بازی مورد انتظار Cyberpunk 2077 با تمامی حرفوحدیثهایش بالاخره اکنون در دسترس قرارگرفته است. هرچند عرضه بازی موفق نبود و بسیاری را به دلیل باگهای فنی و گرافیکی فراوان و حذفیات بسیار زیادی که در گیم پلی صورت گرفته بود ناامید کرد اما درزمینهٔ داستانی و دنیایی که بازی بر پایه آن بناشده است حرفهای زیادی میتوان زد. در این مقاله قصد داریم داستان عمیق و زیبای بازی و همچنین دنیای آن را بررسی کنیم تا بیشتر با آن آشنا شوید و جنبههایی کلی آن را دریابید. این مقاله در بخشهایی شامل اسپویلرهایی از داستان اصلی بازی است پس اگر بازیها را هنوز تجربه نکردهاید از خواندن ادامه این مطلب اجتناب کنید. نکته دیگر این است که به دلیل ماهیت چندگانه داستان و انتخابهای فردی که در آن تغییراتی ایجاد میکند، بیشتر به کلیات پرداخته میشود تا دید خوبی از داستان بازی به شما داده شود و از بیان جزییات و انتخابهای فرعی خودداری شده است. در ادامه مطلب با داستان بازی Cyberpunk 2077 همراه باشید.
داستان بازی Cyberpunk 2077
باوجوداینکه داستان بازی Cyberpunk 2077 در سال 2077 جریان دارد اما شروع شکلگیری دنیای بازی به گذشته برمیگردد. دنیای بازی درواقع نسخهای متفاوت از دنیای امروزی ما در سالهای 1980 است. پس از پایان دوره ریاست جمهوری ریگان در ایالاتمتحده، کودتای مخفیانهای توسط سران FBI،CIA،NSA و DEA که شرکتهای بزرگ و پرقدرت کشور بهحساب آمده و خود را با نام The Gang of Four معرفی کرده بودند اجرایی شد که درنتیجه آن فروپاشی کامل ایالاتمتحده بود. دولت جدیدی که شکل گرفت اما بهزودی گرفتار جنگ علیه کمونیست و مواد مخدر در قسمتهای جنوبی قاره آمریکا گردید. آنچه از دید عموم مردم پنهان بود و Gang از آن سخنی نمیگفت استفاده آنها از ویروسی بود که محصولات و تولیدی مواد مخدر را نابود میکرد و امپراتوری آنها را درزمینهٔ تولید و عرضه مواد مخدر نابود ساخته بود. این موضوع که از سمت کمپانیهای بزرگ اروپایی نیز حمایت میشد هرجومرج زیادی را بین سلاطین مواد مخدر در جنوب آمریکا و سایرین ایجاد کرد که درنتیجه آن در سال 1993 بمب اتمی توسط رهبران تولید مواد مخدر در منهتن منفجر شد.
یک سال پسازاین فاجعه دنیا در بحران اقتصادی شدیدی درگیر شده که علت آن استفاده دولت وقت ایالاتمتحده از پولشویی در سطح جهانی برای درآمد خودش از زمینه فروش غیرقانونی سلاحها و تجهیزات جنگی بوده است. در سالهای پایانی دهه نود میلادی، این بحرانهای اقتصادی در کنار جنگهای پیدرپی، شیوع بیماریهای کشنده و فجایع طبیعی که یکی از آنها زلزلهای به قدرت 10٫5 ریشتر در لسآنجلس بود، ایالاتمتحده را کاملاً در شرایط وخیمی قرار داده بود. از میان هر 4 نفر یکی بیخانمان بود که این جماعت بیخانمان بهمرور گروهی به اسم Nomad ها را تشکیل دادند که افرادی مهاجر محسوب شده و در جایجای کشور کوچ میکردند و محل سکونت دائمی نداشتند. بسیاری از ایالتها مانند تگزاس و کالیفرنیا نیز خودشان را آزاد و مستقل اعلام کرده و قوانین اساسی کشور را در خودشان بیمعنی تلقی کردند.
از طرفی سایر کشورهای دنیا وضعیت بهتری داشتند. کشورهای آسیای شرقی پایداری اقتصادی خوبی را تجربه میکردند و از طرفی اروپا نیز به قدرت اول دنیا تبدیلشده بود که به دنبال آن واحد پولی یورودلار -EuroDollars- که بهاصطلاح Eddies نامیده میشدند بهعنوان ارز اول دنیا برگزیده شد. آمریکای جنوبی نیز حتی از بحرانهایش با ایالاتمتحده گذر کرد و به شرایط پایداری رسیده بود و از خاورمیانه نیز به علت جنگهای اتمی چیزی بهجز خرابههای رادیواکتیو باقی نمانده است. این شرایط بحرانی که بیشتر در آمریکای شمالی مشاهده میشد توسط ابرکمپانی های موجود در دنیا قابل مدیریت بود که در قبال قدرت و نفوذ بیشتر در امورات کشور حاضر بودند به دولت کمک کنند. ازجمله این ابرکمپانی ها میتوان به MiliTech،BioTechnica و Arasaka اشاره کرد که Arasaka قدرتمندترین و قدیمیترین آنها بوده است.
بااینحال در این سالهای تاریک پیشرفتهای زیادی درزمینهٔ تکنولوژی در سطح جهانی دیده شد. در قاره آفریقا دولتها با یکدیگر یکپارچه گشته و برنامههای فضایی بسیاری را اجرایی کردند که بهتبع آن ایستگاهها و مراکز فضایی متعددی در مدار زمین ساخته و بهنوعی کنترل مدار زمین را در دست خود گرفتند. همچنین در ارسال انسانها به ماه و تشکیل جوامع کوچک در آنجا نیز موفق ظاهر شدند. سوخت جدیدی که CHOOH2 نام داشت جایگزین سوختهای فسیلی قدیمی گشته و آلودگی هوا را کمتر کرد. در کنار تمامی این موارد مهندسی بیومکانیک پیشرفت چشمگیری داشته که منجر به اختراع و ساخت نسل جدیدی از اعضای مصنوعی و سایبری شده که از آن به نام Cyberware یاد میشود و در سالهای اولیه هزاره دوم بسیار محبوب و رایج شده بودند.
وجود Cyberware ها در کنار تمامی مزایایی که برای مصرفکنندگان بیشمارشان داشتند، درهای جدیدی را درزمینهٔ جرم و جنایت و همچنین جنگهای سایبری باز کردند که دنیا را بسیار از گذشته خطرناکتر میکرد. اینجا دیگر نبرد برای بقا و زنده ماندن مطرح بود چراکه دنیا دنیای سابق نبوده و خطرهای جدید بسیاری هر شخصی را تهدید میکرد. به دنباله این تغییرات گروههای بسیاری از افراد که خود را با فنّاوری عجین کرده بودند و Cyberware ها را بخشی جدانشدنی از خود میدانستند ظهور پیداکرده که برای زندگی هر کاری را حاضر بودند انجام بدهند. این افراد بهمرور در جامعه با نام Cyberpunk شناخته شدند.
در پس تمامی این اتفاقات شهری وجود داشت که توانست تمامی این هرجومرجها را پشت سر بگذارد. این شهر که ابتدا در سال 1994 با نام Coronado City شناخته شده بود پسازآنکه معمارش با نام Richard Night توسط عواملی ناشناس ترور گردید به Night City تغییر نام داد. تا سال 2010 خیابانهای شهر سرشار از جنگ و درگیری میان گروههای مردمی و نیروهای کمپانیها و دولتی بود تا اینکه بالاخره آتشبس صورت گرفت که ثبات و آرامش تا حدی به شهر برگشت. باوجوداینکه همچنان شهر امنیت کاملی نداشت و بسیاری از مناطق آن –مانند منطقه نیمهتمام Pacifica- هرگز بازیابی نشد اما حداقل اکنون بیشتر شبیه به شهر بود تا یک میدان نبرد! با ادامه داستان بازی Cyberpunk 2077 همراه باشید.
سال 2013: برنامهای به اسم SoulKiller
در سال 2013 اتفاقی غیرمنتظره برای یکی از ستارگان موسیقی راک که Johnny Silverhand نام دارد میافتد. او که یکی از سربازان قدیمی جنگهای آمریکای جنوبی بوده و یکی از دستهایش را در طول همان جنگ از دست داده و اکنون آن را با دستی رباتیک جایگزین کرده در حال گفتوگو با معشوقهاش Alt است که از طرف گروه مزدور Arasaka موردحمله قرار میگیرد. آنها Alt را دزدیده و Johnny را مورد ضرب و شتم قرار میدهند. علت این حمله این بوده که صاحبان جاهطلب Arasaka که به دنبال سلطنت بر کل دنیا هستند از نرمافزاری که Alt برنامهنویسی کرده بود خبر داشتهاند. نرمافزاری به نام Soulkiller. کاربرد این نرمافزار بهگونهای است که بهنوعی روح و شخصیت یک فرد را وارد یک بدن شبیهسازیشده بکند اما در طول این فرایند مغز فرد موردنظر کاملاً نابود میشود. از طرفی میتوان از این نرمافزار بهطوری استفاده کرد که روح شخص را در فضایی سایبری اسیر کند. این قابلیتها شاید منحصربهفردترین و درعینحال ترسناکترین گام در پیشرفت تکنولوژی بوده و نوعی کلید جاودانه زیستن را به دست بشر داده است. Arasaka که از این موضوع خبر داشته زودتر از همه دستبهکار شده تا این تکنولوژی را خودش در دست بگیرد.
Johnny که از این موضوع و اختراع Alt خبر ندارد تیمی را برای نجات وی از چنگ Arasaka تشکیل میدهد و با تأثیرگذاریای که بهعنوان یک ستاره راک در جامعه دارد مردم را به تظاهرات رو به روی برج Arasaka در شهر تشویق کرده تا نقشهاش را عملی کند. از طرفی Alt با حیله خودش را در Soulkiller آپلود میکند تا از مسیری متفاوت و با استفاده از بدن شخصی دیگر بتواند بگریزد اما هر دو نقشه شکست میخورد. Johnny با نفوذ به داخل برج و از بین بردن مرکز کنترلی که مسیر برگشت Alt به دنیای واقعی بود او را برای همیشه در فضای مجازی اسیر میکند و بدون اینکه چیزی بداند گمان کرده که Alt تحت شکنجه های افراد Arasaka مرده است و درنتیجه محل را ترک میکند درحالیکه روح و شخصیت Alt در Soulkiller زندانیشده است. با ادامه داستان بازی Cyberpunk 2077 همراه باشید.
سال 2023: سقوط Night City
سایه جنگ میان ابرشرکت ها بار دیگر در Night city افتاده و دو غول بزرگی که در این شهر حکمرانی میکنند-MiliTech- و -Arasaka-. مدت طولانیای در سطح شهر با یکدیگر بر سر قدرت درگیر شده و خیابانهای شهر بار دیگر به میدان نبرد تبدیلشده است. این درگیریهای تا زمانی ادامه داشت که در آگوست سال 2023 بمب اتمی مقیاس کوچکی در برج مرکزی Arasaka منفجر گردید. این عملیات تروریستی توسط گروهی که از جانب MiliTech اجیرشده بودند انجام شد که اعضای کلیدی آن زنی به اسم Rogue و خود Johnny SilverHand بود. Johnny که به دلیل گذشته انگیزه کافی برای حملهای دوباره به Arasaka داشت در کنار این تیم مأموریت از بین بردن Soulkiller و نابود کردن برج Arasaka توسط بمب اتم را بر عهده گرفت.
اما نقشه آنها همانطور که باید پیش نرفت و یکی از افراد بالارده Arasaka با نام Adam Smasher که شخصیتی قوی با Cyberware های قدرتمند نظامی است وارد عمل شده و Johnny را قبل از فرار اسیر میکند. بمب منفجرشده و حجم زیادی از Night City نابود شده اما اثری از Johnny Silverhands پیدا نمیشود. در پسزمینه اما ظاهراً رئیس Arasaka او را زنده نگهداشته تا از او بازجویی کند و برای مجازات Soulkiller را بر روی او اجرا میکند و روحش را در چیپ الکترونیکیای ذخیره کرده تا شکنجهای ابدی را در فضای سایبری تجربه کند. بدن Johnny نیز در حومه شهر و اطراف چاههای نفت متروکهای دفن میشود. این چیپ الکترونیکی اما در تصرف Arasaka میماند تا بر روی آن آزمایش شود و پیشرفتهای بیشتری را در توسعه Soulkiller و برنامه جاودانه زیستن Arasaka میسر کند. با ادامه داستان بازی Cyberpunk 2077 همراه باشید.
سال 2077: اکنون
Night City بار دیگر از خاکستر انفجار اتمی برخاسته و دوباره رونق خوبی گرفته است. خیابانها کمتر شاهد نبرد و جنگ بوده و باوجود بینظمیهای فراوانی که همچنان وجود دارد، زندگی جریان داشته و مردم در رفاه نسبیای قرار دارند. هرچند سایه ابرشرکت ها هنوز بر سر شهر است اما کمتر به جنگ با یکدیگر میپردازند. گروهی آن را شهر فرصتها میدانند و گروهی دیگر از آن فراریاند. Arasaka کمتر به دنبال جنگ و هرجومرج بوده و از روشهای دیگری قدرت را در دست دارد. برنامه جدیدی توسط آنها معرفیشده که جاودانگی را به شما قول میدهد اما جزییات آن مشخص نیست. در این دوره نسبتاً آرام شهر است که شما در نقش کاراکتر V وارد داستان میشوید تا ماجرای خود را دنبال کنید.
جاهطلبی به نام V
در قدمهای V شما این قابلیت را دارید که سه مسیر متفاوت اولیه را انتخاب کنید که در هرکدام زندگی خود را در Night City آغاز میکنید. شما بلندپرواز و جاه طلبید و برای ساختن زندگی بهتر برای خود از هر فرصتی استفاده میکنید. در طول فعالیتهای خود با شخصیتی به نام Jackie Welles آشنا میشوید که به دوست صمیمی شما تبدیلشده و در بسیاری از ماجراجوییهای شما در Night City در کنار شما خواهد بود. پس از مدتی یکی از مهمترین مأموریتهای طول زندگیتان که سرقت یک چیپ الکترونیکی معروف به نام The Relic که در دست Arasaka است از طرف شخصی به نام Dexter DeShawn بر عهده شما قرار میگیرد. این مأموریت شاید چالشبرانگیزترین و ریسکیترین مأموریت عمرتان بوده و برای اجرای آن نیازمند فکر کردن بهتمامی جوانب هستید چراکه باید به پنت هاوس هتلی که پسر صاحب امپراتوری به اسم Yorinubu Arasaka در آن سکونت داشته نفوذ کنید و چیپ الکترونیکی را بدزدید
پس از نقشهریزیهای بسیار و در اختیار گرفتن یک ربات هوشمند نقشه را اجرایی کرده اما همهچیز آنطور که پیشبینی میکردید پیش نمیرود. زمانی که شما به پنت هاوس نفوذ کرده و چیپ را در اختیار میگیرید در اقدامی حیرتانگیز صاحب Araska برای ملاقات پسرش به هتل میآید و شما به همراه Jackie چارهای جز پنهان شدن ندارید تا گفتوگوی پدر و پسر را بشنوید و زمانی مناسب برای فرار کردن پیدا کنید؛ اما گفتوگوی آنها بهزودی تبدیل به مشاجره میشود که درنتیجه آن Yorinubu پدرش را پیش چشمان شما به قتل میرساند. سپس با صحنهسازی قتل هتل را در قرنطینه نظامی درآورده و محل را ترک میکند. در این شرایط بحرانی شما به همراه Jackie تصمیم به فرار میگیرید و مسیر خود را از میان نیروهای نظامی بیشمار Arasaka که به علت قتل رهبرشان در بالاترین وضعیت هشدار قرار دارند، باز میکنید. در این ماجرای نفسگیر کیف حاوی چیپ الکترونیکی صدمهدیده و Jackie نیز بهشدت زخمی میشود. شما برای از بین نرفتن چیپ مجبور هستید که آن را در Cyberware سر خود کارگذاری کنید که اختلالات بسیاری را در سیستم های سایبری و حال جسمی شما ایجاد میکند. بالاخره از مهلکه میگریزید اما Jackie خوششانس نبوده و به دلیل خونریزی در کنار شما از دنیا میرود.
از طرفی شما برای انجام معاملهای که زندگی خود را برای آن به خطر انداختهاید نزد Dexter Deshawn رفته غافل از آنکه درگیر ماجرایی بزرگتر شدهاید. به دلایلی نامعلوم او به شما خیانت کرده و با گلولهای به سر شما را به قتل میرساند. اما در اتفاقی معجزهآسا، شما زنده مانده و توسط یکی از افراد Arasaka به نام Goro Takemura نجات داده میشوید. او که به قضیه مرگ رهبر Arasaka مشکوک است شما را راهحلی برای این مرگ مرموز دانسته و برای همین به شما کمک میکند. پس از ملاقاتی با دکتر خود-Viktor Vector- او علت زنده ماندن شما را مکانیزمی میداند که توسط چیپ انجامشده و پس از مردن شما آن را فعال کرده است. پسازاین اتفاق شخصیتی مدام مقابل چشمان شما جان میگیرد و تلاش دارد تا کنترل بدنتان را در دست بگیرد. او کسی نیست جز Johnny Silverhand! با ادامه داستان بازی Cyberpunk 2077 همراه باشید.
دو روح در یک بدن
Viktor از معالجه و درمان شما عاجز است و هرگز همچنین تکنولوژیای را ندیده و تنها چیزی که میداند این است که خارج کردن چیپ از بدن شما منجر به مرگتان میشود اما اگر کاری هم نکنید به یک مرگ تدریجی دچار میشوید چراکه نانو ارگانیسمهای چیپ در حال تغییر سلولهای مغز و بدنتان هستند و بهمرور در طی چند هفته خاطرات Johnny جای خاطرات شما را گرفته و تبدیل به بدنی برای او خواهید شد. اگر این فرایند انجام شود دیگر «شمایی» وجود ندارد و به تدریج برای همیشه نابود خواهید شد. حال تلاش شما برای بقا و پس گرفتن زندگیتان شروع میشود و باید راهی را برای جداسازی این چیپ از بدن خود قبل از آنکه دیر شود پیدا کنید.Takemura به شما قول میدهد تا در صورت همکاری با او و برملا کردن خیانت Yorinubu با کمک مهندسان قابلاعتماد و ماهر Arasaka شما را درمان کند. از طرفی Johnny SilverHand بهمرور با شما در تعامل قرارگرفته و شخصیت تهاجمیاش را کمتر نشان میدهد تا با همکاری با شما چارهای بی اندیشد. او از فعالیتهای گذشتهاش بیشتر میگوید و بسیاری از فعالیتهای گذشته Arasaka را که از آن خبر ندارید برای شما بازگو میکند.
Johnny داستانهای سال 2023 و پیدایش Soulkiller را برای شما شرح میدهد و از ساختهشدن فضایی مجازی مشابه با چیزی که در Soulkiller وجود داشت توسط Arasaka خبر میدهد. این دنیای مجازی که بهنوعی قلعهی سایبری شخصی Arasaka محسوب میشود Mikoshi نام دارد. همچنین داستان معشوقه سابقش و اینکه چطور کشته شد و روحش اکنون در چیپی در سر شما قرار دارد را تعریف کرده و انگیزهاش را برای انتقام از این ابرکمپانی بهصراحت بیان میکند.
V در مسیرش برای بقا آدمهای بسیاری را ملاقات میکند اما بهترین امیدش به Takemura است چراکه تنها فردی است که به او نزدیک بوده و در Arasaka نفوذ دارد. او به شما پیشنهاد میدهد تا با دختر رهبر ملاقاتی ترتیب دهید و حقیقت را برای او بازگو کنید. این ملاقات ریسکی و خطرناک است زیرا پس از فوت رهبر Arasaka نیروهای آنها در آمادهباش کامل قرارگرفتهاند تا سو قصد دیگری صورت نگیرد. به کمک Takemura درنهایت این ملاقات صورت میگیرد و دختر وی –Hanako Arasak- حقیقت را از زبان شما میشنود و در قبال کمک شما در دستگیری برادر خیانت کارش به شما پیشنهاد کمک میدهد تا توسط دانشمندان شرکت بتوانید از شر چیپ خلاص شوید؛ اما Johnny که اکنون پیوند نزدیکتری با شما دارد به این پیشنهاد شک داشته و به شما میگوید که راه دیگری را امتحان کنید. نظر او این است که دوباره تیمی تشکیل داده و به برج Arasaka بروید و با کمک Alt که اکنون بهنوعی هوش مصنوعی مجازی فوق پیشرفته تبدیلشده، وارد Mikoshi شده و در آنجا روح خود را از Johnny جدا کنید. با ادامه داستان بازی Cyberpunk 2077 همراه باشید.
بودن یا نبودن، مسئله این است!
بسته به انتخاب شما در طول بازی اگر مسیر اول را انتخاب کنید وارد مرکز تحقیقاتی Arasaka در ماه میشوید. در آنجا چیپ از شما جداسازی شده اما بخش زیادی از شخصیت و هویتتان نیز از بین میرود که در پروسههای طولانی بازیابی قرار میگیرد؛ اما پس از مدتی دکترها به شما اطلاع میدهند که بدنتان به دلیل تعامل طولانیمدت با چیپ تغییر ماهیت داده و بهنوعی تبدیل به بدن Johnny Silverhands شده است و شما را نوعی مهاجم میداند درنتیجه در طی چند ماه به دلیل این تداخل میان سلولها خواهید مرد. شما در این وضعیت دو انتخاب دارد، یا روح خود را وارد Mikoshi کنید تا درگذر زمان چارهای برای شما پیدا شود. چارهای که هنوز اختراع نشده است؛ و یا به زمین برگشته و چند ماهی که از زندگی برایتان مانده را سپری کنید.
اگر با نقشه Johnny پیشروی کنید و میتوانید در کنار گروهی از دوستان خود و یا حتی بهتنهایی به برج Arasaka نفوذ کرده، Alt را به سیستم آنها آپلود کنید و پس از مبارزاتی نفسگیر با نیروهای امنیتی Arasaka خودتان وارد Mikoshi شوید. در این مسیر این امکان را دارید که انتقام Johnny را از Adam Smasher که اکنون سایبورگی قدرتمند و خطرناک است را نیز بگیرید. پس از ورود به Mikoshi این حقیقت برای شما برملا میشود که هیچ راهی برای نجات ندارید. سلولهای شما ماهیت متفاوتی گرفتهاند و بدنتان شما را دیگر نمیشناسد. اکنون میتوانید فداکاری کرده و شانس زندگی دوباره را به Johnny بدهید و بدنتان را در اختیار او قرار داده و خودتان تا ابد در Mikoshi باقی بمانید. یا برعکس چند ماهی که برایتان باقیمانده را زندگی کنید و به این امید باشید که شاید راهحل دیگری پیدا کنید و Johnny را در Mikoshi پشت سر بگذارید. Johnny شما را به ادامه دادن تشویق میکند اما اگر بدنتان را به او بدهید مسیر خودش را ادامه میدهد و هیچوقت این فداکاری شما را فراموش نمیکند. درصورتیکه خودتان قصد ادامه دادن داشته باشد این امکان را دارید که Night City را ترک کنید و راهحلی را خارج از مرزهای این شهر جستوجو کنید و یا روزهای باقیمانده خود را در رفاه و شهرت زندگی کنید و به یک اسطوره در این شهر بیقانون تبدیل شوید.
دیدگاه کاربران
تعداد دیدگاه کاربران: 3 دیدگاهمیلاد
آشغال ترین بازی که تا حالا بازی کردم همین بوده گیم پلی افتضاح پر باگ داستان اشغال
علی ناجی مقدم در پاسخ به میلاد
در زمینه باگ های فنی و گرافیکی حق با شما است ولی داستان یکی از عناصر مثبت این بازی بود!
سهیل در پاسخ به میلاد
داستان خدا بود.
ولی باگا اعصاب خورد کنن که الان بیشترشون رفع شدن و بهتره دوباره بازی کنی و لذت ببری