مانند سایر کشورها و فرهنگهای دنیا، چین نیز با توجه به قدمت 5000 سالهاش، ارزش زیادی برای ادبیات، فرهنگ و شخصیتهای باستانی قائل است؛ به شکلی که برای ترویج فرهنگ و آشنا کردن مردم جهان با اسطورههای شناخته شدهی خود، از هیچ یک از جنبههای رسانه دریغ نمیکند. بازی Black Myth: Wukong آخرین اثر استودیوی چینی Game Science است که اخیرا منتشر شده و از شخصیتهای کلیدی کتاب «سیر به باختر» یا Journey to the West استفاده کرده است. هدف ما در این مقاله، نگاهی به اسطورههای چینی و اسطوره شناسی بازی Black Myth: Wukong است تا بیشتر با جهان این بازی آشنا شویم.
اسطوره های چینی در بازی Black Myth: Wukong
کتاب سیر باختر، یکی از مهمترین کتابهای ادبیات کلاسیک چین است که در قرن شانزدهم منتشر شد و موضوع داستان این کتاب دربارهی سفر «تانگ سانزانگ» راهب و سایر شاگردانش به هند است. در طی این سفر، تانگ سانزانگ و همراهانش با چالشها و مشکلات بزرگی روبرو میشوند که زندگی آنها را تهدید میکند اما برای اینکه بتوانند آیین بودا را یاد بگیرند، در مسیر هدایت قرار بگیرند و آن را ترویج دهند، این چالش را قبول میکنند. نکته جالب دربارهی کتاب سیر به باختر این است که هرکدام یک از شاگردان تانگ سانزانگ، ویژگیهای اخلاقی منحصر به فردی دارند که میتوان آنها را در رفتار انسان دید. در ادامه، به معرفی شخصیتهای اصلی این کتاب میپردازیم و اطلاعات کاربردی را در اختیارتان میگذاریم تا بهتر با هرکدام آشنا شوید.
1) Tang Sanzang
تانگ سانزانگ، یک راهب و زائر بودایی و مهمترین شخصیت کتاب سیر باختر است که براساس راهب تاریخی سلسله تانگ که با نام ژوآنزانگ شناخته میشود، به کتاب اضافه شد. مانند اکثر شخصیتهای اصلی، تانگ سانزانگ هم زندگی آسودهای نداشت و پس از تولد، خانوادهاش او را کنار رود رها کردند. پس از گذشت زمان و رشد تانگ سانزانگ، اسامی و القاب متنوعی را بر حسب موقعیت و شرایط فعلیاش برایش انتخاب کردند.
نام تانگ از پیوند برادری او با امپراطور تانگ و سوگندی است خورده است و نام سانزانگ هم به هدف او مبنی بر سفر کردن به هند و یافتن 3 مجموعه دست نوشتههای بودا است که با نام Sanzangjing شناخته میشود. در بعضی از نسخههای انگلیسی کتاب سیر باختر، عنوان Tripikata در نظر گرفته شده است که اصطلاح سانسکریت همان عنوان Sanzangjing است. پس از سوگند خوردن به امپراطور تانگ، امپراطور چند محافظ را برای همراهی کردن تانگ سانزانگ میفرستد اما همراهانش توسط چندین هیولاهای شیطانی کشته میشوند.
پس از این اتفاق، تانگ سانزانگ کاملا درمانده و بیهدف باقی میماند اما راهب گوانین به او کمک میکند تا 3 موجود فوقالعاده قدرتمند و غیرطبیعی با نامهای سان ووکانگ، ژوباجی و شاوجینگ را پیدا کند تا به او در دستیابی به دست نوشتههای بودا کمک کنند و در همین سفر نیز، گناهانشان بخشیده شود و به سمت روشنگری و رستگاری حرکت کنند.
تانگ سانزانگ از راهب سلسله تانگ، یعنی ژوآن ژانگ الگو برداری شده است؛ دانشمندی خردمند و جوان که در اواخر زندهگیاش به هند سفر کرد اما در مقابل، تانگ سانزانگ به عنوان یک راهب جوان، نسبت به اینکار اقدام کرد و بسیار ساده لوح و بیتجربه بود. تانگ سانزانگ به سرعت درگیر نماهای شیطانی میشد که خودشان را به عنوان انسانهای بیگناه جلوه میدادند اما چون تانگ سانزانگ نمیتوانست باطن آنها را تشخیص دهد، عاجز مانده بود. در این بین، سان ووکانگ توانایی تشخیص آنها را داشت اما هر دفعه که نسبت به حفاظت از تانگ سانزانگ اقدام میکرد، با واکنش منفی او روبرو میشد.
یکدفعه، زمانی که دیو سفید خود را به عنوان اعضای خانواده به تانگ سانزانگ نشان میداد، او حس دلسوزی نسبت به آنها داشت و چون از درون آنها خبر نداشت، مانند انسان با آنها برخورد میکرد. بااینحال، سان ووکانگ با توجه به تجربه و پیش زمینهای که نسبت به موجودات فراطبیعی داشت، از عجیب بودن رفتار اعضای خانواده و حضور دیو باخبر بود و پس از کشتن مادر خانواده، با واکنش منفی تانگ سانزانگ روبرو شد و حتی مجازات میشد. این مجازات معمولا از طریق سربندی که روی پیشانی همراهان قرار داشت انجام میشد و سردرد میگرفتند.
2) Sun Wukong
در دوران باستان، یک سنگ جادویی بر فراز کوه هوآگو قرار داشت که روزی روزگاری، با وزش نسیم، از بالای صخره به پایین پرتاب شد و از درون این سنگ، میمونی کاملا بالغ به دنیا آمد؛ میمون جوانی که علیرغم اینکه به تازگی به دنیا آمده بود، میتوانست راه برود و صحبت کند. در زمان تولد ووکانگ، امپراطوری با نام امپراطور جِید بر چین فرمانروایی میکرد و او پرتوهای درخشانی از نور را در دور دستها دید که از ابرها گذشتند و به دل آسمان رسوخ کردند.
با اینکه جِید نمیدانست که پرتوی نور از درون چشمان ووکانگ به بیرون تابیده است اما مبهبوت ماند و با افراد خود تلاش کرد تا منبع نور را پیدا کند. با وجود تمامی تلاشهایش، تنها چیزی که توانست پیدا کند، یک بچه میمون بود و پیش خود فکر کرد که یک بچه میمون نمیتواند چنین کاری را انجام دهد و با دور کردن این حادثه از ذهن خود، محل حضور ووکانگ را ترک کرد.
زمانی که ووکانگ در جنگل به کاوش میپرداخت میمونهای دیگری را پیدا کرد و تصمیم گرفت تا با آنها زندگی کند. یک روز، میمونها چالش جالب و چالشبرانگیزی را بین خود ترتیب دادند؛ اینکه هر شخصی که بتواند از آبشار عبور کند، پادشاه میمونها است. همانطور که انتظارش را دارید، ووکانگ از آبشار عبور کرد، خود را به رود رساند و توانست عنوان «شاه میمون» را اذعان خود کند.
با موفقیت او در این چالش، بقیهی میمونها نیز از او استقبال کردند و ووکانگ با شرارت و غرور بیشتر، نسبت به مبارزه با پادشاهها و کسب دستاورد و لوازم ارزشمندی مانند: سلاحهای قدرتمند، جواهرات، کلاه ققنوس و غیره اقدام کرد. در این بین، مهارتهای کلیدی ووکانگ نیز حائز اهمیت است. به عنوان نمونه، میتوانست به 72 موجود یا شیئی تبدیل شود و حتی با کشیدن موهایش، چندین نسخه شبیه به خودش را بسازد و حتی از طریق Cloud Somersault در هوا پرواز کند. تمامی این مهارتها در بازی Black Myth: Wukong دیده میشوند.
وقتی زمان انتقام یانگ وانگ( خدای مرگ) فرار رسید و پادشاهان جهنم بیصبرانه برای ورود ووکانگ صبر میکردند ووکانگ یانگ وانگ را فریب داد تا بدون هیچ مشکلی دوباره به زمین برگردد. به شکل جالبی، ووکانگ حتی قبل از بازگشت به زمین، هم نام خود و هر میمون جنگلی که با او همراه بودند را از دفتر مرگ یان وانگ پاک کرد.
یانگ وانگ از این موضوع نگران بود که این اقدام ووکانگ، در تعادل بین مرگ و زندگی مشکلات اساسی را ایجاد کند و به همین دلیل، از امپراطور جِید درخواست کمک کرد. امپراطور جید نیز به این نتیجه رسید که بهترین راه برای غلبه بر کارهای ووکانگ، فرستادن او به بهشت است و با ارسال درخواست به ووکانگ، از او خواست تا به خدایان آسمانی بپیوندد و از حضورش در آنجا لذت ببرد. ووکانگ نیز که از این تصمیم امپراطور جید خوشحال شده بود، از دوستانش خداحافظی کرد و به سمت قصر جید رهسپار شد.
لبخند ووکانگ برای مدت زمان زیادی روی صورتش نماند و امپراطور جِید، وظیفه نگهبانی از اسبهای قصر را به او واگذار کرد. ووکانگ بعد از اینکه فهمید که به خاطر میمون بودنش، نمیتواند عضوی از بهشت باشد و اعضای بهشت نیز او را نادیده میگیرند، زندگیاش را صرف یافتن راهی برای دستیبابی به جاودانگی کرد و در این راه نیز موفق شد. ووکانگ به شکل مکرر، توسط اعضای بهشت مورد تمسخر قرار میگرفت و در راه تخریب شخصیت امپراطور جِید و سایر اعضای بهشت، از هر روشی استفاده میکرد.
پس از پاسخهای ووکانگ نسبت به رفتار امپراطور جید، او تصمیم گرفت تا با سربازانش ووکانگ را تنبیه کند اما جید و اعضای بهشت، مهارتهای او را دست کم گرفته بودند و ووکانگ پس از اثبات قدرش به آنها، به نگهبان درخت هلوی جاودانگی تبدیل شد که باز هم برایش کافی نبود. ووکانگ برای نشان دادن اعتراض خود، تمام هلوهای درخت را خورد و اعضای بهشت را با خاک یکسان کرد؛ به شکلی که امپراطور جید مجبور شد تا برای جلوگیری از آسیبهایی که ووکانگ به این دنیای وارد کرده، از بودا درخواست کمک کند.
بودا نیز با اینکه از این کار ووکانگ لذت میبرد اما او را به مدت 500 سال در زندان نگهداشت و ووکانگ برای اینکه بتواند در مسیر هدایت و روشنفکری قرار بگیرد، با تانگ سانزانگ به سفر هند رفت تا دست نوشتههای بودا را به دست بیاورد.
3) Zhu Bajie
در بین شخصیتهای اصلی و اسطوره شناسی بازی Black Myth: Wukong بعضی از شخصیتهای فرعی نیز حائز اهمیت هستند و هرکدام اسامی دارند که نشان دهنده ویژگیهای اخلاقی آنها است. ژوباجی یکی از 3 همراه تانگ سانزانگ است که در این رمان 400 ساله حضور داشته و در بازی Black Myth Wukong نیز دیده میشود.
در ابتدا، ژوباجی فرماندهی 80000 ملوان آسمانی را بر عهده داشت اما به دلیل رفتار نادرست خود تبعید شد. در یکی از میهمانیهایی که برای اعضای بهشت ترتیب داده شده بود، ژوباجی الهه ماه را دید و مجذوب او شد. برای اینکه ژوباجی بتواند قلب الهه ماه را به دست بیاورد، او را اغوا کرد اما تلاشهایش به نتیجه نرسید، این موضوع به امپراطور جید گزارش داده شد و ژوباجی به زمین تبعید شد. اگر به دقت نسبت به اتفاقاتی که برای ووکانگ و ژوباجی افتاده دقت کنیم، به این نتیجه میرسیم که این 2 شخصیت مسیر زندگی مشابهی را تجربه کردهاند.
نام ژو به معنی خوک و باجی به معنای 8 دستور و آموزه است. قبل از اینکه ژوباجی توسط گوانین استخدام شود، نزد Zhu Gnaglie خدمت میکرد و نتایج تلاش محققان بودایی بر این است که در بسیاری از نسخههای انگلیسی این کتاب، از «خوک راهب» و سایر اسامی مرتبط به جای ژوباجی استفاده شده است. ژوباجی شخصیت عجیب و پیچیدهای دارد و مانند اسمش، ظاهرش وحشتناک است
معمولا، ژوباجی از طریق هوس و فریب، دوستان خود را از هدف اصلی خود گمراه میکند و برای اینکه بتواند چوب لای چرخشان بگذارد، دلایلی مانند: تنبلی، گشنگی و هوسهای جنسی خود را به میان میآورد. با اینکه ژوباجی به سان ووکانگ به عنوان یک برادر نگاه میکند اما سان ووکانگ نیز در گردانهی فریبهای او میچرخد و در این راه، ژوباجی را نیز آزار میدهد.
ژوباجی آنقدر برای آزار دادن و تنبلی وقت میگذارد که دیگر برای خودش وقت ندارد و معمولا حین آزار دادن سان ووکانگ نیز صدمه میبیند. در نسخه چینی کتاب سیر باختر، اغلب او را به عنوان احمق صدا میکنند و نام ژوباجی کاربرد خاصی ندارد. در پایان رمان، با اینکه اکثر همراهان تانگ سانزانگ هدایت میشوند، اما ژوباجی از این راه فاصله میگیرد و بااینکه نسبت به قدم اول خود، با پیشرفت قابل توجهی همراه بوده اما همچنان همان خوک تنبلی است که با سان ووکانگ وقت میگذارد.
4) Sha Wujing
اسطوره شناسی بازی Black Myth: Wukong مملو از لذت و خواندن اطلاعات دربارهی شخصیتهای کهن است؛ اینکه در گذشته، نویسندگان چگونه شخصیت پردازی میکردند و برای هر شخصیت، چه ویژگیهای اخلاقی را در نظر میگرفتند که با فطرت او رابطهی تنگاتنگی داشته باشد قطعا برای مخاطبان و علاقمندان داستان و رمان، جالب توجه است.
مانند ژوباجی، ووجینگ نیز یکی دیگر از شخصیتهای مهم و در فهرست اسطوره شناسی بازی Black Myth: Wukong است که در ابتدا، به عنوان یک ژنرال در بهشت خدمت میکرده و سپس به دلیل انداختن و شکستن یک جام در یک مهمانی، به زمین تبعید شده است.
ظاهر وویجنگ کمی عجیب است؛ با ریش قرمز، سر کچل که کمی بزرگتر از یک انسان معمولی است. سلاح او، یک عصای جادویی است که چوب آن از یک درخت همیشه سبز ساخته شده و درون آن یک هسته طلایی جامد وجود دارد که با نخهای مرواریدی تزئین شده است. یکی از ویژگیهای مشابه این سلاح با سلاح ووکانگ، قابلیت تغییر اندازه است و ووجینگ میتواند از آن در شرایط مختلف استفاده کند.
بعد از تبعید شاووجینگ، گوآنین و تانگ سانزانگ به دنبال افراد قدرتمندی برای یافتن دست نوشتههای بودا بودند و توانستند وویجنگ را نیز به این گروه اضافه کنند. در زبان چینی، «شا» به معنی رود و «ووجینگ» به معنای بیدار و آگاه است. زمانی که برای اولین بار شاووجینگ با تانگ سانزانگ ملاقات میکند، او را به عنوان یک دشمن اشتباه میگیرد و به تانگ سانزانگ حمله میکند.
در این بین، ووکانگ و ژوباجی نیز برای حفاظت از تانگ سانزانگ واکنش نشان میدهند اما گوآنین در کار آنها دخالت میکند و موجب جلوگیری دعوایشان میشود.
اگرچه عملکرد شاووجینگ در زمینه مبارزات، به پای ووکانگ و باجی نمیرسد اما همچنان یک مبارز قوی است که میتواند از تانگ سانزانگ دفاع کند. برعکس سان ووکانگ و ژوباجی، شاووجینگ تنها میتواند به 18 شکل تبدیل شود که یک چهارم از 72 شکل کامل ووکانگ و نیمی از 36 شکل باجی است.
جمع بندی
اسطوره های چینی بازی Black Myth: Wukong از اهمیت بالایی برخودار هستند و اگر قصد دارید تا داستان بازی را به شکل جزئی بفهمید و با ویژگیهای اخلاقی و پیشینه هرکدام آشنا شوید، باید دربارهی هریک تحقیق کنید. به یاد داشته باشید که اسطوره شناسی بازی Black Myth: Wukong شما را در دنیای بازی غرق میکند و با هر بار تجربه بازی، اطلاعات بیشتری دربارهی جزئیات بخش داستان بدست خواهید آورد.
دیدگاه کاربران
تعداد دیدگاه کاربران: 0 دیدگاه