ازنظر گیم پلی، طولانیتر شود و شما بیشتر از بازی لذت ببرید.
نکتهی خوب بخش ماجراجویی بازی، ارزش لوتها با توجه بهزحمت بازیکنان است. درواقع وقتی تمام محیط را میگردید و صندوقهای لوت را پیدا میکنید، بازی به شما پاداش قابل قبولی با توجه به زحمتی که کشیدهاید میدهد. نکتهی خوب دیگر بازی وجود تیرها در جایجای محیطهای بازی است. میتوان گفت که سازندگان بازی به کند نشدن سرعت اکشن بازی بسیار توجه داشتهاند و شما در بازی به مشکل کمبود مهمات یا تمام شدن خشاب برنمیخورید.
از بخش جستجو کردن که بگذریم باید بگویم، استفاده از بعضی قابلیتها برای شکست دادن دشمن یکی از کارهای واجب است. میشود گفت سازندگان برای شیرینتر کردن گیم پلی شمارا مجبور میکنند از قابلیتهای سایبری(رباتیک) خود استفاده کنید. بخش جذاب آخر هم در مورد گیم پلی بازی کشتن مخفیانه یا از راه نزدیک دشمنهای بازی است که با انیمیشنهای جذاب و البته خشن همراه است.
و اما آخرین بخش گیم پلی دقیقاً مشکل اصلی در این بخش است؛ که باسهای بازی هستند. باید اشارهکنم که باسها بسیار کم و مینیباسها هم تکراری و خستهکنندهاند. مکانیسم مینیباسها بازهم تکراری است. اما ایکاش بازی حداقل برای این بخش مانند تنوع دشمنان معمولی به بازیکن احترام میگذاشت و بهخوبی آن را طراحی میکرد. آزاردهندهترین چیز بازی هوش مصنوعی باسفایتها در سختترین درجهی بازی است. باسها عملاً دشمنهای معمولی هستند که بجای سلاح آنها قابلیتهای دیگری هم دارند. بهجرئت میتوانم بگویم که در باسفایتها چالش سختی را پیدا نخواهید کرد.
چرا این بازی ارزش تکرار ندارد؟
بازی قابلیتهای زیادی برای استفاده به بازیکن میدهد؛ اما نکته بزرگ ماجرا اینجا است که نیازی نیست که از تمامی قابلیتهایتان استفاده کنید. درست است که باید از یک سری ویژگیها استفاده کرد اما بازی نتوانسته است توازنی بین بازی در حال حاضر با شروعی دوباره ایجاد کند و درنتیجه بسیاری از آیتمها و قابلیتها، اضافی و بدون کاربرد ضروری هستند.
از طرفی بازی آنقدر داستانگویی بدی دارد که شمارا ترغیب به بازی کردن دوبارهی آن نمیکند. شاید بعضیها بگویند که در این سبک از بازیها داستانگویی اهمیت بالایی ندارد و اکشن بازی موردنیاز است. اما باید برای این موضوع هم ناراحت شد؛ چراکه بازی ازنظر اکشن در تجربهی اول کاملاً خوب است؛ ولی در تجربهی دوباره بازی به ورطهی تکرار میافتد. این نکته هنگام بررسی بازی Necromunda Hired Gun کاملا به چشم میآید.
وقتی برای اولین بار بازی را تجربه کردم، در قسمتهایی از بازی لذتی را بردم که دربازیهایی مثل Doom این لذت را نبرده بودم. اما وقتی بهمنظور بررسی دوباره، بازی را انجام دادم، بعد از دو الی سه ساعت اول، بازی تکراری شد. یکی از دلایل تکراری شدن بازی، ضعف در ساخت محیطهای متنوع است. درواقع محیطهای بازی در بیشتر مواقع شبیه به یکدیگر هستند و این ضعف تنوع محیطی برای تجربهی دوباره، قابلتحمل نیست.
گرافیکی بالا اما گول زننده
در مورد گرافیک بازی باید بگویم که بازی بر روی همهی پلتفرمها دارای ایراداتی جزئی اما مهم است. بازی در ساخت بافت شخصیت اصلی بهخوبی عمل کرده اما ازنظر بافت گرافیکی تصاویر محیط، دشمنها و حتی شخصیتهای مثبت ضعفهایی را مانند بارگذاری بافتها و حتی گرافیک بصری صورتها شامل میشود. چیزی که خیلی برای این نسل از بازیها آزاردهنده است. درواقع باید بگویم که طراحی دشمنان رضایتبخش است اما تنوع آنها بسیار کم است. از طرفی هم گرافیک بصری دشمنان بازی نسبت به گرافیک محیط بازی، ضعیفتر است و این مسئله میتواند به تجربهی بازی برای افرادی که گرافیک بازی برایشان اهمیت دارد لطمه بزند.
البته که ضعف گرافیکی بازی هنوز ادامهدار است. نورپردازی بازی در محیطهای مختلف بهخوبی طراحی نشدهاند و در بعضیاوقات چشمهای شما اذیت میشود. درواقع سایه زنیها، انعکاسهای نوری و حتی روشنایی خود محیط بهخوبی طراحی نشده است. باید گفت سایهها بهصورت نامنظمی از واقعیت قرار دارند و در برخی مواقع اصلاً وجود ندارند. از طرفی هم نورپردازی محیط بهخوبی تنظیمنشده است و رنگبندی عوامل محیطی بهطور نامناسبی از حالت طبیعی قرار دارد.
اما از نکات منفی گرافیکی محیط بگذریم، بازی نکات مثبتی هم در این زمینه دارد، بازی در فضاسازی یک شهر بیروح و خشن عالی عمل کرده است و باید بگویم که از راه رفتن در این محیط بدتان نمیآید. فضاسازی بازی نکتهای دارد، این است که در برخی مواقع داستانگویی میکند و این امتیاز بزرگی برای سازندگان محسوب میشود. اما نکتهی منفیای که میتوان از فضاسازی محیط پیدا کرد، شباهت محیطها به یکدیگر است.
چیزی که این بازی را برای من جذابتر کرد، نبودن افت فریمهای متعدد در مکانهای شلوغبازی بود. باید گفت بازی درروان اجراشدن عالی عمل کرده است و شما از مبارزات خسته نمیشوید. درواقع یکی از عوامل مهم دربازیهای اکشن ماجراجویی یا نقشآفرینی، روان اجراشدن بازی بدون افت فریم حتی در محیطهای شلوغ بازی است. درنتیجهی بحث گرافیک باید گفت بازی دارای گرافیک بسیار خوبی است اما توجه نکردن به موردهای جزئی مانند نور، بافتهای محیط و شخصیتها باعث میشود که گرافیک بازی ضعیف به نظر برسد.
موسیقی هیجانی و دیوانهوار
حال که به پایان بررسی Necromunda Hired Gun نزدیک میشویم باید به بعدی از بازی بپردازیم که روی نظر شما تاثیر زیادی میگذارد. در واقع هر چه قدر بازی در داستان و مقداری هم گرافیک ایراد داشته، در موسیقی بهطور کامل سنگ تمام گذاشته است. درواقع چیزی که خیلی به هیجان اکشن بازی اضافه میکند، وجود موسیقی سبک متال است. سازندگان بهطور دقیقی موسیقی هر محیط را با خود آن تنظیم کرده است و شما فکر کنید که گیم پلی دیوانهوار این بازی هم به این ترکیب اضافه شود؛ آن موقع دیگر حرفی برای گفتن نمیماند.
موسیقی بازی Necromunda Hired Gun بهجرئت یکی از بهترین موسیقیهای اکشن این چند سال اخیر است و شما لحظهای از گوش دادن به موسیقی و کشت و کشتار دور نمیشوید و بلکه انرژی بیشتری را هم میگیرید. چیزی که این تجربه را از موسیقی بازی بهتر میکند، همخوانی آن با محیطهای بازی است و شما در ذهنتان جایگزینی برای این موضوع پیدا نمیکنید. اگر بخواهم بهتر بگویم، به نظر من سازندگان این بازی تجربهی زیادی در سبک متال و موسیقی اکشن داشتهاند که اینقدر هماهنگ موسیقی بر روی بازی مانند موجی نامرئی مینشیند. بازی در باسفایتها هم موسیقی بسیار هیجانیای را به شما ارائه میکند طوری که در بعضی از مواقع یاد سری Doom هم میافتید و این موسیقی را با آن بازی شگفتآور مقایسه میکنید.
درواقع Necromunda در حوزهی موسیقی به بازیهای دیگر نشان داد که سبک متال چه سبک جذاب و هیجانی است و میشود آن را در دیگر بازیهای اکشن ماجراجویی استفاده کرد. درواقع سبکی که این بازی برای موسیقی انتخاب کرده است بسیار درست و حسابشده است و سازندگان با واردکردن عنصری بنام موزیک لحظات اکشن زیبایی را برای شما رقم میزند.
اما موسیقی بازی فقط یک موسیقی گوشخراش جذاب نیست و در مواقعی از بازی، موسیقی بازی بسیار مرموز و جنایی میشود و این قسمتی است که بازیکن را درگیر خود میکند که قرار است چه اتفاقی بیافتد. موسیقی این بازی شمارا تحریک به ادامه دادن بازی میکند؛ هنگامیکه گلولهای از اسلحهی شما خارج میشود، این موسیقی بازی است که به اوج خودش میرسد و شمارا به هیجان وامیدارد تا دشمنانتان را به خشنترین روشها از بین ببرید.
دیدگاه کاربران
تعداد دیدگاه کاربران: 0 دیدگاه