آخرین نسخه فاینال فانتزی، این عنوان اکشن – RPG استیدیو اسکوئر انیکس توانسته است مخاطبان عام‌تر را که قبل‌تر با این فرنچایز نا آشنا بودند نیز به بازی Final Fantasy 16 جذب کند. در حالت کلی به دو بخش تقسیم می‌شود؛ در ۲۰ ساعت ابتدایی بازی با یک اثر درگیرکننده و داستانی گیرا طرف خواهید بود که لحظه به لحظه میخکوبتان خواهد کرد؛ اما این بازی یک تکه جدا ناپذیر در نیمه دوم خود دارد که در عمق نقش آفرینی خود دچار عیب و ایراداتی می‌شود که تجربه کلی شما را از بازی شکل می‌دهد. در این مقاله به نقد و بررسی بازی Final Fantasy 16 خواهیم پرداخت و خواهیم دید که آیا این عنوان ارزش تجربه کردن دارد یا خیر.

سفری خیره کننده به دنیای خیالی فاینال فنتزی

نقد و بررسی بازی Final Fantasy 16

Final Fantasy 16، نسخه جدید از مجموعه محبوب و معروف بازی‌های فاینال فنتزی است که توانسته تجربهٔ جذابی از دنیای خیالی به بازیکنان هدیه دهد. این بازی، انتظارات زیادی از طرف طرفداران بازی‌های نقش‌آفرینی را برآورده کرده است. در این مقاله، به بررسی و برخورد‌های بازی Final Fantasy 16 می‌پردازیم و نقاط قوت و ضعف آن را برای شما بیان می‌کنیم.

در جهان سحرآمیز Final Fantasy 16، سرزمینی به نام “والیستریا” وجود دارد که به واسطه‌ی قوانین خدایان عناصر، موجودات فانتزی و جادوها، بازمانده از یک عصر افسانه‌ای، به هم زنجیره شده‌اند. این زنجیره، باعث شده‌است تا کشورهای مختلف در وضعیت نزاع و جنگ‌های بی‌پایان به سر ببرند. داستان با مردمی شروع می‌شود که از جنگی بزرگ به نام “جنگ ایزولیا”، بازمی‌گردند. یک اتفاق ناگوار اما مهم در این برگشت است که تغییرات و نویدهایی را به همراه دارد.

پسری به نام “کلایو” که با شجاعت و مهارت‌های خود به طور غافلگیر کننده‌ای در این جنگ برتری جسته، به عنوان قهرمانی جدید و تازه ظهور می‌کند. او در جریان جنگ به یک موجود فوق‌العاده و قدرتمند به نام “افریت” برخورد می‌کند که با آن موجود چندان ارتباطی نداشته و این موجود یکی از قدیمی‌ترین و بزرگترین هیولاهای افسانه‌ای در والیستریا به حساب می‌آید. افریت یکی از شیاطین حاکم بر عناصر است و کسانی که او را دوست دارند، قدرت بی‌نظیری از او دریافت می‌کنند. اما این قدرت همچنین می‌تواند او را به سمت تاریکی سوق دهد و کنترل او را از دست بدهد.

با وجود تمامی اتفاقات، کلایو احساس می‌کند که بین او و افریت، رابطه‌ای خاص و بی‌نظیری وجود دارد. پس از این برخورد، داستان به اوج خود می‌رسد و او متوجه می‌شود که او دارای قدرت‌های خارق‌العاده‌ای است که می‌تواند به والیستریا کمک کند تا از زنجیره خدایان عناصر خلاص شود. او تصمیم می‌گیرد که به عنوان قهرمان مردم، برای آزادی و انقلابی نهایی در جهانش تلاش کند. در این مسیر، کلینت با دوستان و دشمنان جدید روبرو می‌شود. او با موجودات فانتزی جدیدی آشنا می‌شود، به مکان‌های جادویی و تاریکی سفر می‌کند و با معماها و چالش‌هایی برای تلاش برای نجات جهان روبه‌رو می‌شود.

والیستریا دنیایی پرافسانه‌ای است که پر از محیط‌های زیبا و متنوع است. از شهرها و روستاهای پرجنب و جوش تا غارها، جنگل‌ها و صحراهای بی‌انتها، بازیکنان می‌توانند به بررسی و کاوش این محیط‌ها بپردازند و سرگرم‌کننده‌ترین جاذبه‌ها و مخفی‌گاه‌ها را کشف کنند.

داستان بازی در زمان اوج خود، به بهترین شکل ممکن روایت می‌شود و به معنای واقعی باورنکردنی و تأثیر‌گذار است اما در زمان‌هایی داستان یکنواخت و بسیار خطی جلو می‌رود که ممکن است باعث خستگی بازیکن شود. به طور کلی، قسمت‌های نفس گیر بازی نسبت به بخش‌های خسته‌کننده آن برتری دارند و باعث می‌شود بازی ارزش بالایی از نظر داستان سرایی داشته باشد. همچنین این نسخه از این مجموعه پرطرفدار می‌تواند بهترین نقطه شروع برای بازیکنان تازه کار باشد.

ابتدا به نقاط مثبت بازی اشاره خواهیم کرد چرا که در نهایت این ویژگی‌های مثبت خواهند بود که در بلند مدت از بازی در یاد شما خواهد ماند. فاینال فانتزی ۱۶ یکی از موفق‌ترین روایت‌های داستانی همراه با شخصیت‌های دوست داشتنی را ارائه می‌دهد که از این نظر در کنار نسخه‌های تحسین شده‌ای مانند ۷، ۶ و ۱۰ قرار می‌گیرد.

شاید مهم‌ترین سؤال در رابطه با این بازی این است که این عنوان چقدر به سری بازی‌های Final Fantasy شباهت دارد؟ جواب این است که در بسیاری ازجوانب وفاداراست. اگرچه این موضوع در بخش اولیه بازی کمتر به چشم می‌خورد و در این مرحله احساس بازی متفاوت‌تری نسبت به نسخه‌های پیشین خواهید داشت. دنیای بازی بیش از هر زمان دیگر روح و عمق دارد و در باطن خود راز‌های بصری زیادی را پنهان کرده است. دنیایی که در ظاهر شباهت‌های بسیاری به عناوینی مانند God of War و Game of Thrones دارد که وام دار شخصیت‌ها و حتی نحوه دیالوگ گویی در شخصیت‌ها است.

اصطلاح ”واقع گرایی” کلمه‌ای مناسب برای توصیف کلی بازی و خلاصه کردن آن است. واقع گرایی که در بازی‌های قبلی کمتر به چشم می‌آمد؛ این اتفاق به ویژه در جزئیات کوچک قابل تشخیص است بطوریکه شما قهرمان داستان و کرکتر‌های مختلف را با لباس و حالات مختلف مشاهده می‌کنید که این اتفاق سبب همزادپنداری بیشتر با شخصیت‌های بازی می‌شود. اتفاقی که در مجموعه‌های قبلی این بازی انجام نمی‌شد و در اکثر سکانس‌ها قهرمان را در لباس قهرمانانه و شکست ناپذیر مشاهده می‌کردیم. بازی در ارائه توضیحات درباره زیرلایه و سرگذشت دنیای خود وسواس بسیاری به خرج می‌دهد و با اطلاعاتی بی‌شمار سیرابتان می‌کند! اگر به دنبال ریز شدن بیش از اندازه در سرگذشت کرکتر ها و فرآیند شکل گیری قلمرو های مختلف بازی هستید، کتاب راهنمایی به نام (Codex) در بازی وجود دارد که برای شما فراهم شده است.

دنیای بازی به طور کلی خود از هر فاینال فانتزی دیگر جدا می‌کند. جامعه مخاطب بازی البته شباهت‌هایی بین این بازی با FF16 می‌بینند که دور از منطق نیست با توجه به اینکه تیم سازنده‌ این اثر نیز در بسیاری از قسمت‌ها یکی هستند، اما ادعا شباهت کامل این دو کاملاً اشتباه و دور از واقعیت است. کامبت و نحوه درگیری با دشمنان از جهاتی انقلابی در صنعت گیم به شمار می‌رود که جلوتر به آن اشاره دقیق‌تری خواهیم کرد. اگرچه در تمامی بازی‌های این مجموعه همواره تغییرات کلی و جزئی در مکانیک‌های بازی شکل می‌گرفت؛ اما این بار تغییرات در ریشه‌ها و تار و پود بازی شکل می‌گیرد.

سری بازی‌های فاینال فانتزی اغلب در دوره‌های قرون وسطی و نسبتاً مدرن یا در جهان‌های با سبک سایبرپانک و استیم پانکی جریان داشته است و سازندگان آن سعی بر ارائه تجربه جدید برای بازیکنان در هرکدام از سری‌ها داشته‌اند. اما در نسخه شانزدهم شرایط کمی متفاوت است. در دو ساعت ابتدایی بازی، که بسیاری از شما احتمالاً دموی آن را در زمان انتشار تجربه کرده‌اید، بیش از هر زمان دیگر داستان با سرعت بسیار بالا و پشت سر هم روایت می‌شود؛ هیچ قتل ساده و خوشایندی اتفاق نمی‌افتد و افراد غرق در خون خود با چشمانی از وحشت باز در حال جان دادن هستند. مردم آویزان شده از طناب دار، زنان زخمی شده و به شدت مورد آزار اذیت قرار گرفته و برخی که گلوی خود را برده و به جای مواجه با سرنوشت خودشان خودکشی را انتخاب کرده‌اند، همگی نوید دنیایی تاریک و پر از خون و خونریزی را می‌دهد. نقد و بررسی بازی Final Fantasy 16 را با بررسی گرافیک، گیم پلی و سایر موارد ادامه می‌دهیم.

جهانی ملتهب، در پیچ خم و خم های روابط احساسی

بازی Final Fantasy 16

بازی از کات سین‌های بسیار زیادی بهره‌مند است که اگر کات سین‌های طولانی در بازی‌ها خسته‌تان می‌کنند احتمالاً نتوانید ارتباط لازم را با این اثر برقرار کنید، با این حال کات سین‌ها به سینمایی و هنرمندانه‌ترین شکل ممکن ساخته و پرداخته شده‌اند و احساس نزدیکی و همزادپنداری بازیکن با شخصیت‌های درون بازی را دو چندان می‌کند.

در بعضی از سکانس‌ها و دیالوگ‌های بازی کمی حس کلیشه بودن حس می‌شود، مانند زمانی که گروه ابتدایی انقلابیون در بیمارستان در حال برگزاری جلسه‌ای هستند و دائم صحبت‌هایشان توسط اطرفیان در ساختمان مختل می‌شود. از این دست سکانس‌ها در فیلم‌ها و بازی‌های مختلف به کرات دیده‌ایم، البته که این مشکل فقط در قسمت اندکی از بازی به چشم می‌آید. دنیای بازی در حالت کلی تاریک و پر از خطرات و چالش‌های مختلف در گوشه و کنار خود است؛ اما این به مشکل اساسی برای بازی تبدیل نمی‌شود و چالش‌ها و درجه سختی بازی با توجه به نیازتان منعطف می‌شود، موضوعی که نسبت به سری‌های پیشین فاینال فانتزی حس بهتری به شما می‌دهد. این از دسته تغییرات جدیدی است که سازندگان به خوبی از پس آن بر آمده‌اند و حس و حال جدیدی به بازی بخشیده‌اند.

شاید بزرگترین تأثیر در ویژگی‌های گفته شده بر گردن یک گروه از افراد مشغول در ساخت این اثر است؛ افرادی که در زمینه ساخت و پردازش مدل شخصیت‌ها و طراحی انیمیشن ها دست داشته‌اند. انیمیشن‌ها با کیفیت بالایی که دارند حس غرق کنندگی غیر قابل توصیفی به بازی اضافه کرده‌اند. FF16 متأسفانه یا خوشبختانه، همچنان از ترکیب کاتسین‌های ترکیبی کارگردانی شده و کاسین‌های ساده و بیسیک‌تر تشکیل شده است و در حالت کلی می‌توان گفت به صورت ۵۰/۵۰ بین این دو مدل از صحنه‌ها سوییچ می‌شود. اما اگر واقع بین باشیم در آخر تمامی سکانس‌ها با هنر خاصی ساخته شده و حس مورد نیاز را به مخاطب منتقل می‌کند.

در سمت دیگر، گروهی که مسئول بخش صداگذاری کرکترها، نویسندگی و لب زدن شخصیت‌ها بوده‌اند را باید مورد ستایش قرار داد چون به معنای واقعی ستاره این اثر هستند؛ چرا که با هنر خارق العاده‌ای کرکتر‌های به یادماندنی و کاریزماتیکی را برای بازیکنان فراهم کرده‌اند. اتفاقی که شاید در دسته بهترین‌ها در لیست کلی فاینال فانتزی‌ها قرار بگیرند. شخصیت کید، داستان های رمانتیک پر کشش و همچنین پروتاگونیست جذاب، همگی گواه این قضیه هستند که FF16 در بسیاری از زمینه‌ها حرف های زیادی برای گفتن دارد.

البته تمامی کار‌هایی که بازی قصد داشته است انجام دهد به نقطه هدف برخورد نمی‌کند. برای مثال می‌توان به این نکته اشاره کرد که بهترین کرکتر مؤنث بازی در بخش‌هایی انتهایی بازی، جوری به کار گرفته می‌شود که تمامی فعالیت هایی که در طول بازی انجام داده بدون منظق می‌شود و حس پوچی را القا می‌کند. یکی از شخصیت‌هایی که به خوبی از پتانسیلش استفاده نشده، مادر کلایو است که به شدت یک بعدی است و در سرانجام داستان نیز به رستگاری خاصی نمی‌رسد. نکته عجیب دیگر اینکه اعضای اصلی گروه ”فرمانروایان” یا همان ”Dominants” که در کمپین‌های تبلیغاتی بازی بسیار مهم و هیجان‌انگیز به نظر می‌رسیدند؛ در واقع آن قدر هم با آب و تاب نیستند و بسیار کمتر آن چیزی که بها گرفته‌اند، ارزش دارند.

کرکتر‌هایی که قبل از انتشار بازی کمتر با آن‌ها آشنا شده بودیم مانند بایرون و مید که همین اسرار‌آمیز بودنشان باعث شده به خوبی توسعه بیابند در مقایسه با دیگر شخصیت‌هایی مانند بارناباس (اودین)، هوگو(تایتان) و بندیکتا( گارودا) بخاطر مخفی بودنشان تا زمان انتشار از جذابیت بالاتری برخوردار هستند. البته که حتی این افراد نیز در حالت کلی استاندار قابل قبولی دارند به لطف اجرای شگفت‌انگیز صدا پیشگان در نقاطی مرموز و بامزه نیز می‌شوند.

گرافیک و جلوه بصری چشم نواز

گرافیک بازی Final Fantasy 16

در ادامه نقد و بررسی بازی Final Fantasy 16 به گرافیک آن می‌پردازیم. شخصیت هوگو نیز به طور کلی کار زیادی در بازی انجام نمی‌دهد، تنها نبردی تماشایی با کلایو قبل از جنگ حماسی بازی صورت می گیرد که گرافیک و انیمیشن‌های رنگارنگ و پر زرق و فرق بازی را به زیبایی نمایان می‌کند. بازی در بخش نبرد‌های خدایان و درگیری جنگجویان، فستیوالی از جنگ های چشم نواز و غرور آفرین است که هر مخاطب عاشق این سبک را به خود جذب می‌کند. در این نسخه از Final Fantasy، شاهد گرافیکی فوق‌العاده و جزئیات باورنکردنی هستیم.

تصاویر رنگارنگ، محیط‌های باز و چشم‌نواز، و شخصیت‌های دوست داشتنی با هنری فوق‌العاده در این بازی طراحی شده‌اند. همچنین، افکت‌های صوتی و موسیقی‌های زیبا باعث ایجاد محیط صوتی عالی و هماهنگ با بازی می‌شوند که تجربه‌ی شما از Final Fantasy 16 را به اوج می‌برد. در کنار روایت داستان رضایت بخش، سیستم مبارزات بازی نیز به خوبی عمل می‌کند که الهام گرفته از بازی‌هایی مانند Devil May Cry و Bayonetta است، همچنین سیستم نقش آفرینی و زمینه‌سازی ریشه‌های بازی، از عناوین ذکر شده وام دار است.

به جز بخش‌های کوچکی از بازی، اکثر زمان ها کنترل کلایو را در اختیار خواهید داشت که از همان بدو ورودتان تا چپتر پایانی بازی سراسر اکشن و لحظات هیجان‌انگیزی را تجربه خواهید کرد. با توجه به اینکه الهاماتی در این بخش‌ها گرفته شده اما فاینال فانتزی ۱۶ به تنهایی نیز‌ می‌تواند سرپا و اثر قابل دفاعی در بسیاری از فاکتور‌ها باشد. وقتی شما در حال تجربه تمامی عنصر بازی ها در یک نقطه هستید مانند مبارزات خدایان، مکانیک های بازی به بهترین شکل ممکن پیش می‌رود؛ اما متأسفانه، این سیستم در برخی از عناصر دیگر بازی کمی ضعیف‌تر به نظر می‌آید. و در اینجاست که Final Fantasy 16 شروع به نشان دادن ضعف های جزئی خود میکند.

در بسیاری از موارد، بازی سعی کرده است تا جدا از اینکه خود به عنوان یک بازی مستقل چه هدفی دارد، راضی کردن هوادران قدیمی خود را سرلوحه خود قرار داده است و باعث شده یک سری از عادت های قدیمی بازی فاینال فانتزی برا به ارث برده باشد و کمتر دست به ریسک های بزرگ بزند، البته همانطور که گفته شد این موضوع تنها در بخش هایی از بازی به چشم می آید و دورنمای بازی سراسر اتفاقات تازه و نوآوری های هیجان انگیز است.

طرفداران بازی FF همواره انتظار یک گروه آیکونیک را دارند که در این بازی نیز شاهد این قضیه هستیم. به عنوان سورپرایزی رضایت بخش، در طول ماجراجویی افراد جدیدی به کلایو اضافه می‌شوند ودر این مسیر پر رمز و راز همراه او می‌شوند. البته که این همراهی‌ها در واقعیت آنقدر هم به درد بخور نیستند و در مبارزات آن پویایی لازم و حملات تیمی محسوس را شاهد نخواهید بود و حضور این کرکتر‌ها بیشتر جنبه داستانی و ظاهری دارد و در نبرد‌ها تقریباً بی‌استفاده هستند.

وجود گیمپلی متنوع و همراهان کمک کننده در مبازرات

گیم پلی بازی Final Fantasy 16

تورگل، سگ وفادار کلایو، شاید بیشتر از هرکس دیگر در نبرد‌ها به دردتان بخورد؛ اگرچه این موجود وحشی اما در عین حال دوست داشتنی هیچ پیشرفتی در سیستم توسعه نقش آفرینی ایفا نمی‌کند به جز در بخشی از داستان بازی که یک قدرت بخصوصی به تورگل به صورت اتفاقی داده می‌شود که تا آخر بازی با همان قدرت، با کمی تغییر با شما همراه می‌شود و در کنار شما مبارزه می‌کند. اما در مورد خود کلایو قضیه کمی پیچیده‌تر است؛ تعدادی درخت مهارت در بخش های مختلف در اختیار شما قرار داده شده است که با به دست آوردن آیکون‌های مربوط به هر بخش می توانید آن‌ها را ارتقا دهید. فرآیند این آپگرید‌ها کمی با فاصله و در مدت زمان‌های طولانی صورت می‌گیرد که باعث می‌شود برای گرفتن قدرت‌های جدید باید کمی صبور باشید. دسته کامل نیرو‌های قابل ارتقا در بازی به سه بخش تقسیم می‌شوند که بسته به روش بازی شما و مدلی ک می‌خواهید قابل تغییر هستند.

Final Fantasy 16 از سیستم مبارزه‌ی اکشن‌گرا و داینامیکی استفاده می‌کند که اجازه می‌دهد به طور مستقیم و به صورت Real time با دشمنان بجنگید. شما به عنوان بازیکن نقش یکی از شخصیت‌های اصلی را دارید و می‌توانید از قدرت‌ها و توانایی‌های منحصر به فرد خود بهره‌برداری کنید تا با دشمنان به سبک‌های مختلف مبارزه کنید.

یکی دیگر از شاخصه‌های بازی نداشتن عجله در پیش بردن اتفاقات بازی است، بطوریکه تمامی اتفاق‌ها چه از نظر داستانی و چه از نظر گیمپلی در زمان خود به بهترین شکل ممکن اتفاق می‌افتد. تجهیزات قابل استفاده در نبرد‌ها نیز از نظر کمیت قابل قبول هستند، شاید مانند بعضی بازی‌ها از تعداد بی‌شماری سلاح و زره خبری نباشد اما در عوض همان تعدادی که وجود دارد به بهترین شکل شخصی‌سازی یافته اند. همان طور که اشاره شد در حالت کلی سه آیکون که دارای شش درخت مهارتی وجود دارد، این تعداد شاید در برابر مقدار امتیاز مهارتی (Skill Points) که بدست می‌آورید ناچیز است؛ به همین دلیل در انتهای بازی احتمالاً مقدار زیادی امتیاز مهارتی خواهید داشت که بدون استفاده باقی خواهند ماند. یکی دیگر از قابلیت‌های بخش نقش آفرینی بازی قابلیت تعویض و جابه جایی مهارت‌ها و حتی ترکیب بین آیکون و مهارت‌ها(Abilities) است که از نظر جهت‌گیری در نقش آفرینی شما مؤثر خواهد بود.

این نکته را نیز باید در نظر داست که این یک بازی تمام و کمال اکشن نیست، بلکه یک بازی اکشن-نقش آفرینی است که خود را از این دست بازی‌ها متمایز می‌کند. شاید این موضوع یکی از پاشنه آشیل‌های بازی باشد، بازی اکشن مانند Devil May Cry این مسأله قابل قبول است، چون مدت زمان بازی بیت ۱۲ تا ۱۵ ساعت خلاصه می‌شود اما در FF16 چندین ساعت برابر این زمان صرف تجربه بازی خواهید بود. هرچقد بازی از مبارزات چشم نواز و هیجان‌انگیز بهره می‌برد اما در اواخر بازی بخش نقش آفرینی و شخصی‌سازی بازی کمی عمق خود را از دست می‌دهد که این مشکل تا حدودی در تمام عناصر نقش آفرینی بازی تأثیر می‌گذارد.

سیستم کرفتینگ بازی نیز به غیر از چند ایراد جزئی، در باقی بخش‌ها نمره قبولی را دریافت می‌کند. شما می‌توانید از طریق NPC در پایگاه و کمپ خود، ساخت و ساز مورد نیاز خود را انجام دهید. یکی از آن موارد جزئی این است که در اواخر بازی شما صد‌ها هزار گیل (واحد پول در بازی‌های FF) در اختیار خواهید داشت که به درد زیادی نخواهد خورد. البته در حالت کلی کرفتیگ بازی حس و حال خوبی دارد و در طول بازی می‌تواند کمک زیادی در پیشروی بازی به شما کند.

ماموریت‌های فرعی متنوع و زیادی در گوشه و کنار دنیای بازی وجود دارند که می‌توانند ساعت‌ها شما را از بخش اصلی بازی منحرف کنند. کیفیت ساید کوئست‌ها مناسب است و باتوجه به اینکه انجام دادن این ماموریت‌ها برای شما با پاداش همواه خواهد بود قطعاً ارزش انجام دادن را دارند. همانند بازی Final Fantasy 14 سطح‌بندی ماموریت‌های فرعی به دو شکل متفاوت ارائه می‌شوند. کوئست‌هایی که دارای پاداش‌های ارزشمندی هستند با یک آیکون جداگانه و خاص در نقشه جهان شما مشخص شده‌اند. این پاداش‌ها برای ارتقا قدرت و جادو‌های شما (همانند سبک (Souls مناسب هستند. همچنین چند دستور العمل آهنگری و آیتم Chocobo برای شما با انجام دادن این ماموریت‌ها و بدست آوردن پاداش‌ها قابل استفاده هستند.

علاوه بر موضوعات گفته شده در مقاله نقد و بررسی بازی Final Fantasy 16، سیستم جمع‌آوری غنائم و لوت کردن بازی شاید به اندازه کافی رضایت بخش نباشد، بیشتر غنائم به دست آمده متریال‌هایی هستند که برای کرفت کردن استفاده می‌شوند و آیتم‌های موجود در بازی به اندازه‌ای نیستند که بتوانند بازیکنان را برای گشت و‌گذار در محیط بازی ترغیب کنند.